راننده تاکسی

نویسنده

» نگاهی به فیلم "امروز"، ساخته رضا میرکریمی

پرده نقره‌ای/ اکران تهران - مهرداد زمانی: فیلم “امروز” قبل از هر چیز یک فیلم عصبی کننده است. برای توضیح این مساله ، خط کلی داستان را می توان در سه قسمت زیر تقسیم بندی کرد:

۱- “راننده ی تاکسی” زن بارداری را به بیمارستان می رساند.

۲- همه فکر می کنند او شوهرِ زن است. او سکوت می کند، مرد را به انواع تهمت ها می آرایند، او همچنان ساکت است، در انتها زن می میرد.

۳- او نوزاد را از بیمارستان می دزدد و می رود.

سهم مورد اول قریب به سه دقیقه و مورد سوم هم حدود یک دقیقه از فیلم است. در این میانه سکوت “راننده تاکسی” اتفاقی است که همه ی فیلم را برگرفته است. اتفاقی که هیچ ارتباطی با ابتدا و انتهای فیلم ندارد. عصبیت مخاطب در طول فیلم از همین نکته ناشی می شود که سکوت آزاردهنده ی راننده تاکسی، نه تنها هیچ مبنای عقلانی ندارد، بلکه گره ای هم در فیلم ایجاد نمی کند، تا تماشاگر از پی کنجکاوی برای بازگشایی راز آن، فیلم را پی گیری کند. سکوت “راننده تاکسی” و یخ زده گی چهره ی او، از همان ابتدا یک کنش غیر منطقی و غیر عقلانی  مازوخیستی می نماید که ادامه ی آن، فقط به تلنبار شدن حس عصبیت در تماشاگر منجر می شود.

از سوی دیگر رضا میر کریمی و شادمهر راستین، در مقام نویسنده‌های متن فیلمنامه، برای ایجاد موقعیت هایی که بتواند کمی به این فصل میانی ِ بی منطق و طولانی، شکلی قابل پذیرش بدهد، هیچ تلاشی نکرده اند. تمام این پاساژ طولانی، با داستان های کاملا بی ربط پر شده اند. “پر کردن فیلمنامه” شاید عبارتی غیر تخصصی و غیر علمی محسوب شود، اما با اولویت قائل شدن برای بار معنایی عبارات نسبت به دیگر موارد، این ترکیب غیر سینمایی بهترین انتخاب برای مجموعه ی اتفاقاتی است که در طول سکوت “راننده تاکسی” اتفاق می افتد. چراکه همه ی حوادث آن بخش، مانند داستان دخترنقاش سر پرستار، حضور مددکار، زن بارداری که بخاطر استرس یک هفته زودتر به بیمارستان آمده، گفت و گوی راننده تاکسی و زن، تلفن های کارمند پذیرش بیمارستان و… بی هیچ ارتباطی با داستان نامفهوم اصلی، در این میان جاری شده ا ند.

همه ی اتفاقات فیلم میر کریمی بر این مبنا استوار شده که سرنوشت یک بیمار برای کارمندان یک بیمارستان مهم بوده که خاطرِ آنها به واسطه ی مصائبی که برای زن باردار داستان اتفاق افتاده، مکدر شده و احساسات جریحه دار شده شان، آنها را به قضاوت درباره ی مرد ساکت داستان واداشته است. این در حالی است که هر روز در رسانه های مختلف، اخبار ناشی از بی توجهی بیمارستان های خصوصی و دولتی به حال بیماران کم بضاعت و عواقب جانی آن منتشر می شود. از تضاد میان دنیای فیلم و دنیای بیرونی از این منظر، می توان به یکی از مولفه های مشترک سینمای رضا میر کریمی راه یافت. نگاه از بالا به مردمی که به هر طریق با زاویه ی دید او همراه نیستند. دکتر فیلم “خیلی دور، خیلی نزدیک” صرفا به دلیل اینکه درگیر زندگی حرفه ای خود شده، از دید رضا میرکریمی مستوجب دفن زیر شن های روان بیابان است. داماد نادیده ی فیلم “یه حبه قند” صرفا به دلیل زندگی در خارج از ایران و کرواتی بودن خانواده اش، شایسته ی توجه دختر چادری آن خانه ی کاهگلی نیست، و اینک خانم پرستار بخش پذیرش صرفا به دلیل صحبت کردن تلفنی با یکی از دوستانش، مستوجب نگاه شماتت بار این “راننده تاکسی” است.

فیلم “امروز” اثر آخرین ِ رضا میر کریمی، بیش از هر چیز از نبود ِ فیلمنامه و طرحی مشخص برای ساخت یک فیلم رنج می برد، آنچنان که می توان گفت به دلیل وقوع نیافتن فیلم، صحبت از ضعف و یا قوت آن، بحثی بی مورد است.