من نمی فهمم این اسرائیلی ها مغز خرخورده اند که برای جاسوسی به کرمان می روند؟ آخر کرمان هم شد جا برای جاسوسی؟ اگر دنبال سیاست کشور هستند، باید بروند تهران جاسوسی کنند، اگر می خواهند اطلاعات نظامی پیدا کنند باید بروند تهران و شیراز و اصفهان، اگر می خواهند اطلاعات هسته ای پیدا کنند، خبر مرگ شان از همان ماموران سپاه که در این سالها به اسرائیل پناهنده شدند بگیرند. اصلا مگر در ایران اطلاعات مخفی وجود دارد که اسرائیل می خواهد آن را به دست بیاورد؟ در جریان مناظره های انتخاباتی رقبای انتخاباتی تمام اسرار هسته ای را رسما از صدا و سیما گفتند. اگر مترجم فارسی به عبری ندارید، در تل آویو در هر بقالی که بروید یا خودش ایرانی الاصل است یا پسرخاله اش. نوارهای مناظره های تلویزیونی و سخنرانی های حسن عباسی را ترجمه کنید، همه اطلاعات محرمانه نظام درباره انرژی هسته ای و مسائل نظامی به دست تان می آید. برای چه می روید کرمان؟ خبر دادند که یک آقایی که احتمالا اسمش ماشاء الله بوده، در کرمان دستگیر شده. ماموران گمنام امام زمان در کرمان در بازجویی ماشاء الله الف متوجه شدند که او اخیرا مثل بیست درصد ایرانی ها به سنگاپور و تایلند سفر کرده بود. به همین دلیل به مدت یک هفته او را بازجویی کردند که خوشبختانه زنده ماند. وی در این مدت فکر کرد که اگر بگوید در تایلند چه بی ناموسی هایی کرده مثل افرادی که توسط سربازان غیرگمنام امام زمان چند سال قبل در خیابان های کرمان ربوده شده و بخاطر رابطه زن با شوهرش به قتل رسیدند، کشته خواهد شد، اما اگر بگوید که جاسوس اسرائیل است، فوقش سه سال می رود زندان. ضمنا مشکل خانوادگی هم پیدا نمی کند. ماشاء الله اعتراف کرد که در تایلند با یک مامور سفارت اسرائیل تماس گرفته و قرار بود که وقتی به کرمان برگشت آدرس تمام معادن مس و ذغال سنگ کرمان را که برای اسرائیل حائز اهمیت بسیار است بفرستد به اسرائیل. واقعا که این صهیونیست ها از چیزهای دیگر خیلی خطرناک ترند.
جنگ کازرون و امام زمان
احمدی نژاد در آخرین دیدار با آخرین کسانی که او را دیدند خاطره ملاقاتش با رابط امام زمان را تعریف کرد. به نظر می رسد شخص مذکور در حال طی روند “سندروم مشقاسم” است. احتمالا در مراحل بعدی وی قرار است یک شبکه تلویزیونی راه بیاندازد و خاطرات خودش را از جنگ کازرون، جنگ نیویورک، جنگ بغداد و پیاده رفتن در کنار سربازان آمریکایی، جنگ بیروت و مبارزه با فلسطینی ها با آجر و سنگ و موارد دیگر را تعریف کند. به نظرم این احمدی نژاد راحت می تواند یک دائره المعارف بیست جلدی به عنوان دور دنیا در هشت سال، یا نبرد من بنویسد.
نقدها را بود آیا که عیاری….
آدم نمی فهمد بالاخره معیار درست و غلط چیست. مثلا من معتقدم که روحانی یک عنصر حکومتی و امنیتی و نظامی و درون حکومتی است و اصولا احمدی نژاد هشت سال رئیس جمهور شده بود که بعدا جلیلی و حدادعادل نامزد انتخابات بشوند که مردم از ترس آنها به روحانی رای بدهند. یعنی اصولا خاتمی و هاشمی هم بهانه بودند، وگرنه آنها هم دو تا تدارکاتچی بودند و از همان اول قصد آیت الله خمینی از انقلاب این بود که هاشمی و خاتمی بیایند و بعد احمدی نژاد بیاید و آخرش روحانی بیاید سرکار. برای چی؟ بخاطر اینکه کشورهای صنعتی تصمیم روی کار آمدن روحانی را از همان گوادالوپ در سال 1357 گرفته بودند و اتفاقا همان مذاکراتی که هیچ وقت نه کیسینجر و نه بوش پدر و نه مارگارت تاچر از آن حرف نزدند، دقیقا همین تصمیم بود. درست که فکرش را بکنید به همین حرف من می رسید. مثلا برخی مهندس های برق که جامعه شناس و کارشناس سیاست و فیلسوف و تاریخ نگار و هنرشناس و اسلام شناس هم هستند، در بررسی خودش در مورد کابینه روحانی چهار تا اشکال اساسی را به این کابینه وارد دانسته که به نظر من همین چهار تا اشکال اصل مساله است، وگرنه بقیه مسائل اهمیت ندارد.
اول اینکه کابینه فراجناحی نیست و در فهرست وزرای کابینه اصلاح طلبان به چشم نمی خورند. البته ممکن است چند نفر از وزرای کابینه خاتمی در کابینه روحانی هم باشند، ولی اینها هیچکدام به معنی حضور اصلاح طلبان در کابینه نیست. روحانی می توانست از افرادی مثل تاج زاده یا بهزاد نبوی یا احمد زیدآبادی که وزیر کابینه خاتمی هم نبودند، ولی اصلاح طلب راستین بودند. البته بگذریم از اینکه اگر همه کابینه روحانی هم اصلاح طلب بودند و اصولا به جای روحانی خود خاتمی رئیس جمهور شده بود، باز هم کاری به نظر بعضی ها تدارکاتچی بود، اصلا هم فراموش کنیم که خود خاتمی هم تهمت های بیش از این شنید. بنابراین اصولا کابینه اصلاح طلبان هم مشکلی را حل نمی کرد. کما اینکه وقتی خود خاتمی هم بود هیچ کاری نکرد، حتی اگر پنج شش کتاب هم مجوز گرفتند و چاپ شدند تحت فشار مردم بود وگرنه خود خاتمی اصلا موافق این چیزها نبود از نظر مهندسان .
