دوباره می سازمت به جان

نویسنده

arashsigarchi.jpg

فریبا امینی - آرش سیگارچی

مراسم بزرگذاشت سیمین بهبهانی ، شاعر سرشناس ایران در شنبه ای که گذشت،‎ ‎درمرکز‎ ‎‏”ایران شناسی‎ ‎انستیتو‎ ‎روشن‎ ‎دانشگاه‎ ‎مریلند” برگزار شد. در این مراسم سیمین بهبهانی که در سالهای اخیر حمایت خود را از زنان ، دانشجویان و ‏فعالان سیاسی دریغ نداشته ، از ایرانیان خارج از کشور خواست از “حرکت هایی چون کمپین زنان” حمایت کنند و ‏زنان ایران را “تنها” نگذارند. ‏

siminbehbabai676.jpg

شنبه ده فروردین 87 ، سالن‏‎ ‎‏”هاوارد‎ ‎فرانک”‏‎ ‎دانشکده‎ ‎مدیریت‎ ‎بازرگانی‎ ‎در دانشگاه‎ ‎مریلند ‏‎ ‎آمریکا میزبان بیش از ‏سیصد و پنجاه ایرانی مشتاق بود که در جلسه بزرگداشت سیمین بهبهانی شرکت کرده بودند. وی که از چند هفته پیش ‏در آمریکا به سر می برد در روز 21 اسفند گذشته در دانشگاه “استنفورد” در شمال کالیفرنیا ، به عنوان اولین نفر، ‏جایزه ادبی “بیتا” برای ادبیات و آزادی را دریافت کرده بود. ‏

مراسم روز شنبه با سخنرانی “احمد کریمی حکاک” آغاز شد. وی ضمن بیان عملکرد مرکز‎ ‎ایرانشناسی‎ ‎انستیتو‎ ‎روشن‎ ‎در‎ ‎دانشگاه‎ ‎مریلند ، به برگزاری این جلسه با حضور سیمین بهبهانی پرداخت و گفت: “این دومین جلسه ای است که این ‏بنیاد با حضور سیمین بهبهانی ،‌ بزرگ‏‎ ‎بانوی‎ ‎شعر‎ ‎فارسی برگزار می کند.” ‏

کریمی حکاک همچنین درادامه سخنرانی خود به معرفی سیمین بهبهانی برای حاضرین پرداخت. بعد از آن شش ‏دانشجوی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مریلند ؛ دو پسر و چهار دختر ، هر کدام شعری از خود درباره سیمین ‏بهبهانی خواندند که با استقبال حاضران رو به رو شد.‏

‏”فرزانه میلانی” دیگر سخنران این مراسم بود که در سخنانی به توانایی های سیمین بهبهانی پرداخت و وی را از حیث ‏شجاعت ستود. میلانی که استاد دانشگاه ویرجینا نیز هست کتاب شعری از سیمین بهبهانی را ترجمه کرده است. ‏سخنرانی احساسی او با گریه و اشک های وی پایان یافت.‏

پس از خانم میلانی ، علی ، فرزند سیمین بهبهانی بر روی سن حاضر شد تا اشعار مادر را برای حضار بخواند. علی ‏فرزند اول سیمین است که به قول خانم بهبهانی ، ‌”آرشیو متحرک ادبیات معاصر است و مثل من به نیما ارادتی خاص ‏دارد”. به گفته خانم بهبهانی علی فرزندش “نخستین منتقد آثار” اوست. علی بهبهانی خود مترجم است . پیش از این ‏کتابی تحت عنوان “شرح حال چخوف” از وی چاپ شده است. ‏

‎ ‎شکست نفسی شاعری ملی‎ ‎

شعرهای سیمین بهبهانی را فرزندش خواند، چرا که وی به دلیل ضعف بینایی قادر به خواندن شعر های خود نبود. ‏سیمین بهبهانی سخنان خود را آغاز کرد گفت:“من مدتی است چشمهایم را از دست داده ام. این چشم ها دکور هستند. ‏یعنی اطرافم را می بینم و فقط کارهایم را انجام دهم. خیلی خوب است که جوانها شعر های من می خوانند. این دست ‏مایه ای است که من برای هموطنانم برجای گذاشته ام. “‏

با این حال سیمین بهبهانی از حافظه خود کمک گرفت و چند شعر خود را از حفظ برای حاضرین خواند. ‏

