کارگردان جیم ساز، مشاور رییس جمهور

نویسنده
مازیار رادمنش

» در باره جواد شمقدری

javadshamaghdari.jpg

جواد شمقدری، ملقب است به “سیف الله داد” دولت نهم. شاید به این دلیل که فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد در ایام انتخابات ‏ریاست جمهوری نهم را او ساخته است. او در دولت نهم مشاور هنری رئیس جمهوری شد، سمتی که شاید او در اندازه ‏خود نمی دانست. جواد شمقدری مانند دیگر مشاوران فرهنگی-هنری احمدی نژاد پرحاشیه است. او منتقد صفار ‏هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت نهم و نهادهای زیر مجموعه این وزارتخانه علی الخصوص معاونت سینمایی ‏است. کارگردانی که هیچ گاه نتوانسته فیلم ممتاز و درجه “الف” و یا “ب” تولید کند، این روزها سعی دارد از سیاست ‏های وزارت ارشاد انتقاد کند و سینمای ایران را به مسیر صحیح هدایت کند.‏

‎ ‎جواد شمقدری کیست؟‎ ‎

جواد شمقدری 15 دی ماه سال 1338 در مشهد متولد شد. 19 ساله بود که انقلاب شد و به دلیل علایق هنری اش جذب ‏فعالیت های هنری پس از انقلاب شد. وی در سال 1359 دوره فیلمسازی را در مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی ‏گذراند. شمقدری فعالیت هنری خود را با ساخت مجموعه های مستند جنگی در دوران جنگ و پس از آن در حوزه ‏سینما با کارگردانی فیلم کوتاه آغاز کرد. وی اولین فیلم بلند خود با نام “آفتاب و عشق” را در سال 1368 ساخت. فیلم ‏قالبی مستند گونه داشت و نویسندگی، کارگردانی صحنه، تدوین و کارگردانی اش را خود برعهده داشت. فیلم ثبت ‏لحظات درگذشت آیت الله خمینی است و از مصلا و مراسم تدفین تا شب هفتم و جماران را به تصویر کشیده است. ‏

شمقدری در سال 1371 “بر بال فرشتگان” را نویسندگی و کارگردانی کرد. شخصیت اصلی داستان “حجت” که تنها ‏برادرش را در جنگ از دست داده است از اینکه در سال های آخر در کنارش نبوده رنج می برد و برای تسلی خاطر ‏خود تابلویی را به یاد او سفارش می دهد. شرکتی که حجت با موفقیت اداره اش می کرد، دچار مشکل مالی می شود. ‏تلاش او برای رفع این مشکل فرصتی فراهم می آورد تا به گذشته برگردد و زندگی خود و برادرش را مرور کند. “بر ‏بال فرشتگان” در دوره یازدهم جشنواره فیلم فجر[1371]، در بخش فیلم های اول و دوم سال، سیمرغ بلورین بهترین ‏فیلم اول را از آن خود کرد. ‏

‎ ‎توفان شن شمقدری بود‏‎ ‎

شمقدری در سال 75، “توفان شن” را ساخت. این فیلم به عملیات “پنجه عقاب” نیروهای آمریکایی در روزهای نخستین ‏اردیبهشت ماه سال 59 می پردازد که برای آزادی دیپلمات های اسیر سفارت آمریکا در چنگ دانشجویان ایرانی وعده ‏گاه را بیابانی نزدیک طبس قرار دادند، اما روز 5 اردیبهشت گرفتار توفان شن می شوند، که باعث نابودی ادوات ‏نظامی و شکست عملیات می شود. با اکران این فیلم انتقادات زیادی برانگیخته شد. ژاله صفا، منتقد سینما درباره این ‏فیلم گفته بود: “جواد شمقدری در اواخر دهه هفتاد برای ساختن فیلم توفان شن که به ماجرای طبس می پرداخت مبلغ ‏یک میلیارد و هشتصد هزار تومان از دفتر رهبری گرفت و کلیه وسایل مورد نیازش توسط سپاه و ارتش بطور رایگان ‏تامین شد. اما فیلم ساخته شده باشکست مطلق روبرو شد.” ‏

