رادیوی امروز وامدار سنت مرتضی احمدی

نویسنده
متین آرش پور

» یک پیشکسوت رادیو در گفتگو با روزآنلاین:

پنجره

 

“زمانی که رادیو به ایران وارد شد، کسی تجربه‌ی فعالیت در این رسانه را نداشت و کسانی همچون مرتضی احمدی بودند که با تلاش خود سنتی را ایجاد کردند که دهه‌ها بعد منوچهر نوذری و دیگران از این مکتب بیرون آمدند”.

عباس رضایی (تفرشی) از نسل برنامه سازان و تهیه‌کننده‌های قدیمی رادیو ایران است که پس از بازنشستگی از رادیو، مشغول نگارش کتاب خاطرات خود و تاریخ شفاهی رادیو است. او می‌گوید من و مرتضی احمدی هردو تبار تفرشی داشتیم. ایشان اگرچه متولد تهران بود، اما پدرشان تبار تفرشی داشتند. از هم نسلان او تنها گلبن امروز در رادیو ایران تهیه‌کننده‌گی می‌کند.

مرتضی احمدی از چه سالی وارد رادیو شد و چه سالی نیز رادیو را ترک گرفت؟ شرایط اجتماعی و سیاسی‌ای که او وارد رادیو شد چه تاثیری در نوع فعالیت او داشت؟

سال‌های آشنایی من با مرحوم مرتضی احمدی به اواخر سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰ تا دهه‌ی شصت باز می‌گردد که کارم را به عنوان نویسنده و برنامه ساز در رادیو آغاز کردم. فکر می‌کنم ایشان از دهه‌ی ۱۳۲۰ وارد رادیو شده بود. آن زمان در شرایط جنگ و اشغال ایران، در کنار رادیوهای آلمان و بی‌بی‌سی، به تازگی یک رادیو تهران نیز راه اندازی شده بود که تنها در محدوده‌ی تهران و دهات اطراف شنیده می‌شد. خب در چنین فضایی مرحوم احمدی وارد رادیو شدند و فضای تازه و حال هوای دیگری به رادیو بخشیدند. کار ایشان هم از همان آغاز کار طنز بود. آن زمان در فضای غم آلود اشغال ایشان ایشان تلاش می‌کرد در قالب طنز و فکاهی مردم را سرگرم کنند. یعنی ایشان در آغاز کارشان همین کارهای طنزی بود که در فضای آن سال‌ها روحوضی خوانده می‌شد، بود. بعدها آن‌طور که خودشان گفتند، وارد کار خواننده‌گی و اجرای نمایش‌نامه‌‌های رادیویی شدند. از یک دوره‌ای به بعد ایشان بیشتر تمرکزشان روی نمایش‌نامه‌های رادیویی بود.

ایشان برای چهار دهه در رادیو تلویزیون ایران برنامه ساخته و حضور داشت اما در جریان انقلاب در زمان ریاست قطب زاده بر صدا و سیما ایشان را از رادیو اخراج می‌کنند. برای حدود پنج سال ایشان هیچ برنامه‌ای در رادیو نداشت تا این که به مرور در برنامه‌های طنز آخر هفته و روزهای جمعه بار دیگر به رادیو بازگشتند. البته این بازگشت بیشتر جنبه‌ی سمبلیک داشت و ایشان دیگر رابطه‌ی اداری با رادیو نداشتند. یعنی در برخی از برنامه‌های طنز گاهی در کنار منوچهر نوذری حضور می‌یافتند و با ایشان به اجرای نمایش‌های طنز می‌پرداختند. بعدها نیز ایشان وارد سریال‌های تلویزیونی شدند و چند کار موفق بازی کردند.