این بانوی هشتاد ساله ایرانی که بسیاری به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه او را “نیمای غزل” ‏معرفی کرده اند، به این موضوع و القابی که به او داده اند در سخنرانی اش اینگونه اشاره کرد:“یک دفعه پرسیدند شاعر ‏ملی چه کسی است. گفتم کسی که هم شان فردوسی باشد. فردوسی کسی است که زبان ایران را پس از مرگ هویتش ‏زنده کرد. “‏

خانم بهبهانی افزود: “به من لقب های زیادی داده اند مثلا بانوی شعر ، بانوی غزل ، غزال غزل ، غزل بانو ، شاعر ‏ملی . در این مورد بگذارید خاطره ای باید برای شما تعریف کنیم. یک خان سفر می کرد.به یک کاروانسرا رسید. ‏پیشکارش رفت داخل کاروانسرا تا یک جا برای خان بگیرد. پس از آن پیشکار صدا زد :تشریف آوردند خان امجد ، ‏اشرف ، حضرت ، قدرتمدار ، والا تبار ِ چه و چه. صاحب کاروانسرا گفت ما یک جا داریم ، این همه آدم را کجا باید جا ‏داد؟”‏

‎ ‎از بامداد جوانی‎ ‎

یک رودخانه تحرک یک بامداد جوانی

یک آفتاب درخشش یک ماه نقره فشانی ‏

دل با هزار کبوتر در جنبش و تپش و شور

تن با هزار تمنا در التهاب نهانی

یک اتفاق که هرگز از خاطرم نگریزد

یک اعتماد و از آن پس آنی که افتد و دانی

لب با هزار شراره، شب با هزار ستاره

بر گیسوان من و شب از بوسه مانده نشانی

عریان دو روح که بودیم در هم تنیده دو اندام

چون دو لپه بادام تفسیر این دو همانی

ای ذهن خسته مدد کن، گویی به عالم خوابم

از روی آینه بزدای گردی اگر بتوانی ‏

امشب کجای جهانم؟ وضع و مقام ندانم

ای عشق گمشده من، امشب کجای جهانی؟

ای چتر پیچک پرگل با عطر زرد و سپیدت

کو راه چاره که ما را در سایه ات بنشانی

مطرب به سیم جنونت آهنگ جامه دران کن

کامشب زحسرت عشقی، مائیم و جامه درانی

این شاعر سرشناس ایرانی همچنین درمورد حضور خود در فعالیت های سیاسی از جمله حمایت از کمپین زنان ، تجمع ‏زنان و دانشجویان گفت: “من نه با کسی آشنایی دارم ، نه با سیاست، من فقط حرف دلم را می زنم. فکر می کنم این ‏حرف ها حق است و این باور من است. بر همین اساس است که اظهار نظر می کنم.” ‏

سیمین بهبهانی همچنین با ذکر خاطره دیگری گفت: “من یک آدم معمولی هستم. برخی به من می گویند شیرزن. بگذارید ‏یک خاطره دیگر برایتان بگویم. در یک تعزیه یک آقایی لباس شیر پوشید و مشغول نقش بازی کردن بود که یک شیر ‏بزرگتر را در مقابل دید و از هیبت او ترسید. در همین لحظه بود که از درون لباس شیر بزرگتر، آقایی گفت حاج آقا ‏نترس. من فلانی هستم.“‏

‎ ‎پرسش و پاسخ‎ ‎

سیمین بهبهانی در ادامه این مراسم به پرسش حاضرین پاسخ داد. وی در پاسخ به سوالی در مورد موضوعات غزل ‏های خود گفت: “اینکه غزلهای من موضوعش متنوع است، واقعا همینطوراست. من از خارج الهام می گیرم. یعنی آن ‏احساس درونی من برانگیخته از حوادث خارج است. من در باطن و درون خودم هرچه دارم از خارج به من القا می ‏شود؛ خواه عشق، خواه مطالب اجتماعی و سیاسی.“‏

وی همچنین در مورد نوع شعر خود و اینکه برخی شاعران به شعر او ایراد می گیرند ،‌ گفت: “من بی مهری ای حس ‏نمیکنم از مردم. آنهایی که شعر من را می خوانند ـ بی توجه به اینکه نوعش چه هست، آیا کلاسیک، آیا مدرن، آیا متنوع، ‏آیا غیرمتنوع، یا اینکه اجتماعی است یا درونی ـ به من رضایت خود را اعلام میکنند.“‏

