سم پاشی ناشیانه بیست و سی

علی افشاری
علی افشاری

… که گفت ار نه سلطان اشارت کند  کرا زهره باشد که غارت کند؟( شیخ اجل سعدی)

برنامه بیست و سی  روز چهارشنبه نوزدهم خرداد، سخنانی سراسر دروغ و جعل  علیه من پخش کرد.  این برنامه ناشیانه و موهن تکرار اباطیل و رطب و یابس هایی است که در طول سالیان گذشته به کرات بر علیه من در تلویزیون و دیگر رسانه های حکومتی پخش شده است و بخوبی   چهره سخیف و قد و قامت کوتوله مسئولین امنیتی و صدا  وسیما را نشان می دهد. اما شدت دستپاچگی، مونتاژ کودکانه و  مدیران ناشی چنان ترکیب مسخره ای را  پدید آورده بود که مرغ مرده را نیز به خنده می انداخت.

ابن نگون بختان حتی  از هنر درست دروغ گفتن نیز بی بهره اند و علی رغم  صرف هزینه های نجومی و سرازیر کردن اموال بیت المال بر حلقوم این جماعت تازه به دوران رسیده و حریص قدرت نتوانسته اند از حد مبتدی بگذرند و حداقل کاری کنند تا بخشی از مزد ها و مواجیب گرفته شده حلال گردد. اگر به خود من می گفتند به مراتب فیلم بهتری برای شان می ساختم که اسباب خنده و تفریح همگان نگردد.

 

محتوی برنامه

جعل های انجام شده در برنامه بیست و سی آنقدر  ناشیانه  است که به طرفه العینی دم خروس آن بیرون می زند. اگر تا دیروز در بازجویی ها و در اطاق ها بسته روزنامه هایی را جعل می کردند و واقعیت را تحریف می نمودند. امروز در روز روشن وب سایت ها و مطالبی را در صفحات تلویزیون نشان می دهند که یا از اصل جعلی است و یا به جای بازگویی واقعیت مطالب، سناریو های دلخواه شان را که از بیخ و بن واهی بوده و در جهان خارج رخ نداده است،  بیان می کنند.

ماموران سیما تصور می کنند  همین که وب سایتی  را با چند جمله انگلیسی  نشان دهند و بر بالای آن بنویسند کمیته روابط خارجی سنای امریکا، حتی لازم نیست به ساده ترین تکنیک ها جمله مورد نظر را به ان الصاق کنند. لابد تصور می کنند آنان که باید پذیرای چنین نادرستی ها باشند نه سواد دارند و نه مدرک می طلبند. لابد فکر می کنند نشان دادن چند ثانیه ای از یک وبلاگ انگلیسی زبان برای محکوم کردن کسی کافی است.

 در واقع همانگونه که در زندان با انواع  واقسام فشار ها من  را به ستوه آوردند تا آن چه را می گفتند نظر مقام ولایت است  جلوی دوربین تلوزیون بیان کنم. حال همان کار را به شیوه دیگری تکرار کرده اند. با چسباندن چند  بریده روزنامه ها و نشان دادن  وب سایت های جعلی، سخنان مطلوب خودشان را از زبان من جاری کردند آن بار هم همین بود گیرم دشوارتر. این بار کسی نبود که مقاومتی کند و چند هفته ناچار شوند شکنجه اش بدهند.

اما برای اطلاع بینندگان آن برنامه می نویسم، وگرنه کار تهیه کنندگان و آمران از حد گذشته است. می نویسم که  من در کل دوران حضورم در آمریکا هیچ جلسه ای با سناتور سنتروم و کمیته روابط خارجی سنای امریکا نداشته ام. تمامی مطالب ذکر شده از وب سایت جعلی [مثلا سایت کمیته روابط خارجی سنای آمریکا] کذب محض است. همانگونه که بار ها توضیح داده ام یک بار به دعوت سازمان غیر انتفاعی و مردم نهاد اف دی دی در ساختمان کنگره امریکا شرکت کردم و سناتور سنتروم نیز در انتهای این جلسه عمومی وارد شد و هیچگونه گفتگویی هم بین ما صورت نگرفت.

اگر دست اندرکاران بیست و سی ذره ای شرف در وجود شان است  لینک  آن وب سایت کذایی را معرفی کنند.