گفته می شود این شعر که شاید تنها اثر فرهنگی است که نام شمقدری در آن ذکر شده از شوخی های بهروز افخمی ‏است، او گفت: آن فیلم که از هنر بری بود. طوفان شن شمقدری بود ‏

گرچه به دلیل ملی بودن پروژه این فیلم، هر ساله در روزهای نخستین اردیبهشت از طریق سیمای ملی میهمان خانه ‏های مردم است، اما شدت انتقادات سبب شد که شمقدری دست از سر کارگردانی بردارد. وی از سال 1376 عمده ‏فعالیتهای خود را در تلویزیون متمرکز کرد. مهمترین کارهای او در تلویزیون، سریالهایی چون “آفتاب زمین”، ‏‏”اصحاب فیل” و “فرستاده” را شامل می شود‏‎.‎‏ شمقدری گرچه دوره هایی در خصوص سینما گذرانده، اما آخرین ‏مدرک تحصیلی اش دیپلم محسوب می شود. وی از موسسین انجمن “سینما گران مسلمان” است و ضمن عضویت در ‏هیئت مدیره شرکت “محراب فیلم” [مدیریت عامل: جمال شورجه]، عضو مشورتی شورای فیلمنامه حوزه هنری، سیما ‏فیلم، مرکز سینمای تجربی و انجمن سینمای دفاع مقدس نیز هست. ‏

‎ ‎کارگردان ناموفق، مشاور هنری می شود‏‎ ‎

گفته می شود که هر منتقد هنری معمولا یک کارگردان ناموفق است، اما هرگز گفته نشده است هر مشاور هنری یک ‏کارگردان ناموفق است، شاید انتظار برای ظهور و حضور شمقدری باعث شد این جمله تاکنون به ضرب المثل تبدیل ‏نشود. آخرین حضور شمقدری در عرصه کارگردانی، مشاورت کارگردانی فیلم “آخرین تکسوار” ساخته “سید محمد ‏سیف زاده” در سال 1377 است. او از یاران قدیم جمال شورجه کارگردان فیلم های جنگی است و افتخار خود را ‏شاگردی مهدی شهید کلهری، مشاور رئیس جمهور می داند. “کلهر” می گوید: “در سال‌های اولیه انقلاب برای آموزش ‏فیلمسازی به چهره‌های انقلاب و متعهد، با الگوی مدرسه سینمایی رم، یک کارگاه آموزشی را در تل ‌فیلم راه انداختیم که ‏چهره‌هایی چون شورجه، شمقدری، تبریزی، حاجی ‌میری، شجاع ‌نوری اصول فیلم‌ سازی را آنجا فرا گرفتند‏‎.‎‏”

جواد شمقدری هرچند در عرصه کارگردانی توفیقی نیافت، اما با پیوستن به تیم تبلیغاتی احمدی نژاد به یاری مهدی ‏کلهر و در لباس مشاور هنری، موفقیتی در هنر سیاسی کسب کرد. تیرماه سال 84 که محمود احمدی ‌نژاد در انتخابات ‏ریاست جمهوری شگفتی ‌ساز شد، بسیاری از سینماگران، جواد شمقدری را معاون سینمایی ارشاد می‌دانستند و این، به ‏سه دلیل؛ اول- تاثیرگذاری فیلم تبلیغاتی، دوم- نزدیک ‌ترین فرد به دیدگاه های فرهنگی رئیس‌ جمهوری و در آخر رویه ‏ای که در دولت خاتمی شکل گرفته بود و آن اینکه سیف الله داد پس از ساخت فیلم تبلیغاتی سید محمد خاتمی، بر صندلی ‏معاونت سینمایی وزارت ارشاد نشسته بود. هرچند او تمایل داشت سمت رسمی و مهمی را صاحب شود، اما احمدی ‏نژاد بر قول پیشین اش وفادار ماند. ‏

‎ ‎نورسنج کارگردانی هاله نور را می بیند‎ ‎

شمقدری در همان فیلم تبلیغاتی، از شهردار وقت تهران پرسیده بود: “اگر رئیس جمهور شوید، آیا سهمی برای من ‏خواهد بود؟” احمدی نژاد هم یک پاسخ “خیر” در کاسه او گذاشت. شمقدری در همان زمان طی مصاحبه ای اعلام کرد ‏احمدی نژاد را نور مقدسی احاطه کرده و در حضورش هر لحظه می توان شاهد اشراقی بود که تنها دوربین محرم به ‏آن راه می یابد‎.‎‏ سرانجام احمدی نژاد در انتخابات پیروز شد و در دهم آبان سال 85، حکم شمقدری، به عنوان مشاور ‏هنری رئیس‌ جمهور صادر شد. ‏