بهبهانی همچنین یادآور شد : “کسانی هم هستند که خود را متولی شعر می دانند و آنها مایل هستند بین شعر نو و کلاسیک ‏دیوار بکشند. حدود برای خودشان معین می کنند. من نمی دانم که تا چه اندازه کار آنها درست است زیرا که اصلا هر ‏شاعری باید سبک خاص خودش را داشته باشد . اگر چند نفر مثل همدیگر چیزی مینویسند تا اینکه یک مکتبی بوجود بیاد، ‏باز هم آنان باید مشخصات خودشان را داشته باشند، وگرنه تقلیدی هیچ چیزی درست و اصیل نیست. “‏

وی درمورد سانسور در ایران گفت: “من هیچوقت خودسانسوری در هیچ کاری نکرده ام‎. ‎اگر سانسور شده یا چاپ ‏نشده به نظر من محیط بوده که اجازه نداده است اثری چاپ شود. من همیشه خودم را در کمال صداقت بیرون ریخته و ‏هیچوقت هم آن بی پروایی هایی که جامعه را زخمدار کند، نداشته ام. اگر چیزی گفتم در زبان شعر و با زیبایی و ‏آمیخته با آن لطایف شعر بوده که اگر هم بی پروا بوده، روی آن را یک حجاب ظریفی انداخته ام که جامعه بتواند قبول ‏کند. این است که بیشتر آن شعرهای خیلی عاشقانه و ظریف ورد زبان است. هنوز من را با آنها می شناسند. یعنی تا من ‏را می بینند یک شعر عاشقانه از من برایم می خوانند”. ‏

بهبهانی در پاسخ به سوال دیگری در مورد “ردپای عشق” در شعر خود گفت: “مهم این است که من ثابت کردم آدم می ‏تواند در هشتاد سالگی هم عاشق باشد. اما واقعا در ایران عاشق شدن سخت است چون وقتی من به فکر جانم باشم ، ‏دیگری به فکر نان باشد، یک نفر باید به فکر نوجوانانی باشد که اعدام می شوند ؛ یا زنانی که بازداشت می شوند. با این ‏حال عشق وجود دارد.” ‏

سیمین بهبهانی در این سخنرانی از جدیدترین کتاب خود سخن گفت . این کتاب که “تازه ترین ها” نام دارد مجموعه ای ‏از اشعار گذشته و جدید سیمین بهبهانی است که به دلیل سانسور در ایران چاپ نشده و انتشارات “شرکت کتاب” آن را ‏خارج از کشور چاپ کرده است. ‏

کتاب تازه ترین را از اینجا تهیه کنید.‏

وی در سخنانی در مورد حقوق زنان نیز گفت: “متاسفانه یک تفکر پوسیده وجود دارد که اگر موی زنها بیرون باشد یا ‏دست شان بیرون باشد مشکل ایجاد می شود. امروز با هزار سال پیش و زنان خیمه نشین فرق کرده است. امروز زنان ‏به فضا می روند ، زنها کارهای سخت را انجام می دهند. امروز باید مقامات به احقاق حقوق زنان کمک کنند نه اینکه با ‏آنها برخورد کنند.“‏

سیمین بهبهانی در بخش دیگری از سخنان خود از همه ایرانیان خواست از زنان ایرانی و جنبش زنان حمایت کنند. او ‏گفت: “وظیفه همه شما ایرانی ها این است که از خارج از ایران ، از زنان داخل ایران حمایت کنید. ما برای زنان چیز ‏زیادی نمی خواهیم . ما همان حقوقی که مرد ها دارند را می خواهیم و این چیز زیادی نیست. شما موظف هستید از ‏کمپین یک میلیون امضای زنان در ایران حمایت کنید چرا که ما در داخل ایران باید حق داشته باشیم که حجاب بگذاریم یا ‏نه.“‏

وی همچنین تصریح کرد: “زنان ما با مقاومت و شهامت تا به حال مقابله کرده اند و البته خیلی از آنها زندانی شده اند. ‏بر زنان ایرانی سخت می گیرند و این سختی وجود دارد. درست است که برخی آزادی ها وجود دارد اما زنان ایرانی با ‏مشکلات زیادی مواجه هستند و هر گونه اعتراض آنها با برخورد و بازداشت روبرو می شود. خود من را یکبار چون ‏مقداری موهایم بیرون بود و آستین روپوشم کوتاه بود با لگد زدند که تا چند ماه پایم زخم بود.” ‏

خانم بهبهانی همچنین تاکید کرد: “بیشترین ظلم ها در ایران در این سالها به زنان ایرانی شده است.“‏

این مراسم در حالی پایان یافت که سیمین بهبهانی شعری از خود خواند و آن را پاسخی به اظهارات اخیر احمدی نژاد ‏دانست. اشاره وی به سخنان آبان گذشته احمدی نژاد در بیرجند بود که با انتقاد از روشنفکران ایرانی و منتقدان خود ‏گفته بود “… اینها شیطان پرستان مدرن اند ، برخی قیافه روشنفکری می گیرند ، به اندازه یک بزغاله هم از دنیا فهم و ‏شعور ندارند.“‏

