جوناتان شل
روز ۱۳ آوریل مذاکرات میان ایران و نمایندگان کشورهای چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده و آلمان انجام شد و سری دوم مذاکرات به اواخر ماه می موکول گردید. اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، چندان جای تعجب نخواهد داشت. در صورت عدم موفقیت، احتمال مداخله نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران وجود دارد.
طی ۱۰ سال اخیر نوع جدیدی از جنگ آغاز شده: بازداشتن یک کشور از دستیابی به تسلیحات اتمی یا دیگر تسلیحات کشتارجمعی.
احتمال وقوع یک جنگ اتمی دوطرفه
اولین “جنگ خلع سلاح”، حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بود. هدف از آن، همان طور که دولت آمریکا در برابر شورای امنیت و کنگره آمریکا گفت، “نابودی زرادخانه کشتارجمعی و دیگر تأسیسات مربوطه در عراق” بود.
بعداً مشخص شد که نه تولید سلاح کشتارجمعی در دستور کار حکومت عراق بوده و نه اینکه زرادخانه ای وجود داشته. جنگ عراق درواقع یک تمرین خون ریزی بیهوده بود. این تجربه یکی از بی فایده ترین نمونه ها در استفاده از زور و خشونت برای خلع سلاح بود. یک حمله باید ازنظر زمانی درست برنامه ریزی شود.
چنین حمله ای باید در زمانی صورت گیرد که برنامه تولید تسلیحات کشتارجمعی در جریان است و هنوز سلاحی تولید نشده. اگر حمله خیلی زود انجام شود، به مانند عراق که هیچ برنامه تسلیحاتی در دستور کار نبود، مردم بخاطر هیچ می میرند.
اگر سلاحی تولیده شده بود، مسلماً به دنبال حمله نظامی مورد استفاده قرار می گرفت. این مسأله می تواند به نوبه خود حمله کنندگان را مجاب به استفاده از این گونه تسلیحات کند. احتمال دارد این وضعیت خود باعث ایجاد یک جنگ اتمی دوطرفه شود.
خطوط قرمز کدام ها هستند؟
گرچه حمله به عراق یک شکست محسوب می شود، ولی زیربنای استراتژی آن همچنان به قوت خود باقی است. شاید این نوع سیاست هنوز چندان به عنوان شکست تلقی نشود، چرا که هدف از جنگ قبلی یک توهم بود. در صورتی که هیچ گونه سلاح کشتارجمعی در کار نباشد، آیا مداخله نظامی نشان از کارآمدی در خلع سلاح است؟
درعین حال شاهدیم که این بار نیز عملیات خلع سلاح دیگری علیه ایران در جریان است. و بی شک یک بار دیگر نتیجه چنین عملیاتی نامشخص خواهد بود.
صحبت از “خطوط قرمز” زیاد است و نباید آنها را با هم مخلوط کرد. برخی از خطوط قرمز در زمینه فنی اند، یعنی گام هایی که ایران باید بردارد تا برنامه سوخت هسته ای خود را به یک برنامه تسلیحات اتمی تبدیل کند. ولی این خطوط قرمز به واقع کدام ها هستند؟
آیا تحقیق در زمینه چاشنی های انفجار هسته ای یک خط قرمز محسوب می شود؟ یا توسعه تأسیسات هسته ای در ایران خط قرمز است؟ آیا گزارشی درخصوص “تصمیم” یکی از اعضای دولت ایران به عنوان خط قرمز درنظر گرفته خواهد شد؟
پس از عملیات نظامی چه خواهد شد؟
چطور می توان فهمید که ایران از خط قرمز عبور کرده است؟ هیچ کس نمی داند و هیچ کس هم در این زمینه چیزی نمی گوید. ولی به نظر می رسد که پایه تصمیم گیری میان جنگ و صلح، بر اظهارات مبهم و نامعلومی استوار است.
بحران ایران باعث مطرح شدن سؤالات دیگری نیز می شود. به منظور انجام یک خلع سلاح دائمی، عملیات نظامی باید از یک ماهیت دائمی برخوردار باشد و اشغال بلند مدت کشور نیز منجر به تغییر حکومت شود.
ولی گرچه رییس جمهور اوباما در مورد ایران اظهار داشت که “تمامی گزینه ها روی میز است”، ولی فکر نمی کنم که منظور او شامل اشغال این کشور هم بشود. مردم آمریکا از اشغال کشورهای خاورمیانه توسط ایالات متحده به تنگ آمده اند.
این بدین معنی است که تنها راه باقیمانده حمله هوایی خواهد بود. ولی حمله هوایی آمریکا به تأسیسات ایران در بهترین حالت موجب توقف برنامه این کشور به مدت ۲ سال خواهد شد.
وقوع جنگ معادل مسابقه اتمی
حمله هوایی به ایران به بهانه وجود تسلیحات اتمی بی شک باعث توجیه دستیابی به همین سلاح در نظر دولتمردان ایرانی خواهد شد. آیا دیگر کشورهای منطقه نیز بلافاصله از همین رویکرد تبعیت نخواهند کرد؟
هدف اصلی یک جنگ خلع سلاح کننده، درواقع جلوگیری از گسترش تسلیحات در آن کشور و آن منطقه است. دستیابی ایران به تسلیحات اتمی راهی به سوی تکثیر اتمی است. ولی بازداشتن ایران از دستیابی به این گونه تسلیحات با متوسل شدن به مداخله نظامی، شاید سریع ترین و مطمئن ترین راه باشد.
خوشبختانه هنوز راهی برای خروج از این بن بست وجود دارد. اوباما زرادخانه هسته ای ایران را “غیرقابل قبول” خواند.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر انقلاب، به کرات گفته است که دراختیار داشتن چنین سلاحی “گناه”، “بی فایده” و “خطرناک” است. این اظهارات قابل قبول است و همین مسأله می تواند مبنای توافق قرار گیرد.
غنی سازی اورانیوم مرکز اختلافات است
غنی سازی اورانیوم توسط ایران به شدت مورد اعتراض گروه پنج بعلاوه یک است؛ کوچک ترین خواسته آنها این است که این فعالیت ها حداقل به طور موقت به حالت تعلیق درآیند. ازطرف دیگر، ایران به حق خود دایر بر غنی سازی براساس مفاد پیمان منع گسترش اتمی اصرار می ورزد.
گروه پنج بعلاوه یک هم معتقد است که ایران این حق را از دست داده، زیرا تأسیسات اتمی خود را مخفی نگاه داشته و این آژانس اتمی بوده که به وجود این تأسیسات پی برده است. آژانس بارها گفته که جمهوری اسلامی براساس پیمان منع گسترش اتمی عمل نمی کند.
فرصت مناسب برای ایران
مبنای یک توافق این است که ایران امکان غنی سازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز را در ازای توقف کلیه برنامه هایش، ازجمله برنامه های تحقیقاتی در زمینه تسلیحات اتمی، متوقف کند.
برای تسهیل در این روند، پیر گلداشمیت، معاون سابق مدیر کل آژانس اتمی، پیشنهاد یک “فرصت” را به ایران داد که “در خلال آن، جمهوری اسلامی در صورت پذیرش این مسأله که تأسیسات هسته ای اعلام نشده ای برخلاف مفاد پیمان منع گسترش اتمی در ایران وجود دارد، مجازات نخواهد شد”.
اگر مقوله صلح باعث شده تا برقراری عدالت غیرممکن شود، ولی بخشش نیز کار آسانی نیست.
منبع: دی ولت