گفت و شنید

نویسنده
یوسف محمدی

گفت و گو با محمد پور حسن

جشنواره تئاتر فجر بدون کارگردان های شاخص

 

محمد پورحسن متولد دی ماه 1341 واز بازیگران سال های دور تئاتر ایران است.او درکارنامه کاری خود به عنوان ایفاگر نقش های مهمی در آثار کارگردانانی همچون رکن الدین خسروی،قطب الدین صادقی،حمید سمندریان و… بوده است.وی مدت ها به عنوان کارشناس مرکز هنرهای نمایشی ایران فعالیت می کرد و اخیرا به دلیل نقد سیاست های مدیران فرهنگی تئاتر از سمت خود به دور مانده و نظاره گر آشفته بازاری است که این روزها هنر نمایشی کشورش گرفتار آن است.گفتگوی همکارمان در تهران با اورا را درباره جشنواره تئاتر فجر می خوانید.

 

 

جشنواره بین المللی تئاتر فجر درراه است و از حالا موج انتقادات به سمت و سوی این فستیوال فرهنگی در کشور از طرف جامعه تئاتر به راه افتاده است.پیش بینی شما برگزاری جشنواره ی امسال در بهمن ماه سال جاری چیست؟

تاریخچه جشنواره تئاتر فجر در میان هنرمندان ایران و دنیا دارای ارج و احترام بالقوه ای بود که با مطالعه آن می توانید به اهمیت آن در سال های گذشته واقف شوید.متاسفانه در سال های اخیر رویکردهای برپایی این جشنواره دچار تغییر وتحولات بسیار شده است که اساس و بن مایه ی اصلی آن را برای همگان دچار شک و تردید کرده است.شاید مهم ترین بخش این جریان در چگونگی انتخاب عوامل و دست اندرکاران اجرایی آن است و اینکه چه کسانی ودرچه مقامی مجری سیاست هایی هستند که به شکل دستورالعمل ابلاغ می شود.فراموش نمی کنم آن روزهایی را که دبیر و مدیریت مرکز هنرهای نمایشی تن به هرذلتی نمی دادند تا تئاترفجر به نحو آبرومندانه ای برگزار شود.رفته رفته و با دولتی شدن کامل برنامه های اجرایی این فستیوال در تهران بسیاری از گروههای صاحب عنوان و شناسنامه از حضور در آن منع و یا منصرف شدند و به تدریج مسیر برای هنرمندان تئاتر باریک تر شد و گلوگاه عبور از مراحل متعدد ارزشیابی ها تبدیل به خط قرمزهای پررنگی شد که جنازه ای این چنین از فجر چه درفیلم و چه تئاتر تقدیم به هنردوستان نمود.

 

بنابراین شما معتقدید یکی از دلایل ضعف برگزاری این جشنواره ها در سال های اخیر انتخاب دبیر ویا مدیر فستیوال هاست؟

بله.شناسنامه فعالیت های علمی و عملی مدیران همین جشنواره را بررسی کنید.آقایان در سال های طلایی تئاتر در کجا قرار داشتند و چه می کردند؟درک مدیریت کنونی جشنواره فجر از فراز و نشیب های سال های گذشته تئاتر ایران تا چه اندازه در خدمت نوع چیدمان های اجرایی قرار گرفته است؟کیفیت و کمیت فجر امسال با آثاری که انتخاب و اعلام شده اند تا چه اندازه ای با سال گذشته متفاوت است؟ و دهها سوال این چنینی که قطعا همگان پاسخ آن را می دانند و همین سوالات تبدیل به دل مشغولی های علی السویه ای شده است که اهمیت خود را از دست داده است.