پاسخ بهبهانی به احمدی نژاد چنین بود:‏

شنیــدم باز هم گوهر فشــاندی

که روشنـــفکر را بزغاله خواندی


ولی ایشــان ز خویشـانت نبـودند

در این خط جمله را بیــجا نشـاندی ‏


سخـن گفـتــی ز عدل و داد و آنرا

به نان و آب مجــانی کشــاندی


از این نَقلت که همچون نٌقل تر بود

هیاهــو شد عجب توتــــی تکانــدی


سخن هایت ز حکمت دفــتری بود

چه کفتر ها از این دفتر پراندی


ولیــکن پول نفـت و سفره خلــــق

ز یادت رفت و زان پس لال ماندی


سخن از آسمان و ریسمان بود

دریـــغا حرفـی از جنـــگل نراندی


چو از بزغاله کردی یاد ای کاش

سلامـی هم به میــمون میرساندی

در حاشیه:‏

‏- مراسم علیرغم اعلام قبلی ، بجای ساعت 3 ، از ساعت 4 شروع شد. ‏

ـ دو تن از چهار دختری که اشعار خود را به سیمین بهبهانی تقدیم کردند با حجاب بر روی سن آمدند.‏

‏- شعر آخرین نفر از دانشجویان بنام علیرضا جزایری با استقبال حاضران مواجه شد. ‏

‏- در این مراسم چهره های سرشناس سیاسی ، فرهنگی و علمی ایرانیان حضور داشتند. از جمله در این مراسم ‏‏”نصرت الله امینی” شهردار تهران در زمان مصدق و وکیل وی ، علیرغم نود و دو سالگی حضور یافت که سیمین ‏بهبهانی ، از حضور وی تقدیر کرد. ‏

‏- در بیرون از سالن مراسم یک خانم آثار عکس خود از زنان ایران را به نمایش گذاشته بود که نشان می داد زنان ایرانی ‏فعالیت های اجتماعی و ورزشی دارند. سیمین بهبهانی در سخنان خود به این عکس ها اشاره کرد و گفت این درست ‏است که حداقل فعالیت هایی وجود دارد اما عملا ما آزادی نداریم و دست مان بسته است. بهبهانی گفت اینطور هم که ‏این خانم می گوید نیست و ما نمی توانیم هر کاری بخواهیم بکنیم. او تاکید کرد که زنان ایران روزهای سختی را می ‏گذرانند.‏

‏- در پایان مراسم ، دکتر کریمی حکاک از سوی مرکز‏‎ ‎‏”ایرانشناسی‎ ‎انستیتو‎ ‎روشن” لوح افتخاری به بانو سیمین بهبهانی ‏اهدا کرد.‏

سیمین (خلیلی) بهبهانی در سال 1306 در تهران متولد شد. پدر او “عباس خلیلی” شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه ‏‏”اقدام” بود . سیمین پس از تحصیلات در تهران ، حرفه آموزگاری را انتخاب کرد. وی در سال 1325 با “حسن ‏بهبهانی” ازدواج کرد ونام فامیلی همسر را برای خود برگزید اما این ازدواج به جدایی کشید و پس از آن سیمین بهبهانی ‏با “علی کوشیار” ازدواج کرد که وی نیز درگذشت. سیمین بهبهانی دو پسر به نام های علی و حسین و دختری بنام امید ‏دارد و در تهران زندگی می کند. ‏

از بهبهانی پیش از این کتاب های شعر زیادی چاپ شده که می توان به جای پا ۱۳۳۵/ چلچراغ ۱۳۳۶/ مرمر ۱۳۴۲/ ‏رستاخیز ۱۳۵۲/ خطی زآتش و از آتش ۱۳۶۰/ دشت ارژن ۱۳۶۲/ گزینه اشعار ۱۳۶۹/ کولی و نامه و عشق ۱۳۷۳/ ‏عاشق تر از همیشه بخوان ۱۳۷۴/ یک دریچه آزادی ۱۳۷۵/ از سال های آب و سراب ۱۳۷۰/ کلید و خنجر ۱۳۷۹/ ‏و… اشاره کرد. ‏

برخی اشعار سیمین بهبهانی را اینجا بخوانید.‏

‏ با تشکر از خانم “فریبا امینی” برای کمک به تنظیم این گزارش و عکس.‏