جمعی از فعالان سابق دانشجویی خارج از کشور٬ با انتشار نامه سرگشاده ای به حسن روحانی در آستانه سفر وی به نیویورک٬ با مطرح کردن برخی مطالبات خود٬ خواستار توجه روحانی به آنها شدهاند.
دو تن از امضاکنندگان این نامه٬در گفتوگو با “روز” به بیان انگیزههای خود در نوشتن این نامه پرداختهاند. عباس حکیمزاده٬ دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم٬ پیرامون دلایلی که موجب نوشتن این نامه خطاب به روحانی شد٬ گفت: “ما به عنوان افرادی که تقریبا هم نسل بودیم و ورودمان به فعالیت های سیاسی و مدنی به طور جدی از فعالیت در دانشگاه و فعالیت های دانشجویی آغاز شده و خود را جزء نیروهای تحول خواهی میدانیم که هدف غایی و نهایی شان شکل گیری یک دموکراسی با رعایت کامل حقوق بشر در ایران هست تصمیم گرفتیم از فرصت سفر آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور به نیویورک استفاده کنیم و نامه ای خطاب به ایشان بنویسیم و مطالبات و نگرانی های اصلی خودمان را به ایشان گوشزد کنیم. فکر کردیم در این شرایط که همه توجه ها به سفر هیات ایرانی به نیویورک جلب شده است صدای ما می تواند صدایی متفاوت در این فضا باشد و پژواک بهتری داشته باشد. البته این نامه اهداف جنبی نیز دارد که از جمله میتوان به اعلام مواضع مشترک امضاکنندگان آن به افکار عمومی و آن چه فکر می کنیم راه صحیح به نتیجه مطلوب تر رسیدن دولت و نحوه تعامل جامعه مدنی با آن است، اشاره کرد”.
آیا نویسندگان این نامه اعتقاد دارند که حسن روحانی میتواند پاسخگوی مطالبات دموکراسیخواهان باشد؟ حکیمزاده میگوید: “آقای روحانی اگر بخواهد به اهداف و شعارهایی که در برنامه های تبلیغاتی اش پیش از انتخابات و صحبت هایی که پس از انتخابات تاکنون گفته عمل کند قطعا به بخشی از مطالبات ما و نیروهای دموکراسی خواه جامه عمل پوشانده خواهد شد. به اعتقاد من نباید مطالبه گری را از دولت رها کرد. ما نباید تصور کنیم که حضور فعال با عدم حضور جامعه مدنی و نیروهای سیاسی خواهان تغییر در فضا علی السویه است. دولت روحانی قطعا دولت کاملا مطلوب ما نیست اما این پتانسیل را دارد که به بخشی از مطالبات ما در جهت تقویت جامعه و کاهش فشار بر نهادها و نیروهای مدنی پاسخ دهد. باید این فرصت را مغتنم بشماریم و از این پتانسیل حداکثر استفاده را ببریم. هر اندازه نیروهای جامعه مدنی مطالبه محور نقش فعال و مثبت داشته باشند بیشتر می توانند دولت را به سمت اجرای مطالبات خود سوق دهند”.
وی اضافه میکند: “اما نباید فراموش کرد که کار اصلی و عمده ما طلب همه چیز از دولت نیست. دولت متاسفانه نقش عمده ای در تحولات و افزایش یا کاهش فشار بر جامعه و نهادهای مدنی و سیاسی دارد. این نقش میتواند حمایتی باشد یا تخریبی مانند آن چه در دولت احمدی نژاد تجربه کردیم. بنابراین فعالیت های نیروهای سیاسی و مدنی منتقد نباید صرفا به مطالبه گری از دولت خلاصه شود. آن ها در عین این که اجازه نمی دهند دولت هر چه بیشتر به سمت خواسته های تمامیت خواهان و اقتدارگرایان سوق پیدا کند، باید فعالیت های مستقل خودشان را در بازسازی و تقویت نهادهای مدنی داشته باشند”.
امکان فراموش شدن مطالبات دموکراسیخواهان در سایه روی کار آمدن “دولت اعتدال” اما تا چه حد وجود دارد؟ مهدی عربشاهی٬ دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم٬ در این زمینه میگوید: “انتخاب حسن روحانی و شمارش آرای وی در روز ۲۴ خرداد صحنه سیاسی را با تغییراتی روبرو کرده است. شاید نخستین گام هر فعال سیاسی در فضای جدید باید تلاش برای شناخت مختصات جدید دستگاه سیاست در ایران باشد. در این بین نیروهای دموکراسی خواه و تحول خواهان که هدف نهایی خود را گذار به دموکراسی تمام عیار تعریف کرده اند، با فرصت ها و تهدیدهایی روبرو هستند. از یکسو پیروزی روحانی موجب گشایش نسبی فضای سیاسی-اجتماعی شده و به احتمال زیاد زمینه های بازسازی جامعه مدنی را فراهم می کند. این موضوع می تواند موجب رونق دوباره جنبش های اجتماعی به عنوان موتور محرکه گذار به دموکراسی شود. از سوی دیگر دست بالا پیدا کردن گفتمانهای اعتدال و اصلاحات به عنوان گفتمان های رقیب جریان تحول خواهی را می توان تهدیدی برای این جریان دید. این طبیعی است که در دوره جدید تا مدتی دیدگاههایی که خواهان تغییرات عمیق تر هستند با اقبال چندانی روبرو نشوند. با این حال از نظر من در مجموع فواید دوران جدید برای دموکراسی خواهان بیشتر از زیان های احتمالی است. آنها می توانند از فرصت تنفس ایجاد شده برای سازماندهی دوباره خود استفاده کنند. با گذشت زمان هم قطعا دوباره محدودیت های گفتمان های اعتدال و اصلاحات علنی خواهد شد و زمان برای گسترش دوباره دیدگاه تحول خواه فرا خواهد رسید”.
