جیمز میک
یکی دو کریسمس قبل، پنج هفته را در روستائی کوچک از ایالت ویرجینیای آمریکا گذراندم. گاهی کانال تلویزیونی مسیحی را نگاه می کردم. دنبال برنامه های موزیکال عظیم این کانال نبودم که با هزاران شرکت کننده و گروه کرتولید شده بود. بلکه چیزی که مرا شگفت زده کرد، نمایش هائی با حضور یک نفر در کت و شلوار آراسته بود که هر روز با سرو صدای زیاد از پیش بینی های انجیل و ربط آن به وقایع امروز، رستاخیز و ظهور مجدد مسیح و خدشه دار شدن اعتقاد آمریکائی ها به بهشت حرف می زد.
انتظار نداشتم محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در نطق کریسمس خود برای شبکه 4 انگلستان، مرا به یاد وعظ های حکیمانه انجیل بیندازد. اما راجع به ریاکاری و تزویر احمدی نژاد، جائی که می پرسد اگر مسیح باز می گشت چه کار می کرد، باید گفت شاید دربرابر سنگسار کردن یک زن به اتهام زنا قد علم می کرد، اینطور نیست محمود؟ یک نکته ظریف در پیام وجود داشت: طرفداری از مفهوم ظهور مجدد مسیح، بیشتر در آمریکا گسترش پیدا کرده است تا در اینجا (انگلستان).
او گفت: “ما اعتقاد داریم مسیح باز خواهد گشت، و به همراه یکی از فرزندان پیام آور اسلام، دنیا را به سوی عشق، برادری و عدالت رهنمود خواهد کرد. مسؤولیت پیروان مسیح و آیین ابراهیمی، هموار کردن راه تجلی این وعده الهی و فرارسیدن دوران شگفت انگیز خوشی و درخشندگی است.“
کنار هم گذاشتن ظهور مجدد مسیح و اعتقاد اصلی شیعیان به ظهور امام غایب، منظور اصلی سخنان رئیس جمهور ایران بود. اگر نظرخواهی ها راست باشد، اکثر آمریکائی ها به نسخه ای از تحول نزدیک به نظر احمدی نژاد اعتقاد دارند، با این تفاوت که برداشت وی پدیده ای سیاه تر و بیشتر میهن پرستانه تررا به نمایش می گذارد. میلیون ها مسیحی تندروی آمریکائی مانند برخی دیگر در انگلستان عمیقاً به نزدیک بودن “آخر الزمان” اعتقاد دارند، زمانی که مسیحیان خوب کردار راهی بهشت می شوند، جنگ های بزرگی علیه ضد مسیحی ها در اسرائیل در می گیرد، مسیح باز می گردد و همه غیر مسیحی ها، اعم از منکران خدا، یهودیان، مسلمانان و بودائی ها به آتش همیشگی جهنم فرو خواهند رفت. از نظر مسیحیان تندروئی که انجیل را راهنمای گذر به سوی آینده می دانند، احتمال حمله ایران به اسرائیل و یا حمله اسرائیل و آمریکا به ایران موقتاً هیجان انگیز است، زیرا ظاهراً وعدۀ تحقق آخرالزمان را به جلو می اندازد.
من قبلاً درمورد اوقات تلخی وزارت خارجه و روزنامه اورشلیم پست نسبت به دادن این فرصت به رئیس جمهور ایران در روز کریسمس انتقاد کردم. این درست است که او بخشی از یک رژیم سرسخت است و خواستار نابودی اسرائیل شده است، اما صرفنظر از اینکه او ابزار و حتی اجازه نابودی اسرائیل را ندارد، اما برای گوش کردن به سخنان دستکاری نشدۀ او همانقدر اشتیاق دارم که سخنان واعظان بین المللی آمریکائی نظیر جان هگی، توجه مرا جلب می کند.
حداقل این است که وقتی از تلویزیون سخنان هگی یا احمدی نژاد پخش می شود، لااقل سوژه ای گیرتان می آید. درست مثل کاریکاتورهای گمنام دانمارکی درباره پیغمبر اسلام که از همان اول شکست خورد بودند، چون اصلاً خنده دار نبودند، سخنان احمدی نژاد هم از پیش شکست خورد بودند زیرا اصلاً جالب نبودند.
هرچند از پیام کریسمس چیز زیادی درباره احمدی نژاد یا ایران دستگیرمان نشد، اما چیزهائی دربارۀ کانال 4 فهمیدیم، اینکه چطور آنها آب به آسیاب پدیدۀ هیاهوی دوطرفه می ریزند. اینکه یک آدم مشهور و منتقدانش، هر دو در بزرگنمائی اهمیت این فرد مشارکت می کنند.
سال گذشته وقتی از احمدی نژاد برای سخنرانی در همایش رهبران دنیا در دانشگاه کلمبیا دعوت شد، خیل عظیمی از تظاهرکنندگان در بیرون محوطه اجتماع کرده بودند. لی لوبینگر رئیس دانشگاه، ایدۀ معرفی احمدی نژاد را با استدلال ”احترام به آزادی ابراز عقیده نزد آمریکائی ها” همراه کرد و سپس، بدون اینکه اجازه حرف زدن به احمدی نژاد بدهد، اعتراضیه 1500 کلمه ای را نثار او کرد و وی را «یک دیکتاتور کوچک و بیرحم” خواند.
بولینگر، صرفنظر از اینکه چنین عکس العملی مانند شلیک به مردی است که پرچم سفید رادر دست دارد، ترس خود را از اینکه به دانشجویان فرصت بدهد خودشان به قضاوت احمدی نژاد بنشینند، بیان کرد؛ این برخورد بخش مهمی از هیاهوی دوطرفه ای بود که رئیس جمهور ایران را به چهرۀ مورد انزجار آمریکا و اروپا تبدیل کرد. کانال 4 هم وارد همین جریان شد.
رضا اصلان نویسنده ایرانی آمریکائی پس از ماجرای دانشگاه کلمبیا گفت: “وقتی او را دیکتاتور خطاب می کنید، به او چنان اعتباری می دهید که بسیار بیشتر از لیاقتش است. او یک فرد کاملاً بی اختیار است. او قدرتی در قبال ارتش ندارد و به سختی اختیار بودجه را دارد؛ هیچ تصمیم سیاست خارجی یا هرچیز دیگری را نمی گیرد. او جزئی از بدنه اطلاعاتی کشور نیست و نمی تواند هیچ قانونی را پیشنهاد و یا تصویب کند.“
پیام کریسمس شبکه 4 در گذشته اغلب شامل مقابله ای دوگانه با ملکه بود؛ نه تنها از جانب افرادی که موضع حاکم را مورد سئوال قرار می دادند بلکه از سوی افرادی غیر مشهور نظیر یک بازمانده جنگی افغان، یک بازمانده از حادثه یازدهم سپتامبر، دورین و نویل لورانس. اگر کانال 4 می خواست صدای در حاشیه قرار گرفته ایرانی را برای تحریک افکار پخش کند، چرا از موریس معتمد دعوت نکرد؟ او تنها نماینده یهودیان در مجلس ایران است و از 000/25 یهودی ایرانی، و نماینده دومین اقلیت بزرگ یهودی در جهان اسلام است. او کسی است که برعلیه نظریه انکار هولوکاست احمدی نژاد سخن گفته است. کانال 4 نحوه برخود مشابه بولینگر را کنار گذاشت ولی درعوض سنتی را که در حال تبدیل شدن به یک عرف خوب بود، تبدیل به صحنه بازی چهره های مشهور کرد.
منبع: گاردین- 27 دسامبر