اگر 5 ماه قبل از آن او با لحنی از جنس لحن مدیران دولتی از تحمل اختلاف آرا سخن گفته بود، این بار در مقام مشاور ‏هنری رئیس جمهور منتقد سیاست‌‌های وزارت ارشاد محمد حسین صفارهرندی شد‏‎.‎‏ شمقدری که نتوانسته بود در دولت ‏نهم به منصبی بیش از مشاورت دست یابد، از مهمترین منتقدان وزارت ارشاد و معاونت سینمایی آن شد. او به تمام ‏سیاست های وزارت ارشاد معترض است. در وزارتی که در سال اول حضورش، نزدیک به 700 عنوان کتاب از ‏چاپ مجدد بازمانده، بیش از 300 عنوان کتاب [ در سال 87 این مقدار به 4000 عنوان رسیده است.] در ممیزی ‏وزارتخانه تلنبار شده، نویسندگان آن را سیاه ترین دوران کاری خود قلمداد کرده و سینماگران از محدودیت ایجاد شده ‏در عرصه سینما به فغان آمده بودند، شمقدری گاهی به دادن بی رویه [!] مجوز کتاب و فیلم انتقاد می کرد، و می گفت ‏که “می توان مثل خیلی از کشورها سینما را حذف کرد” و به ارائه مجوز به سینماگران و شرکت های سینمایی نامتعهد ‏انتقاد می کرد. ‏

‎ ‎سینماگری که دشمن سینما بود‎ ‎

سرگئی میخائیلوویچ آیزنشتاین کارگردان بزرگ اتحاد جهاهیر شوروی سوسیالیستی، جمله معروفی دارد، وی گفته ‏است: “بالاخره همه کارگردان می شوند، بعضی در سه سال، بعضی هم در سیصد سال” و به نظر می رسد شمقدری از ‏آنها باشد که کمی دیرتر کارگردان خواهد شد. او یکی از مخالفان تولید فیلم در شرایطی است که تولید فیلم در ایران در ‏بدترین وضع خود نسبت به 26 سال گذشته است. وی در بیشتر موارد نیز با تمام توان از سیاست های اتخاذ شده توسط ‏صفار هرندی و محدودیت های وزارت ارشاد انتقاد کرده و آن را در حد دولت احمدی نژاد ندانسته است. ‏

واقعیت آن است که معلوم نیست شمقدری با چه موضوعی مخالف است یا موافق. اگر همه موافقت کنند، او مخالفت می ‏کند و اگر همه مخالف باشند، او موافق است. صالحی یکی از نویسندگان اصولگرا درباره وی می گوید که هنر ‏شمقدری تبدیل موافق به مخالف و مخالف به معاند است. در ماجرای انتقاد مجید مجیدی از تفکر دکتر سروش، خاتمی و ‏کرباسچی جناب شمقدری ناگهان مجیدی را هدف گرفت تا پس از آن، وی احمدی نژاد را هم [از انتقاد] بی نصیب ‏نگذاشت. روی دیگر سکه انتقاد شدید شمقدری نسبت به سیاه نمایی و تخریب دولت نهم و رئیس جمهور در فیلم مینای ‏شهر خاموش ساخته امیرشهاب رضویان بود. ‏

بهمن فرمان آرا، کارگردان مطرح سینما که درد شمقدری را به خوبی شناخته بود، چند روز پیش در نامه ای سرگشاده ‏ضمن انتقاد به شمقدری نوشت: “من به سهم خودم از جناب آقای احمدی ‌نژاد، ریاست ‌جمهوری محترم درخواست می ‏‏‌کنم که اگر حتی یک درصد هم فکر پست وزارت دادن به آقای شمقدری از سرتان گذشته، فقط تا پایان دوره اول ریاست‌ ‏جمهوری خودتان برای چند ماه ایشان را به مدیریت یک موسسه فرهنگی کوچک منصوب بفرمایید تا حداقل برای پست ‏وزارت امتحان کوچکی داده باشد‏‎.‎‏” انتقادات شمقدری از صفار هرندی تمامی ندارد. اواخر تیر 86، جواد شمقدری، در ‏یک برنامه تلویزیونی با ذکر مثالی گفته بود: “آقای رئیس جمهور “صفار” را تحمل می کند” سخنان شمقدری باعث ‏خشم احمدی نژاد شد، و وی را توبیخ کتبی کرد. احمدی نژاد گفته بود که آبروی من و صفار را برده اید. ‏

