“در تمام این سالها، کمتر مردی را دیدم که وقتی میفهمد شغل قبلی من نجات غریق است و شناگرم، لحنش را لوس نکند و شوخی شوخی نپرسد؛ به مردها هم شنا یاد میدهی؟! یا اگر غرق شوم، من را هم نجات میدهی؟! معمولا آدمی هم، که این سئوال را میپرسد، در همان لحظه فکر میکند بانمک است و سکسی، حتی بعد از مدتی هم خودش یادش میرود در برخورد اول همچین سئوالی پرسیده و اصلا هم نمیداند چقدر جلف و سبک به نظر رسیده و چقدر در دلم به او فحش دادم که همین نگاه جنسیتی و پایینتنهای او و امثال او است که سی سال آزگار باعث شده، من و امثال من، سقف آرزوهامان از ثبت رکوردهای شنا، در خوشبینانهترین حالت، به نجات غریق شدن برسد.اما همه اینها را روایت کردم که بگویم، اگر این خبر را میخوانید و زیرلب واه واه میکنید، فقط برای چند دقیقه با خودتان صادق باشید و ببینید، چندبار در زندگی، با نگاهی سبک و جنسیتی به زنها نگاه کردید و چندبار برای صمیمت بیشتر بدون دانستن پیشینه سالها محرومیت و مهجوریت ما زنها، شوخی جنسیتی کردید. واقعیت این است که اگر قرار است چیزی درست شود، اول بایدازخودمان شروع کنیم تا یک روزی نوبت به مدیران عقبمانده با ذهنهای تکبعدی برسد.”
متنی که خواندید استاتوس یکی از دوستانم در فیس بوک است؛دختری شناگر که به قول خودش بجای ثبت رکوردهای شنا،غریق نجات شده است .
روایت برخورد با زنان نه به اینجا ختم میشودو نه از اینجا شروع شده است.داستانی است که مخصوص این زن نیست و برای بسیاری از زنان در شغل های مختلف، از کار خانگی تا کارمندی و شاعری و پزشکی و مهندسی اتفاق افتاده است.بخصوص زنانی که از کلیشه ها خارج میشوند بیشتر دستمایه طنز ولودگی و حتی انواع و اقسام اتهامات قرار میگیرند . این لودگی که میتواند از یک محاوره دو طرفه در محیط کار، کلاس های درس، دانشگاه و رسانه ها شروع و نقل محافل شود،تا آزار جنسی نسبت به زنان پیش می رود. آزاری خاموش که وقتی زنی نسبت به آن اعتراض می کند، او را فمینیستی غر غرو مینامند تا از ترس برچسب خوردن حرفی در این باره نزند. همان آزاری که شعرهای یک زن شاعر را در مغزش خشک می کند و یک زن مستعد فعالیت سیاسی ـ اجتماعی را در خانه نگه میدارد و در خانه هم به شکلهای مختلف خود را نشان می دهد؛ هجو ها و شوخی های جنسیتی که برای تحقیر زنان و به شکل مستقیم و غیر مستقیم بکار گرفته می شود. از مهمانی های خانوادگی گرفته تا فضاهای خصوصی.
شوخی ها و استعاره های جنسی، که صد البته در فرهنگ ایران جدید نیست،در فضای مجازی امروز و به برکت سیاستهای غلط فرهنگی و جنسیتی جمهوری اسلامی خود را بیرون میریزد. امرو خواست پنهانی که بی محابا خود را به شکل یک هژمونی به ساختار زبانی وارد کرده است. البته بررسی و نقد این هژمونی نیز ممکن است با خنده، تمسخر، بی تفاوتی و یا هجمه روبرو شود، اما در نهایت این موضوعی است که دیر یا زود مردان و زنان جامعه باید با آن برخورد و بی طرفانه درباره آن فکر کنند. فکر کنند که تا چه اندازه این استعاره ها و شوخی های جنسی، با نگاه و اندیشه و پس زمینه های فکری مردان نسبت به زنان در ارتباط است و این پس زمینه ها چه نقش مستقیم یا غیر مستقیمی در چرخه عقب افتادگی زنان ایرانی دارد. استعاره هایی که در از ترانه ها گرفته تا ضرب المثل ها و فکاهی و کنایه ها وجود دارد و برای تفریح و سرگرمی به شکلی رایج در پیامک های موبایل رد و بدل می شود. هجو هایی که زن را مسخره و تحقیر میکند و روز به روز جای پای خود را بیشتر باز میکند .
