در شرایط کنونی در عراق و ایران دو نوع نماز جمعه خوانده می شود؛ نماز جمعه مدنی که در عراق برقرار است و نماز جمعه حکومتی که در ایران خوانده می شود.
محور بحث ما نماز جمعه در ایران و عراق است که به خوبی می توان محتوی آن ها را از هم تفکیک کرد.
اگر چه برخی از شیعیان در زمان غیبت با نماز جمعه موافق نیستند ـ چرا که در این نماز مسائل سیاسی و اجتماعی طرح می شود که عبادی صرف نیست ـ با این احوال در طول تاریخ شیعه، نماز جمعه نزد شیعیان برگزار شده و می شود منتها این فریضه با موقعیت برگزار کنندگان آن رابطه مستقیم دارد.به عبارتی هر جریان و فرد، در مثلث -بینش و باور، - موقعیت و- منافع قرار دارد. در این مثلث است که مواضع و رفتار ها شکل می گیرد و توجیه می شود.
شیعه در عراق نماز جمعه ای می خواند که در کربلا و نجف هم صدای آن شنیده می شود.
شیعه در ایران نماز جمعه ای می خواند که صدای آن در تهران و قم و مشهد بلند تر شنیده می شود، اما این دو صدا با هم تفاوت دارند چرا که از دو منظر و موقعیت متفاوت، عمل مذهبی و اجتماعی را انجام می دهند.
این دو جریان باهم اشتراک نظری، باوری و اعتقادی فراوان دارند اما از دو منظر و موقعیت متفاوت به موضوعات مشترک خود نگاه می کنند و در نتیجه، رفتار متفاوت تری از خود نشان می دهند که بس پر اهمیت است. بخصوص برای کسانیکه در جامعه به تعامل و مدارا میان باورها و جریانات معتقدند و جامعه تک صدا را باور ندارند.
در باور مسلمانان نماز جایگاه مهمی دارد و نماز جمعه هم دارای جایگاه است، اما سخن از موقعیت جامعه و نماز گزاران است. به عنوان نمونه قبل از انقلاب در ایران نماز جمعه برگزار می شد ولی اگر امام جماعت، چهره مخالف حکومت بود از برقراری نماز وی ممانعت به عمل می آمد یا در کار وی اشکال تراشی می شد.
این ویژگی نماز جمعه در ایران بوده و هنوزهم هست؛چنانکه با نماز جمعه چهره های غیر حکومتی در ایران برخورد و به عنوان نمونه نماز جمعه آقای غروی در اصفهان با فشار فراوان تعطیل می شود.
اما مشکل کجا بود و هست؟ چه در ایران قبل و چه بعد از انقلاب، نماز جمعه تریبون حکومت قلمداد می شود؛ اگر منتقد حکومت شود بسته خواهد شد. به عبارتی اینکه در چه حکومتی نماز جمعه خوانده شود مهم نیست بلکه موضع آن در برابر حکومت مهم است. اگر نماز جمعه آقای طاهری قبل از انقلاب تحمل نمی شد، نماز جمعه آقای غروی هم بعد از انقلاب تحمل نمی شود.
به عبارتی مهر حکومتی بودن نماز جمعه در ایران تثبیت شده است.حتی آقای طاهری، امام جمعه اصفهان نیز در مخالفت با سیاست های حاکم، با اعلام استعفا از امامت جمعه نشان می دهد چون منصوب مقام رهبری نظام است باید استعفا دهد، در حالیکه وی در موقعیت دیگر می توانست در عین مخالفت نماز جمعه را ادامه دهد اما در ایران امام جمعه نماینده ولایت فقیه است. این نمایندگی هم به معنی حمایت از حکومت فرض شده؛ مقام فقیه در کشور نفر اول است و در نهایت باید مدافع وضع موجود باشد، امامان جمعه هم نماینده ولی فقیه هستند و باید از وی تبعیت کنند.