‎ ‎مردی که همه چیز می دانست‏‎ ‎

شمقدری در همه زمینه ها صاحب نظر است. وی از عدم نظارت جدی آموزش و پرورش بر مهد کودک ها به عنوان ‏ابتدایی ترین مرکز آموزش و تربیت فرزندان این سرزمین گلایه می کند و می گوید: “امروز برخی مهدکودک های ما ‏به عنوان بخشی از نظام تعلیم و تربیت در اختیار کسانی است که نسبتی با آرمان های انقلاب و اهداف نظام ندارند و ‏حتی برخی از آنها با مناسبات دینی ما سازگار نیستند و بیشتر از آنکه کودکان ما را با احکام و معارف دین آشنا کنند به ‏آنها رقص می آموزند‎.‎‏” ‏

البته شمقدری دیگری نیز وجود دارد که با آن دیگری 180 درجه تفاوت دارد. هفتم اردیبهشت ماه سال 85، به مناسبت ‏سالگرد واقعه طبس همایشی تحت عنوان “انتقام ابابیل” در سالن سید الشهدای تهران برگزار شد که سخنران آن جواد ‏شمقدری بود. شمقدری در همین سخنرانی در خصوص مسئله حجاب می گوید: “یادم می آید که سال 59 امام فرمودند ‏که خانم ها باید از فردا با حجاب سرکار بیایند. چون بالاخره کارمند دولت بودند. در صدا و سیمای ما تا سال 59 مجری ‏اخبارگو بی حجاب بود و در اواسط تابستان 59 امام فرمان دادند که در حوزه های اداری خانم ها با حجاب بیایند و امام ‏تعریفی کلی دادند و اصلا فرم ارائه ندادند چون بحث مصداق است که به خود آدم ها بر می گردد و حتی در این هم ‏ابهام وجود دارد که امام زمانی فرموده باشند که در همه حوزه های شهری این اتفاق بیافتد، من تردید دارم. البته پسند ‏من این است؛ بروید تحقیق کنید. ما گاهی وقت ها دچار تندروی ها و شرایطی می شویم که خیلی در چارچوب حکومت ‏داری معنا نمی یابد؛ بروید بپرسید و روی آن فکر کنید که آیا در زمان حکومت امام علی یا پیامبر اکرم، اهل کتاب آیا ‏واقعا با حجاب بیرون می آمدند یا بی حجاب. ما 27 سال است که برای حفظ حجاب در حال تلاش هستیم اما امروز چه ‏وضعیتی داریم؟ فرض کنید قراراست با یک سازوکار جدید بتوانیم عفاف و حجابی را که مورد نظر اسلام حقیقی است، ‏در جامعه به شکل درست و ماندگار پیاده کنیم اگر چنین تصمیمی بخواهیم بگیریم این کار حوزه های مختلف را در بر ‏می گیرد. تعصبات شما [پس از اعتراض حاضرین به سخنان شمقدری] خیلی قشنگ است، من خودم به همه این نظرات ‏احترام می گذارم، اما تندروی ما را به جایی نخواهد رساند.“‏

‎ ‎پاس رئیس جمهور، آفساید مشاور‎ ‎‏ ‏

شمقدری در همین سخنرانی در باره خواست احمدی نژاد مبنی بر ورود خانم ها به ورزشگاه های فوتبال با انتقاد شدید ‏از علما گفته بود: “اگر من به شما بگویم که آقای احمدی نژاد در راستای خنثی سازی بعضی از توطئه های دشمن چنین ‏تصمیمی [دستور ورود بانوان به ورزشگاه ها] را گرفته، آن وقت شما چه خواهید گفت؟ من به جهت کارم بارها به ‏استادیوم رفته ام. چند سال پیش من خودم یکی از دخترهایی که با لباس پسرانه می خواست وارد ورزشگاه شود و ‏طفلک لو رفته بود را دیدم. یک آمار مخفی وجود دارد که می گوید وقتی 100 هزار نفر وارد استادیوم می شوند، بالای ‏‏5000 نفر از دخترانی که لباس پسرانه پوشیده اند وارد استادیوم می شوند. حالا فرض کنیم حتی 500 نفر یا 50 نفر؛ ‏پس به هر حال چنین پدیده ای وجود دارد.“‏