عربشاهی پیرامون آیندهی جنبش سبز در دولت حسن روحانی نیز چنین میگوید: “جنبش سبز را می توان آخرین جلوه از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران دانست. جنبشی که اگرچه دیگر در عرصه عملی حضور و بروز چندانی ندارد، با این حال هنوز در عرصه نمادین زنده است. هنوز رهبران این جنبش در حصر به سر می برند و بسیاری از چهره های سیاسی به دلیل انتساب به این حرکت در زندان هستند. در این میان برخی دولت روحانی و گفتمان اعتدال وی را هدف غایی جنبش سبز بیان می کنند و به طور تلویحی کارکرد آن را پایان یافته می دانند. اما تصور من بر این است که اگرچه عدم تقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری دستاورد مقاومت ۴ ساله جنبش سبز بود، با این وجود هنوز تا رسیدن به کف مطالبات جنبش سبز فاصله زیادی داریم. از سوی دیگر پیش بینی می کنم در آینده ای نزدیک نیروهای مخالف دولت روحانی در درون حاکمیت دوباره کارشکنی های خود را آغاز کنند. به همین دلیل نباید پرونده جنبش سبز را بست و باید همچنان بر حفظ این نیرو در صحنه سیاسی تاکید نمود. در این بین نقش موسوی و کروبی یک نقش کلیدی است و با رفع حصر احتمالی آنها جنبش سبز جانی دوباره خواهد گرفت”.
از ویژگی های امضاکنندگان این نامه٬ فعالیت پیشین همهی آنها در جنبش دانشجویی است. مطالبات جنبش دانشجویی از حسن روحانی چیست؟ عباس حکیمزاده میگوید: “همان طور که در این نامه آمده مطالبه اصلی و اولویت نخست ما آزادی دوستانمان از زندان است. هیچ توجیهی ندارد فردی به خاطر فعالیت های قانونی و پیگیری مطالباتش حتی مورد بازخواست قرار بگیرد. الان بیش از ۴ سال است که ضیا نبوی، مجید دری، مجید توکلی، بهاره هدایت، شبنم مددزاده و دیگران در کنار سایر دوستان ما مثل آقای مومنی در زندان به سر می برند. هر چند این قضیه در حیطه اختیار قوه قضاییه است اما همه میدانیم تا چه حد نقش وزارت اطلاعات در تصمیم گیری در مورد وضعیت این زندانی ها موثر است”.
حکیمزاده ادامه میدهد: “در کنار آن دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل باید هر چه سریعتر به دانشگاه بازگردند. روند خوب و قابل تقدیری شروع شده که امیدوارم هر چه زودتر به نتیجه برسد و البته فراگیر هم باشد و شامل همه دانشجویان از جمله دانشجویان بهایی هم بشود. صحبت هایی مبنی بر این که بازگشت به دانشگاه ممکن است شامل بخشی از دانشجویان محروم از تحصیل شود شنیده میشود که اگر چنین روندی صحت داشته باشند اصلا عادلانه و مطلوب نیست. حقوق تضییع شده مشمول مرور زمان نمی شود و حتی مرور زمان موجب خسران بیشتر برای صاحب حق میشود. دولت موظف است خسارت های پیش آمده را جبران کند”.
امکان فعالیت مجدد دفتر تحکیم٬ انجمنهای اسلامی و دیگر تشکلهای مستقل٬از دیگر مطالبات دانشجویان است: “از سر گیری فعالیت های دانشجویی در قالب تشکل های رسمی و قانونی دیگر مطالبه جنبش دانشجویی است. البته ما متوجه حجم گسترده فشار بر وزارت علوم و دولت برای تداوم فشار و سیطره اقتدارگرایان بر دانشگاه هستیم و منتظر حل یک شبه همه آن چه در ۸ سال گذشته اتفاق افتاده نیستیم. به نظر من دانشجویان اگر جهت گیری مثبت و حرکت به سمت بازگرداندن تشکل های به ناحق غصب شده و تعطیل شده را ببینند با دولت در این زمینه همراه خواهند شد. اما ادامه روند گذشته و جعل عنوان انجمن های اسلامی بر طیف هایی مجهول الهویه که پایگاهی در بین دانشجویان ندارند و از قضا بازوی تبلیغاتی نیروهای سرکوبگر دانشگاه در ۴ سال و ۸ سال گذشته بوده اند اساسا قابل پذیرش نیست.