اما بعد از قرنها که جهان جوامع دچار تحول بنیادین شده و نهاد ها هم تفاوت کرده اند، ساختار حکومت ها هم متحول شده؛حتی حکومت به نام اسلام شیعه.
بسیاری از سنت گرایان و همچنین جریانات افراطی می پندارند با همان شکل گذشته می توان نماز جمعه به پا داشت و حکومت و مردم را امر به معروف و نهی از منکر کرد. حکم آقای خمینی برای بر پایی نماز جمعه برای طالقانی در زمانی مطرح و داده شد که هنوز قانون روابط حکومتی در ایران به شکل متمرکز شکل نگرفته و جایگاه فقیه و حکومت به این شکل که ولایت فقیه در راس امور باشد و در عمل مقام اصلی مسئولیت نظام را داشته باشد معین و فرموله نشده بود.
در این حالت نماز جمعه می شود تائید سیاست های حکومت و دیگر نقش انتقادی آن غیر ممکن می شود؛ همان گونه که مرحوم طاهری برای اعلام مخالفت خود با سیاست های حکومت استعفا داد. این نوع نماز جمعه حکومتی می شود و نگاهش دولت محور است. در حالیکه در گذشته سنت نماز جمعه، جایگاه مردم و حاکم را به نسبتی لحاظ می کرد و امکان گفتگو را فراهم می نمود، در این شرایط دولت و حکومت نظرات خود را بیان می کند و مردم هم الله اکبر تائید می گویند. مسئولان نماز جمعه هم دیگر پنهان نمی کنند که باید در تائید و تاکید حکومت سخن گفت.
نماز جمعه در عراق اما چنین نیست، در حالیکه حکومت هم در دست شیعیان است یا در آن اکثریت دارند. در عراق امام جماعت، نماینده دولت نیست و این استقلال مهم است.در کربلا و نجف صدای نماز جمعه با تهران و قم متفاوت است، چرا؟
با وجود اینکه در دید گاه ها هم تفاوت کلانی وجود ندارد اما این موقعیت امام جمعه است که به این دو نماز در صدای متفاوت می دهد؛ در ایران به محتوای نماز جمعه کربلا توجه داده نمی شود، همان طور که این تفاوت هم گوشزد نمی شود. برای این که آنچه در این نماز جمعه عنوان می گردد یکسره با نماز جمعه تهران و قم همراه نیست. در ایران، حکومت از صدای نماز جمعه در کربلا خشنود نیست چرا که این شیوه را نمی پسندد، نماز جمعه در کربلا و نجف حکومتی نیست.
اما جدا از اینکه چه سخنی در این مراسم می رود، مهم شیوه و رفتار متفاوت در این مراسم است که می توان هر یک را به نقد دیگری نشاند.چرا که شیعه در جهان در موقعیتی قرار گرفته است که نیاز به باز تعریف برخی روابط دارد. بی گمان نماز جمعه نمی تواند امر حکومتی باشد. با توجه به تغییر زمانه و همچنین شرایط جدید، اگر امام جمعه توجیه گرحکومت باشد دیگر مسئله اختیار و آزادی زیر سئوال می رود و از همه مهم تر استقلال دین و سازمان روحانیت هم خدشه دار می گردد.در ایران این واقعه رخ داده است که عواقب خود را دارد. به نظر می رسد روحانیون ایران باید تجربه نماز جمعه کربلا و نجف را مورد بررسی قرار دهند.
حکومت و قدرت نمی تواند در عمل باعث توجیه حکومتی شدن نماز جمعه گردد. زیرا در این صورت اعتبار مدنی دین خدشه دار می شود. جای شیعه و دین در حضور قدرتمند در جامعه مدنی است نه در حکومت، چرا که حکومت ها می روند اما جامعه می ماند، دین هم اثر ماندگار دارد پس باید در جایی مستقرشود که ماندگار باشد.
به نظر می رسد صدای نماز جمعه در کربلا و نجف مدنی تر از صدای نماز جمعه در تهران و قم است.