شمقدری در ادامه افزوده بود: “تاسف می خورم؛ چون طبیعی است که هر کدام از ما مشغله داریم اما افسوس ‏بزرگ این است که بعضی مباحث درباره علت این تصمیم انتقال هم داده می شود، اما بعضی بزرگ ها همچنان در ‏موضع خود باقی می مانند و البته این از نشانه های آخر الزمان است که گفته شده چهره واقعی و مخفی نفاق بیرون می ‏زند. اینها مال من بسیجی حزب اللهی با سابقه و مال مسجد روها و آیت الله ها و سردار سپاه ها و امثالهم است نه مال ‏افرادی که در کوچه و خیابان داعیه اسلام دارند. این بحث مال ماهاست و می دانیم که شمشیر امام زمان چقدر گردن ‏‏”علما” را می زند. برای این که به زمان ظهور برسیم قطعا باید یک تصفیه بشود و خوب می دانید که بخشی از این ‏تصفیه در ایام انتخابات شکل گرفت و انقلاب درست در حال پیش رفتن است و در این مسیر نقاب ها برداشته می شود. ‏من نه مجتهد هستم، نه فقیه و نه درس این کار را خوانده ام. ولی ظاهرا یکی از دلایل جدی مخالفت با دستور رئیس ‏جمهور مبنی بر ورود خانم ها به ورزشگاه ها بحث اختلاط است و می گویند نباید کاری کنیم که اختلاط زن و مرد در ‏جامعه اسلامی رواج یابد. ظاهرا حرف درستی است و کسی در آن تردید ندارد ولی سوال من این است که مرز و فرم ‏این اختلاط کجاست. در اتوبوس و بازار و مغازه هم اختلاط هست، اما همه ما می گوئیم که اشکالی ندارد. چه کسی ‏اختلاط در ورزشگاه های ما را در اوایل انقلاب زیر سوال برد؟ بروید تحقیق کنید و ببینید که نقطه روشنی وجود ندارد. ‏حاضر نیستیم صریح بگویم اما بعید می دانم امام چنین نظری داده باشد؛ اگر کسی مدرکی دارد ارائه دهد که امام چنین ‏نظری داده باشد.“‏

‎ ‎کفش های رئیس جمهور‎ ‎

شمقدری در باره آشنایی اش با احمدی نژاد در سال 84، می گوید: “درسال 59 این دانشگاه علم و صنعت بود که ‏حرکت انقلاب فرهنگی را شروع کرد. شناخت محدود من از آقای احمدی نژاد، مربوط به همان سال 59 بود.” شمقدری ‏در ادامه می گوید: “سال 64 که دانشگاه بازگشایی شد، شناخت بیشتری از او پیدا کردم.” ‏

شمقدری سپس در مورد شناخت اش از احمدی نژاد در زمان ساخت فیلم تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری پرداخته ‏و می گوید: “من او را یک روشنفکرمذهبی ولایی پایدارمی شناختم، اما حقیقتا از جزئیات زندگی اش اطلاعی نداشتم. ‏شنیده بودم که اوغذایش را از خانه می آورد، اما این مسئله را جدی نگرفته بودم.‏‎ ‎پس از شروع کار روزی، درساعت ‏‏3 بعدازظهر، جلسه ای با او داشتیم و محل جلسه هم یکی از مناطق شهرداری تهران بود.‏‎ ‎حدود ساعت چهار شد که ‏یکی ازمحافظان، ساک آقای احمدی نژاد را آورد که غذای او درآن بود. بیشتر که با او همراه شدم، به زندگی و منش او ‏آگاهی بیشتری پیدا کردم. خانه او را قبلا ندیده بودم و حتی نمی دانستم ماشینش چیست.” ‏