عملکرد من و رفتارم گواه آن است که همواره به هویت مذهبی ام معتقد بوده و در ترویج قرائت رحمانی، راستین و انسانی از اسلام کوشیده ام و در عین حال با تفاسیر کژتابانه  وفرعون مآبانه از اسلام مخالف بوده ام و این را ابراز کرده ام. ایمان من به اسلام علوی و حقیقت است و از اساس به اسلام اموی و دکانداری از دین کافر و  بیگانه ام.

این افراد قیاس به نفس کرده اند [یا قیاس از کسانی مانند مهرداد بذرپوش و عوامل دولت فعلی که به موقعش میزان وفاداری آن ها آشکار خواهد شد] که چون انگیزه خود شان از کار های سیاسی، اجتماعی و مذهبی صرفا قدرت طلبی و منفعت جوئی است، لابد همگان چنین اند. از همین رو در برنامه  ادعا کرده اند که من میل زیادی برای حضور در سمت های دولتی داشته ام. حال آن من در کل دوران زندگی ام در ایران حتی یک ساعت هم در سازمانی دولتی مشاور و مسئول نبوده ام. من فردی مستقل بوده ام و سابقه ام نشان می دهد که دغدغه آرمان ها و اهداف اجتماعی وسیاسی ام را داشته ام و از این رهرو متحمل هرینه های زیادی نیز شدم. اگر می خواستم بسیاری از در ها به رو من باز بود که جیره خواران کنونی دستگاه ولایت برای رسیدن  به یک صدم آن  از هیچ خواری و تباهی فروگذار نمی کنند.

فیلمی که در برنامه بیست و سی از من یعنی علی افشاری پخش شد  از یک جهت منحصر به فرد است که هیچ نکته ای در آن درست نبود.  انگار تدوین کنندگان کاهل کمی به خود زحمت نداده اند قدری سخنان راست را هم با آن ترکیب کنند تا باآمیختن حق و باطل فتنه ای درست کنند که حداقل افشای آن چندی طول بکشد. حتی اندکی تلاش نکرده اند که بدانند  من 4 سال است  تگزاس را ترک کرده ام  وعقل ناقص شان قد نداده است تا بفهمند که چگونه فردی می تواند در تگزاس زندگی کند و در عین حال  مرتب در استودیوی صدای امریکا در واشنگتن حضور یابد! البته شاید کسانی که مهارت در خوری در جابجایی مدافعان سینه چاک ولایت در اقصی نقاط کشور دارند فکر می کنند آمریکا نیز چنین است.

هر کسی اندک جستجویی در دنیای وب بکند متوجه می شود که ایکرمن رئیس بنیاد خانه آزادی نیست. من در طول  دوران اقامتم در آمریکا هرگز وی را ندیده و با وی صحبتی نداشته ام. همچنین هیچگاه همکاری با بنیاد خانه آزادی نداشته ام. فقط یک بار در برنامه های آنان سخنرانی کرده ام و چند باری هم مقالات من در نشریه اینترنتی فارسی زبانشان درج شد که بدیهی است این اعمال به منزله همکاری و کار در آن نهاد منظور نمی شود.

اما خنده دار ترین بخش ماجرا این است که افراد مجهول الهویتی را آورده اند به نام اعضا پیشین دفتر تحکیم وحدت که هیچ گاه عضو  این مجموعه نبوده اند و از زبان آنان می گویند که من علی رغم ممنوع الخروجی از کشور خارج شده ام و بدون مصوبه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به کنفرانس برلین رفته ام! آخر حد اقل عزت الله ضرغامی که دستی در فعالیت های امنیتی و نظامی داشته است باید پاسخ دهد چگونه فردی می تواند به صورت قانونی از مرز فرودگاه بین المللی امام خمینی خارج شود و در عین حال ممنوع الخروج باشد؟ خیل عظیم نیروهای انتظامی و باجه های کنترل گذرنامه اگر مانع نشوند، سربازان گمنام امام زمان  اجاره نمی دهند و مثل اجل معلق سر می رسند و ممنوع الخروج ها را از هواپیمای آماده پرواز پایین می کشند!