 

در دهه‌ی پنجاه خورشیدی تحولی بزرگ در عرصه‌ی رادیو و برنامه‌های طنز و سرگرمی ایجاد شد، از ویژگی این دوران چه بود؟

بله در این دوره افراد و نام‌های مهمی وارد این عرصه شدند. در این دوران است که منوچهر احترامی، عمران صلاحی پرویز خطیبی و… وارد رادیو می‌شوندو پس از رفتن هم‌نسلان ابوالقاسم حالت از رادیو، این‌ها در آن دوره جایگزین‌اش می‌شوند و بعد در دهه‌ی شصت که این برنامه سازی‌ها به اوج خود می‌رسد. در این دهه‌ برنامه صبح جمعه با شما ساخته می‌شود که پخته‌گی آدمی همچون منوچهر نوذری از باب آشنایی با سبک کاری است که پیشتر کسانی همچون مرتضی احمدی در رادیو انجام داده بودند و نسل نوذری وامدار این سنت بودند.

باید به این مساله نیز توجه داشت که کار کسانی مانند مرتضی احمدی بدون پشتوانه‌ی تجربه‌ی بیرونی بود. زمانی که رادیو به ایران وارد شد، کسی تجربه‌ی فعالیت در این رسانه را نداشت و کسانی همچون مرتضی احمدی بودند که با تلاش خود سنتی را ایجاد کردند که دهه‌ها بعد منوچهر نوذری و دیگران از این مکتب بیرون آمدند. آنها نمی‌توانستند ببینند در اروپا و آمریکا در رادیو چه اتفاقی می‌افتد.

بله با یک فاصله‌ی زمانی بسیار کمی است که رادیو همزمان با دیگر جاهای دنیا وارد ایران نیز می‌شود .

کتاب و روزنامه با یک فاصله‌ی زمانی چند صد ساله وارد ایران می‌شود اما رادیو خیلی سریع به ایران می‌رسد. بر همین اساس کسی نبود که برود بینید در بیرون از ایران دیگران در رادیو چگونه برنامه سازی کردند و از روی دست خارجی‌ها یاد بگیریند. این مکتب را اساسا هم نسلان مرتضی احمدی به وجود آورند و در برنامه سازی‌های طنز و سرگرمی خود ایشان پیشگام بودند و پیش از ایشان از نام دیگری نمی‌توانیم یاد کنیم. تنها برنامه‌ای که در این دوران می‌توانیم در این حوزه‌ی سرگرمی به آن اشاره کنیم برنامه قصه‌ی ظهر جمعه صبحی است که. خود صبحی نیز گویا یکی دوسال پیشتر از مرتضی احمدی به واسطه‌ی صادق هدایت وارد رادیو شده بود ولی با اینحال مرحوم مرتضی احمدی و دامنه‌ی فعالیت‌های او چنان وسیع و گسترده بود که با فرد دیگری قابل مقایسه نیست.

 

شما سال‌ها با ایشان در تلویزیون برنامه داشتید، استقبال از این برنامه‌های چگونه بود؟ مردم از موضوعات مربوط به تهران قدیم استقبال می‌کردند؟

من یادم هست که در برنامه‌ی شبکه‌ی یک صبح به خیر ایران که ایشان تشریف می‌آوردند و حکایت‌هایی از تهران قدیم بازگو می‌کردند بنا بر نظر سنجی‌های سازمان یکی از پربینده‌ترین برنامه‌های تلویزیون بود. ایشان برای مردم تعریف می‌کرد که مثلن برای نخستین بار کی ‘گوجه فرهنگی’ را دیده است! اولین بار کی در تهران ‘پرتقال’ دیده است! چون می‌دانید گوجه فرنگی یک محصول وارداتی به ایران است و قدیم‌ها در ایران و تهران این محصول وجود نداشته و بعدها بذرش را از خارج وارد کردند و حتا این گیاه را وارد یکی از غذاهای سنتی تهرانی نیز کردند؛ آبگوشت.

