سیاست اوباما، بمبی برای ایران

نویسنده

» انتقاد لوس آنجلس تایمز از سیاست منفعلانه کاخ سفید

جان گلدبرگ 

 

اگر نیروهای طرفدار اصلاحات و دموکراسی پیروز شوند، طرح اوباما برای گفتگو با رژیم موضوعیتی ندارد، زیرا رژیم دیگر وجود خارجی نخواهد داشت. اما اگر نیروهای اصلاح طلب از سوی رژیم به حاشیه رانده شوند، باز هم طرح اوباما بی معنی است، زیرا رژیم هنوز همانجاست.

اگر محمود احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای در رأس باشند، حتی سنگدل ترین واقع بین ها نیز در برابر خونی که از دستان رژیم می چکد؛ بیزار خواهند شد. سیاست و انسانیت حکم می کند دنیا چنین رژیمی را محکوم و طرد کند.

تمایل اوباما به مذاکره با احمدی نژاد تا پیش از 22 خرداد، که خود با ریشخند منتقدان محافظه کار روبرو شده بود، از سوی تشکیلات و جناح چپ به عنوان سندی از دیدگاه باز وی در دیپلماسی معرفی می شد: پادزهر سالمی دربرابر آنچه دیدگاه بسته جورج بوش تلقی می شد.  

اما اکنون، درصورت استیلای دستۀ حاکم بر ایران، هرکسی که دستان خون آلود احمدی نژاد را بفشارد، کار سختی برای پاک کردن این خون در پیش خواهد داشت. 

نکته غم انگیز این است که دولت چگونه به موضوع تن خواهد داد. حتی برخی از طرفداران پر و پاقرص اوباما نیز می پذیرند رئیس جمهور از وقایع ایران غافلگیر شده است. این اصلاً جای شرمساری ندارد زیرا همه غافلگیر شده اند. 

ممکن است طرفداران دو آتشه او ادعا کنند وی در تمام طول این مدت در حال «تنظیم» عکس العمل خود بوده ، اما واضح است او در حال اتلاف وقت بوده است. همانطور که جیم هوگلند از واشنگتن پست می گوید، احساسات درونی اول او این بوده که به «هدف زمان پیش از انتخاب خود  برای زنده نگهداشتن شانس رسیدن به یک توافق هسته ای با هر دولتی که در ایران روی کار است، پابرجا بماند.»

اوباما در ادامه می گفت تفاوت نامشهودی میان میرحسین موسوی و احمدی نژاد وجود دارد و نیز می گفت می خواهد از «مداخله» خودداری کند. اما او ظرف یک هفته به بدگوئی تمام درباره سرکوب صورت گرفته از سوی رژیم روی آورد و طی بیانیه ای، از معترضان پشتیبانی کرد. رئیس جمهور تنها وقتی حاضر به اینکار شد که اروپائی ها و مجلس قدم های خود را برداشته بودند.

چرا کمک به نامزد رقیب در انتخابات ایران برای اوباما سخت است؟ مطمئناً هوگلند و سایرین تاحدودی درست می گویند که رئیس جمهور مصمم به گفتگو با ایران است. اما اوباما این را روشن کرده که پایان بخشیدن به معضل هسته ای ایران را نه به عنوان تنها اولویت خود، بلکه به عنوان بخشی از طرح دو مرحله ای خود در خاورمیانه نگاه می کند. هدف تفکیک ناپذیر او این است که اسرائیل را به توافق صلح با فلسطینی ها مجبور کند. لورا روزن به عنوان یک کارشناس مسائل ایران که با مقامات وزارت خارجه در کاخ سفید ارتباط دارد، می گوید: «اوباما با شیوه ای که تقریباً قالب ایدئولوژیک دارد، به دموکراسی متعهد است… او مایل است ظرف هشت ساله آینده، برخی کارها را در خاورمیانه به انجام برساند. ممکن است بدون پرداختن به این تکه بزرگ از معما (یعنی ایران)، حتی به نیمی از اهدافش هم دست پیدا نکند.»

محافظه کاران یا نومحافظه کاران، چهار سال اصرار اشتند رژیم ایران قابل مذاکره نیست. برخی تأکید داشتند خصلت ضد آمریکائی، در بطن هویت این رژیم جا دارد. برخی می گویند رویکرد «دستان باز» اوباما در برابر ایران، دفع شده است. ممکن است اوباما تصور کرده باشد با پذیرش حمایت قبلی آمریکا از سرنگونی دولت محمد مصدق در سال 1953، دل رژیم را بدست می آورد. اما چنین دلخوشی پس از اظهارات مشابه مادلین آلبرایت (وزیرخارجه دولت بیل کلینتون) در سال 2000 بوجود نیامد.

برخی دیگر به اشتیاق مقدس مأبانه و توطئه آمیزی اشاره می کنند که گروه حاکم بر ایران را پیش می راند. بسیاری افراد هستند که رویکرد محکم ایران در برابر اسرائیل، پشتیبانی آن کشور از انکار «اندیشمندانه» هولوکاست و نیز حمایت ملموس رژیم از حزب الله و سایر گروه ها در کشتار یهودیان را طلب می کنند. تلاش ایران برای تخطئه دموکراسی و ثبات عراق، و نیز حمایت آن کشور از حملات بر ضد نیروهای آمریکائی، در همین راستاست.  

هیچکدام از این ها شواهد کافی برای اوباما محسوب نمی شوند، زیرا هرچیز مربوط به بحث آزادی توسط بوش نامعقول و مضحک و نیز یک ایدئولوژی سفت و سخت تلقی شده است.

بسیار خوب، حالا که بوش رفته است. اوباما هم دستانش را دراز کرده است. رژیم هم نشانه های روشنی از پوچی این رویکرد بروز می دهد. تمام آنچه پیش روی اوباما باقیمانده است، این است که از تعصب ایدئولوژیک خود دست بردارد و دوباره از نو شروع کند.

 

منبع: لوس آنجلس تایمز- 23 ژوئن

http://www.latimes.com/news/opinion/la-oe-goldberg23-2009jun23,0,155285.column