صاحب نظران معتقدند آزار جنسی لزوما به رفتار و عملی فیزیکی که طبیعتی سکسی داشته باشد اطلاق نمی شود، بلکه صرف اینکه جنسیت شخص، اعم از زن و یا مرد بودن فرد را زیر سئوال برد و یا مورد توهین قرار دهد آزار جنسی قلمداد میشود و میتواند پیامدهای نامطلوبی در جامعه ایجاد کند؛ آزارهایی که اغلب مردان آن ها را آزار جنسی تعریف نمیکنند. آنها معمولا تعرضات فیزیکی را در چارچوب آزارهای جنسی میدانند اما کمتر زنی است که معنا و مفهوم این قبیل آزارهای جنسی را درک نکرده باشد؛ رفتارهایی که در بسیاری موارد می تواند موجب عقب نشینی زنان و واگذاری عرصه سیاسی ـ اجتماعی به مردان شود.
اخیرا در میان تعدادی از دوستان درباره حق ریاست جمهوری زنان صحبت میکردم. مردی با خنده و شوخی گفت فکر کنید خانم رییس جمهورحامله چه شکلی می شود و تازه اگر در سفر خارجی درد زاییدن هم بگیرد چه اتفاقی میافتد و چه آبرو ریزی می شود؟ در مقابل آن مرد چه میشد گفت؟ خندید، سکوت کرد، گریه کرد؟ پس از آن جلسه مرد جوانی به من گفت که آیا دلیل این رفتارها و شوخی را میدانی؟ این روشی برای خراب کردن زنها است. خانه و محیط کار ندارد،یا وقتی مردی با زنی لج و برای نابود کردن او شروع به تیکه انداختن با الفاظ جنسیتی میکند. آن دوست جوان می گفت خراب کردن خانم ها نوعی پز دادن بعضی مردهاست به همدیگر. خرابش میکنند تا آرام شوند. حتی وقتی زنی پیشنهاد دوستی یک مردی را رد میکند و آن مرد غرورش له می شود و ابهتش از بین می رود حتی به دروغ به بقیه میگوید با اون زن رابطه داشته است. اینکه وقتی به قول خودشان نمی توانند مخ زن مورد نظرشان را بزنند میخواهند او را نابود کنند. حتی به همه میگویند که این خانم با همه راحت است، دیگر چه برسد به زنی که ادعا کند زنها میتوانند رییس جمهور بشوند. یزدی هم برای همین گفت زنی را به ده راه نمیدادند سراغ خانه کدخدا را گرفت.
بدون شک آزار جنسی میتواند کلیه اظهار نظرهای موهن و تلویحات جنسی با اشارات تبعیض آمیز جنسی را که برای شخص مخاطب آزار دهنده است در بر بگیرد؛ رفتارها یا سخنانی که باعث احساس خطر، رنج، حقارت، اختلال و مرعوب شدن یک زن شود و یا وضیعتی ناراحت کننده ایجاد کند. به عنوان مثال در آمریکا، آزار یک زن از طریق بیان نظرهای زننده در باره زنان غیر قانونی است و کمیسیون برابری فرصت های شغلی آمریکا به تبع این قانون، قوانین متعددی در حوزه کار وضع کرده که هر گونه رفتاری را که ماهیت جنسی داشته و امنیت زنان را در خطر قرار دهد امری غیر قانونی دانسته و با آن به شدت برخورد میکند. آنها این قبیل آزارهای جنسی را از انواع تبعیض های شغلی تعریف کرده اند و پیشگیری از ارتکاب آزار جنسی از اهداف مهم قانونی در آمریکا محسوب می شود.
بدون شک طنز با سیاست و قدرت ارتباط دارد.طنز ابزاری قوی است که میتواند تبدیل به هجو شود و با ظاهرو حتی کارکرد طنز گونه، جنسیت یا قومیت یا عقیده ای را تحقیر کند و آرام آرام فرهنگی سخیف و نگاهی فرو دست را برای آنها بیافریند؛ هجوی که امروز نقل بسیاری از محافل عمومی و خصوصی شده و با ظاهری خندان زنان را در رنجش و آزار قرار میدهد. امید است که حاصل این یاداشت اندکی فکر قبل از هر سخنی باشد.