روایت‌های ایشان درباره‌ی آداب و رسوم شب یلدای در تهران قدیم برای مردم خیلی جذاب بود. این خاطره گویی‌ها برای مردم شنیدنی بود و از همه‌ی سنین پای صحبت‌های او می‌نشستند از جوان‌هایی که پای کامپیوتر بودند تا پیرمردهای قدیمی. یادم هست یک نفر به برنامه زنگ زده بود می‌گفت: “این پسر من به زحمت برای خودن غذا از سر رایانه بلند می‌شود، اما وقتی برنامه‌ی آقای مرتضی احمدی شروع می‌شود پسرم خودش بلند می‌شود و می‌رود جلوی تلویزیون”. این بود که نحوه‌ی روایت کردن ایشان همه را جذب می‌کرد. ایشان بیان خوبی در تعریف کردن، داشتند. مثلن خاطره‌ی آن شش گل معروفی که پرسپولیس به استقلال زده بود و اشان خودشان در استادیوم حضور داشتند. ایشان با یک طنز خاصی این ماجرا را تعریف می‌کرد که هر کسی این را می‌شنید در خاطرش می‌ماند. یا این که وقتی داشتند ورزشگاه امجدیه(شیرودی امروزی) را می‌ساختند و ایشان نوجوان بود و می‌رفت نگاه می‌کرد که دارند این ورزشگاه را می‌سازند.

او با بیانی ژورنالیستی که در طی چندین دهه پخته شده بود خاطراتش را بازگو می‌کرد و همین بیان را در کتاب‌هایش نیز می‌بینیم که یکی از دلایل جذابیت آثار اوست. او یک دم گرم شفاهی داشت و مجلس گرم کن بود و می‌توانست حواس‌ها را به خود جلب کند. مثلا ان خاطره‌ی معروف که همه‌ی اهالی فامیل‌شان جوان مرگ شدند را بارها از ایشان شنیده‌ایم که می‌گفت: “پدرم در ۱۰۹ سالگی، مادرم در ۱۰۴ سالگی، دایی‌های‌شان در ۱۲۰ سالگی”، و می گفت: “همه‌ی فامیل ما جوانمرگ شدند”!

 

این اواخر مرتضی احمدی را می‌دیدید؟

بله برای ساخت مستندی از زندگی ایشان ما با ایشان در ارتباط بودیم. این مستند را تلویزیون از زندگی ایشان ساخت که ایشان را به رادیو تهران در میدان ارگ بردند و در محوطه‌ی استودیوی خاطره انگیز هشت فیلم‌برداری شد و از شبکه‌ی چهار تلویزیون پخش شد. چون هر دو پرسپولیسی بودیم، و هردو رادیویی بودیم من مرتب به ایشان زنگ می‌زدم و از احوال‌شان با خبر بودم.

از دیگر جنبه‌های فعالیت او که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، به چه مواردی می‌توان اشاره کرد؟

نه تنها ایشان در زمینه‌ی آواز تبحر داشت بلکه در زمینه‌ی تعزیه هم صاحب نظر و کارشناس بود. ایشان از دوران کودکی در کار تعزیه نیز حضور داشتند و برای من از خاطرات دورانی که در تعزیه نقش‌های گوناگونی برعهده داشته، تعریف می‌کرد. از این گذشته ایشان همچنین به سیاه بازی نیز علاقه بسیاری داشت. ایشان نمایش‌های سنتی تهران همچون بقال بازی و… را وارد رادیو تلویزیون کرد و از این‌ها بهره‌ی فراوانی برای انتقال مفاهیم آموزنده برای کودکان استفاده می‌کرد. در آغاز دهه‌ی ۱۳۵۰ ایشان به قصه خوانی نیز پرداخت و پیش از آغاز دوبله انیمیشین‌های کودکان ایشان برای کودکان کارهای داستان و قصه خوانی انجام داده بودند. در آن‌سال‌ها یک نهضتی برای انتشار داستان خوانی برای بچه‌ها آغاز شده بود که مرتضی احمدی نیز در این کارها حضوری فعال داشتند. مجموعه‌ی 48 داستان که شامل داستان علی‌مردان خان ، آوازه خان شهر قصه، حسن و خانوم حنا، بزبزقندی و… ، مجموعه‌ای که با نام 48 داستان موزیکال معروف شد، از جمله صداپیشه‌گان آن نیز مرحوم مرتضی احمدی بودند. ناشر این آثار شنیداری سوپر اسکوپ بود.