 

چرا؟

کسالت و بی اهمیتی به حد زیادی رواج پیدا کرده است.خلاقیت ها و اعتراضات معروف خانواده تئاتر به فراموشی سپرده شده است.چرا؟به دلیل اینکه تا فرد یا گروهی لب به سخن بیاورد در نطفه به خفقان می رسانند.امثال محمد رحمانیان و بهرام بیضایی افرادی نیستند که در برابر بی حرمتی و کدورت سکوت اختیار کنند.بیضایی که رفت،رحمانیان و دوستانش را هم که خانه نشین کرده اند.آن ها هم که هستند خود می دانند که چگونه هستند و با چه شرایطی نفس می کشند.

 

دبیرخانه دائمی جشنواره تاکنون اسامی 45 نمایش شرکت کننده درجشنواره امسال را اعلام کرده است که بیش از نود درصد آن ها اسامی گروههایی هستند که نوپا و جوان شمرده می شوند.آیا حضور نیروهای جوان در چنین رویدادی نمی تواند مرحمی برای درمان چالش وآسیب های فجر شود؟

اهمیت چنین فستیوال هایی در همه دنیا بر این است که بزرگان تئاتر و فرهیختگان هنر حضور چشمگیری داشته باشند و در میان آن ها آثار جوانتر ها مورد ارزیابی قرار گیرد.مساله مهم این است که رفاقت ها تبدیل به رقابت های سطحی و مبتذلی شده است که به شکل زود هنگام فراموش می شود.

 

بخش عمده ای از مقررات برپایی تئاترفجر به شکل مشخص قالب جزء به جزء ازبرنامه های سال گذشته است.آیا این شکل مدون که دو تا سه سال مستمر در حال پیگیری است می تواند به بهبود کیفی آثار کمک کند؟

اینکه گروهها و مخاطبان چنین جشنواره هایی مقررات مشخصی را دربرنامه های سالیانه خود داشته باشد خود نوعی امتیاز است اما آن بخش از چیدمان ها که تعاریف مقررات رابا حیله و کینه وبا طرفندهای زیرمیزی پیچیده می کند کاملا غیراخلاقی است.

 

مثلا کدام بخش ها؟

به طور مشخص عرض می کنم.به خاطر دارم در سه چهار دوره قبلی این جشنواره به پیشنهاد مجید سرسنگی(دبیر جشنواره) قسمتی در فراخوان و مقررات اولیه ثبت و اعلام شد که از آن به عنوان بخش “تجربه های نو” یاد می شد.درهمان سال این بخش مختص دانشجویان و فارغ التحصیلان تئاتر برنامه ریزی شده بود و طلایی ترین آثار درآن رویت می شد.سال بعد و سال های اخیر این بخش تبدیل به جایگاهی برای حضور افرادی شد که نه جامعه آکادمی تئاتر را قبول داشتند و نه اعتقادی به اصول اولیه تولید خلاقانه تئاتر.ازتنها سال اجرای دقیق آن بخش به بعد هیچ دانشجو و فارغ التحصیلی در تجربه های نو دیده نشد و آن گروه در اختیار یک جبهه از هنرمندان به اصطلاح پیشرو تئاتری قرارگرفت که همچنان اندر خم تعاریف ساده نمایش های کلاسیک دست و پا می زنند.

 

سال گذشته عده ای از بزرگان تئاتر همچون محمد چرمشیر،بهرام بیضایی،محمد رحمانیان،محمد یعقوبی ،نغمه ثمینی و …در اعتراض به حوادث سیاسی کشور دست به تحریم این جشنواره زدند.درسال جدید حضور این افراد می تواند رونق دوباره ای به تئاتر فجر بدهد.نظر شما چیست؟

تا همین لحظه که ما سرگرم صحبت با یکدیگر هستیم همین هنرمندانی که از آن ها نام بردید در جشنواره حضور ندارند و هیچ اخباری هم از تولید کارهای جدید این افراد به گوش نرسیده است.به نظرم آرام آرام وقت آن رسیده است که فرد یا گروهی برای میانجیگری این مختصات نافرجام تئاتر به دلیل اختلافات سلیقه ای و فکری دولت و هنرمندان فکری کند تا شاید از تعداد آن ها که د راین آب گل آلود درحال صید ماهی های خود هستند کاسته شود.