او از احمدی خاطراتی نیز نقل می کند: “یک مسئله کفشهای او بود. وقتی وارد جایی می شدیم، می دیدیم که کهنه ترین ‏کفش، مال اوست! حتی می خواستم بگویم کفشتان را عوض کنید، اما فرصتی پیش نیامد. بنابراین وقتی در تبریز، کفش ‏دکتر گم شد و یکی از محافظان، با خوشحالی این خبررا داد و گفت: “حالا می توانیم برای دکتر،کفش نو‏‎ ‎بخریم!“، ‏دیدم که این موضوع عین سوژه است.” ‏

‎ ‎من شبیه احمدی نژاد هستم‏‎ ‎

شمقدری در مورد ورودش به خانه احمدی نژاد می گوید: “تا مدتها ابا داشتم که به خانه اش بروم، ولی مخاطبان دکتر ‏در دیدارها، این ایده را به من دادند. درسفرهایی که داشتیم، در اکثر جلسات پرسش و پاسخ، خیلی ها سوال می کردند ‏که خانه شما کجاست؟ چه ماشینی سوارمی شوید؟ چگونه زندگی می کنید؟ دانشجویان ما، به جای پرسیدن دیدگاه سیاسی ‏او، از این سوالها می کردند. یعنی بحث فقر وغنا به جایی رسیده که دانشجوی ما اول می پرسد توچقدرعیدی می گیری ‏وپایه حقوقت چقدراست [!] او درواقع می خواهد بداند سطح زندگی رئیس جمهورش با بدنه اصلی جامعه چقدرتفاوت ‏دارد؟ یعنی او دارد زندگی خانواده خودش را که درتنگدستی به سرمی برد با مدیر ارشد، مقایسه می کند. لذا جهت ‏طرح من کم کم عوض شد.” ‏

وی در مورد شباهتش با احمدی نژاد می گوید: “این را می دانستم که آقای احمدی نژاد از سلامت فکر واندیشه ‏برخورداراست وهمچنین ویژگیهایی دراو دیده بودم که به ویژگی های خودم خیلی شبیه بود. جالب است بدانید که پس از ‏مطرح شدن بحث نامزدی او، این من بودم که [در فروردین 84] پیشنهاد دادم فیلم تبلیغی او را بسازم‎.‎‏ شمقدری در ‏مورد شیوه تهیه فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد می گوید: “فیلم ها را ‏‎”‎دی وی کم” گرفتیم. ما نزدیک به دوازده “سی دی” ‏فیلم، شامل نماهنگ و سخنرانی تولید کردیم که هزینه هرکدام از آنها درحد 2 میلیون تومان بود. علاوه براینها، سه تیزر ‏داشتیم و پنج برنامه رادیویی وهمچنین چهار برنامه تلویزیونی داشتیم. 1500 “سی دی” اصلی هم تهیه کردیم و ضمنا ‏نزدیک به چهل ساعت هم روی فیلم مرحله دوم انتخابات کارکردیم. چون زمان این فیلم 45 دقیقه شد. این را هم بگویم ‏که تاکنون به حدود سی نفر دستمزد پرداخت کرده ام.“‏

‎ ‎یک نفر دست کرد توی جیبش و پول داد‎ ‎

‏ او در مورد هزینه فیلم ها و دستمزدش می افزاید: “هزینه این فیلم بالای چهل میلیون تومان بود و تا این لحظه، تامین ‏نشده است. البته تا الان دریک مورد 3 میلیون تومان و در مورد دیگر، 5 میلیون تومان، کمک مردمی به من داده شده ‏است‎.‎‏ من [هم] دستمزد زیادی نخواستم. الان هم اگر پول دادند، می گیریم و اگرهم ندادند، نمی گیریم. امیدواریم ازمحل ‏کمکهای مردمی هزینه فیلم تامین شود. این 8 میلیون تومان هم که گرفتم، واقعا از ناحیه کمکهای مردمی بود. دریکی ‏ازسفرها یک آقایی دست کرد توی جیبش و پول داد. و من گزارش این دریافت و پرداخت را به ستاد اعلام کردم‎.‎‏”‏
شمقدری در خصوص فیلم تهیه شده نیز می گوید: “محصول کار را معجزه می دانم. این حجم کار واین کیفیت دروقت ‏محدود معجزه بود. تمام مراکزی که ابزار قدرت مثل پول و رسانه را دراختیارداشتند، عزم آن داشتند که دکتراحمدی ‏نژاد پیروز نشود. اما در روی دیگر، مردم بودند با دست خالی وایمان قوی، و خدا عنایت کرد و مردم مظلوم پیروز ‏شدند.“‏