در پایان باید بگویم در مدت ۸ سال گذشته افرادی به ریاست دانشگاه ها انتخاب شدند که کوچکترین پایگاهی در میان جامعه دانشگاهی نداشتند و در طول دوران مدیریتشان مجری نهادهای خارج از دانشگاه جهت کنترل بی ضابطه وغیرقانونی دانشجویان و اساتید بودند. بسیاری از این روسا همچنان در این سمت هستند و هنوز دست از رویه های غلط گذشته خود هم برنداشتند. شما همین آقای رهایی رئیس دانشگاه امیرکبیر را در نظر بگیرید یا دکتر ایمانیه رئیس دانشگاه شیراز که در کنار افرادی مثل شریعتی، رئیس سابق دانشگاه علامه، به عنوان قصاب دانشگاه نام گرفته بودند و از هیچ کاری علیه دانشجویان و اساتید ابایی نداشتند و ندارند. الان با وجود مطالبه گسترده جامعه دانشگاهی نسبت به برکناری هر چه سریعتر آن ها و وجود احکام متعدد دیوان عدالت اداری برای برکناری آن ها، وزارت علوم از این کار ممانعت می کند”.
احمد احمدیان٬ عضو سابق دفتر تحکیم وحدت٬ عباس حکیمزاده٬ دبیر سیاسی سابق دفترتحکیم٬ سحر رضازاده٬ عضو سابق دفتر تحکیم٬ نسیم سرابندی دبیر سابق کمیسیون زنان دفتر تحکیم٬ مهدی عربشاهی٬ دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم٬ رضا قاضی نوری عضو سابق دفتر تحکیم٬ احمد مدادی عضو سابق شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت و سجاد ویس مرادی عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و دفترتحکیم وحدت٬ در نامهی خود به حسن روحانی٬ نوشتهاند: “ما از شما درخواست می کنیم که از فرصت به وجود آمده جهت آزاد گذاشتن جامعه، نهادهای مدنی و احزاب نهایت استفاده را ببرید. همان گونه که خود شما نیز وعده دادید، مردم انتظار آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی، اعم از کرد، ترک، عرب، بلوچ، اهل سنت، بهائیان، مسیحیان، دراویش و… را دارند. مردم انتظار دارند در زمان نه چندان طولانی رهبران جنبش سبزشان از حصر ظالمانه و غیرقانونی آزاد شوند. رفع حصر رهبران جنبش سبز و امکان فعالیت آزادانه آنها یک مطالبه عمومی است و می تواند بهترین نشانه از وجود عزمی جدی برای تغییر رویه های نادرست باشد. تردید نباید کرد که اعطای آزادی های اساسی به جامعه موجب تقویت موقعیت کشور در معادلات بین المللی نیزخواهد شد”.
نویسندگان این نامه٬ با اشاره به مشکلات اقتصادی کشور و تحریمهای غرب به دلیل پرونده هسته ای جمهوری اسلامی در برنامه هستهای٬ نوشتهاند: “یکی از مسائلی که در چند سال گذشته سایه آن بر سر ایران و مردمش سنگینی می کند و در وضعیت روزمره و معیشت مردم تاثیر بسزایی گذاشته تحریم های اقتصادی است. مردم ایران احساس می کنند زندگی شان در مقابل عظمت طلبی بی حاصل هسته ای حاکمیت و بی اعتمادی عمیق جامعه بین الملل به جمهوری اسلامی به گروگان گرفته شده است. در این میان این دولت ایران است که بایستی پاسخگوی نیاز مردم خود باشد و به خواسته ها و اولویت آن ها توجه کند. از نظر ما پافشاری بر غنی سازی اورانیوم تاکنون به جز هزینه های گزاف و کمرشکن دستاورد خاصی برای ملت ایران نداشته است. از شما که با شعار رفع تحریم های اقتصادی از طریق اعتمادسازی و برطرف کردن سوء ظن ها بر سر کار آمدید انتظار می رود به پشتوانه رای مردم و با برداشتن گام های عملی و معنادار مسیر رفع تحریم های اقتصادی را بگشایید”.
آنها همچنین با مطرح کردن مطالبات خود و جنبش دانشجویی از روحانی٬ خطاب به وی نوشتهاند: “ما اگر چه به عنوان بخشی از نیروهای تحول خواه خواهان گذار به دموکراسی ملتزم به حقوق بشر در ایران بوده و با شما در نظر و خط مشی اختلاف داریم؛ اما تا زمانی که شما در مسیر احقاق حقوق ملت ایران قدم بردارید با شما همراه خواهیم بود. هر اندازه شما به مردم نزدیک شوید و آن ها را در اداره امور خود آزاد بگذارید، مردم بیشتر به شما اعتماد می کنند و با برنامه های دولت همراهی نشان خواهند داد. مردم به شما اعتماد کرده اند، اکنون نوبت شما است که اعتماد خود را به مردم نشان دهید”.