دعوت از من برای کنفرانس برلین بر اساس شخصیت حقیقی ام بود و در اصل من را به صورت فردی دعوت کرده بودند نه به عنوان نماینده دفتر تحکیم وحدت. ولی با این وجود قبل از مسافرت موضوع را در جلسه شورای مرکزی وقت دفتر تحکیم وحدت مطرح کردم و شورا موافقت خودش را ابراز کرد و بحمدالله صورت جلسه این مصوبه هم وجود دارد. اما سئوال اینجا است که یاسین محمدی و نساجی کیستند؟ یکی می گفت  ممکن است از اعضا تشکیلات جعلی حکومت ساخته  موسوم به تحکیم شیراز باشند که حالا ناچار شده اند این وظیفه را هم به عهده بگیرند که روزی شان قطع نشود. تهمت ها و افترا های آنان باعث افتخار است. البته شاید هم دانشجویان قربانی  شکنجه ها و بارجویی ها  باشند که آنها را تحت فشار قرار داده اند تا این نقش ها را بازی کنند. اما چون نمی دانم این احتمال را هم می دهم که از خیل ریزه خواران دستگاه ولایت باشند که پای ثابت سخنرانی های ایشان را تشکیل می دهند. بر آنها حرجی نیست چون  نون شان در هتاکی، اتهام زنی بلا دلیل و غوغا سالاری است تا مراتب ولایت مداری به زعم آقایان را به خوبی پاس دارند.

در بخش دیگری یکی از این افراد می گوید من تا قبل از انتخابات نظر به تحریم داشتم و در آستانه انتخابات دعوت به شرکت در انتخابات و حمایت از یک کاندیدای خاص کرده ام! باید توضیح دهم موضع من درانتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری عدم شرکت در انتخابات بود و از ابتدا نظر منفی نسبت به دعوت  به تحریم ویا شرکت داشتم و به این موضع هم وفادار ماندم. هیچگاه از هیچکدام از نامزد ها نیز حمایت و جانبداری نکردم.

پس از خیزش جنبش سبز در اعتراض به  تقلب بزرگ انتخاباتی من نیزچونان بسیاری از هموطنان خارج از کشور به دفاع از حقوق مردم و کاندیداهای معترض آقایان موسوی و کروبی پرداختم و به این کا رافتخار کرده و می کنم. این فعالیت ها را هم با علم و آگاهی به تبعات کار انجام دادم که می دانستم   تا چه میزان این حمایت ها باعث بغض و کینه کسانی می شود که   لقمه حرام  تقلب را بلعیده اند.

من و امثال بنده در خارج از کشور نقشی در راه اندازی جنبش سبز نداشتیم و این جنبش محصول تحرکات خود جوش مردم و ایستادگی تحسین پذیر مهندس موسوی و مهدی کروبی بود که البته بر بستر  مبارزات یک صد ساله مردم ایران بروز و ظهور یافت.

برخورد من با حوادث یک سال گذشته کاملا حمایتی بوده است و هیچگاه خود را در موضعی قرار نداده ام که مردم داخل کشور را دعوت به انجام کاری بکنم. همین موضوع باعث شده است که دست اندرکاران برنامه بیست و سی  برای پوشاندن  دست های خالی شان به سراغ مصاحبه من با یکی ازشبکه های تلویزیونی محلی واشنگتن دی سی رفته اند تا القا کنند که من مردم را دعوت کرده ام تا در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند.! همانگونه که لینک نشان می دهد من جز برگزار کنندگان راهپیمایی در منطقه واشنگتن دی سی بودم و از مردم این منطقه دعوت کردم تا در راهپیمایی حمایتی فوق در پایتخت امریکا شرکت کنند.

قسمت دیگر فیلم تحریف مصاحبه ام با رویترز بود که من در پاسخ به سوال مجری با رد گزینه نظامی تاکید کردم که فشار های دیپلماتیک و تحریم های هدفمند اقتصادی می تواند منجر به تعییر رفتار منفی حکومت ایران شود.

حال کجای این مصاحبه بر ضد مردم ایران است؟ وقایع اخیر کاملا نشان داد که برنامه هسته ای ابزاری برای بازی های سیاسی حکومت است تا با قربانی کردن منافع ملی و حقوق مردم، بده بستان های سیاسی خودش را انجام دهد و همچنین در پرتو سیاست خصمانه خارجی محدودیت های داخلی را توجیه کند.