‎ ‎شمقدری و “درباره الی”‏‎ ‎

شمقدری در ادامه اختلافات خود با صفار که بارها نیز آن را به سطح رسانه ها کشیده است، این بار “درباره الی” را ‏بهانه قرار داد. فیلم “درباره الی” آخرین اثر اصغر فرهادی است و ترانه علیدوستی، گلشیفته فراهانی، شهاب حسینی، ‏مریلا زارعی، رعنا آزادی‌ور، احمد مهرانفر، صابر ابر و مانی حقیقی در آن بازی می‌کنند‎.‎‏ معاونت سینمایی ارشاد ‏مجوز حضور این فیلم در جشنواره سینمایی امثال فیلم فجر را به دلیل حضور گلشیفته فراهانی در این فیلم را صادر ‏نکرد، اقدامی که سبب شد صدای شمقدری دوباره در بیاید. ‏

شمقدری طی مصاحبه ای در 8 بهمن ماه سال جاری با غیرمنطقی خواندن عدم راهیابی فیلم “درباره الی” به بخش ‏مسابقه جشنواره فجر، از نامه خود به رئیس جمهور خبر داد که احمدی نژاد نیز در پاسخ به آن نامه به وزیر ارشاد ‏دستوری مبنی بر به عمل آوردن اقدامات لازم برای رفع مشکل این فیلم و حضورش در جشنواره، داده است‎.‎‏ شمقدری ‏گفته بود که به دلیل خطای بازیگری که در یک فیلم آمریکایی نقش کوتاهی بازی کرده و در مراسم فرش قرمز حاضر ‏شده است، دیگران نباید تنبیه شوند‎.‎‏ ‏

ساعتی پس از اظهار نظر، صفار هرندی برای خبرگزاری های نامه ای فرستاد؛ “گویا خبرگزاری ها امروز مطلبی را ‏به نقل از برخی افراد به جناب آقای رئیس جمهور نسبت داده اند و طی آن ادعا شده است که آقای دکتر احمدی نژاد در ‏مورد یکی از فیلم های غیر حاضر در جشنواره دستور ویژه ای داشته اند‏‎.‎‏ از آنجایی که اینجانب در ماموریت خارج از ‏کشور به سر می برم، لازم است موضوع را پیگیری کنید و در صورتی که از صحت انتساب موضوع به ریاست ‏محترم جمهوری اطمینان حاصل کردید، سریعاً در فرصت مدت محدود باقی مانده ضمن هماهنگی با هیات انتخاب، ‏وفق دستور ایشان اقدام شود.” اما مشخص شد که این بار حق با شمقدری بوده و نامه و دستوری نیز در کار بوده است. ‏پس از حرف و حدیث‌های فراوان سرانجام شب 19 بهمن ماه فیلم درباره الی در سینمای مطبوعات به روی پرده رفت. ‏گرچه احتمال می رود که این تنها نمایش فیلم در جشنواره فجر باشد.‏

‎ ‎سوابق تحصیلی و شغلی‎ ‎

ــ دیپلم سال 1356
ــ دوره فیلمسازی را در مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی 1359
ــ شروع فعالیت تلویزیونی با مستندهای جنگی 1360-1368
ــ کارگردانی و نویسندگی فیلم مستند آفتاب و عشق 1368
ــ کارگردانی و نویسندگی فیلم بر بال فرشتگان 1371
ــ کارگردانی و نویسندگی فیلم توفان شن 1375
ــ فعالیت مشاوره ای در سیمای ملی با سازندگان سریال های مذهبی و جنگی 1375 - 1384
ــ عضو موسس انجمن سینما گران مسلمان
ــ عضویت در هیئت مدیره شرکت “محراب فیلم
ــ عضو مشورتی شورای فیلمنامه حوزه هنری، سیما فیلم، مرکز سینمای تجربی و انجمن سینمای دفاع مقدس‏