اشکال دوم کابینه خاتمی هم این است که رقبای روحانی در آن حضور ندارند. آدمهایی مثل قالیباف و محسن رضایی و جلیلی و غرضی را خاتمی باید وارد کابینه می کرد تا یک کابینه فراجناحی تشکیل می داد. الآن هم اگر دو سه وزیر از اصولگراها در کابینه وجود دارد، این افراد هیچکدام رقیب انتخاباتی نبودند. البته به نظر برخی جلیلی باتوجه به اینکه نوکر بیت رهبری است، لزومی نداشت در کابینه باشد، مردم به روحانی رای ندادند که جلیلی وارد کابینه شود. جماعت بطور کلی با همه این نامزدها مخالف بودند، ولی اگر قرار بود کابینه فراجناحی باشد، روحانی نباید چند تا وزیر اصولگرا و چند تا اصلاح طلب را که خودش تشخیص می دهد در کابینه می گذاشت. درست است که من بکلی با خود روحانی که دست نشانده رهبر است مخالف هستم، ولی دوستان اپوزیسیونی بخاطر خودش می گویند، اگر قرار هم بود اصولگرایی در کابینه باشد باید همان نامزدهای انتخاباتی مثل رضایی که عامل سرکوب گروههای سیاسی بود باشند، یا مثلا قالیباف که عامل سرکوب دانشجویان در هجده تیر بود یا حداد عادل که نوکر مستقیم بیت رهبری است تا ما بتوانیم به اندازه کافی گیر بدهیم وگرنه زنگنه و نعمت زاده که تیر خلاص نزده اند. روحانی اول می بایست تعدادی اصولگرای مناسب که نه وابسته به بیت باشند نه با احمدی نژاد رابطه داشته باشند، نه سابقه جنایت داشته باشند و اصولا هفته قبل از انتخابات به دنیا آمده باشند را به عنوان رقبای انتخاباتی خودش تعیین می کرد. بعد از اوباما یاد می گرفت و رقبای خودش را که مناسب بودند مثل هیلاری کلینتون معاون خودش می کرد.
سوم اینکه اشکال اصلی کابینه روحانی حضور نداشتن زنان در کابینه است. مثلا در کابینه های دوران طلائی قبل از انقلاب و حتی در کابینه مهندس بازرگان حداقل سه چهار تا وزیر زن بودند که اسم آنها هم در جریان سانسورهایی که در این سالها شده بکلی حذف شد. یا مثلا خود میرحسین موسوی اگرچه در جنایات دهه شصت که من هنوز به دنیا نیامده بودم، نقش اساسی داشت، چند وزیر زن داشت که من لزومی نمی بینم از آنها اسم ببرم. حتی در کابینه هاشمی که از همه جنایتکارتر بود و قتلهای زنجیره ای از زمان او آغاز شد، زنانی مثل فائزه هاشمی در کابینه بودند و نماینده مجلس شدند. حتی دولت خاتمی که هیچ کاری نکرده بود همین معصومه ابتکار را به عنوان رییس محیط زیست تعیین کرد. البته همین خانم خودش در جریان گروگانگیری نقش مهمی داشت و افرادی مانند او بودند که بطور کلی جریان تنش میان ایران و جهان را دامن زدند. اصلا از اینها بگذریم کابینه احمدی نژاد که بزرگترین خیانت ها را به کشور کرد و البته همه کابینه های قبلی و بعدی بزرگترین خیانت ها را به کشور کردند، حداقل یک وزیر زن داشت که هیچ وقت البته چیزی جز دندانش دیده نشد و بعد هم کنار رفت، ولی نبودن زنان در کابینه روحانی یک خلف وعده است. البته روحانی به من وعده نداده بود، ممکن است کسانی که به او رای داده باشند، در این مورد مثل من فکر نکنند، ولی خوب، بیخود می کنند مثل من فکر نمی کنند.
نکته چهارم هم این است که این کابینه اصلا کابینه معتدلی نیست. اعتدال به معنی امت وسط است. در حالی که اگر ما فکر کنیم، جریان هاشمی به عنوان جریانی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان الزاما به معنی اعتدال است این فکر غلطی است. اشتباه استراتژیک روحانی این است که نه اصلاح طلبان را وارد کابینه کرده و نه رقبای اصولگرای خودش را و جریان معتدل را هم در کابینه نیاورده است. معتدل در اسلام به معنی امت وسط است. در حالی که اصولا در سیاست ایران سه گروه وجود دارد، یا اصلاح طلبانی که به کشور خیانت کردند و در کابینه نیستند، یا اصولگرایانی که آنها جنایات فراوانی کردند و رقیب روحانی بودند و در کابینه نیستند و جریان هاشمی رفسنجانی که خودش را معتدل می خواند، در حالی که اصلا معتدل نیست. معتدل یعنی جریانی که طرفدار عدل باشد و عدالت اقتضا می کند که افرادی که معتدل هستند با جنایات دهه شصت که توسط جناح چپ صورت گرفت و جنایات دهه هفتاد که توسط جناح هاشمی صورت گرفت و جنایات دهه هشتاد که توسط اصلاح طلبان صورت گرفت و جنایات دهه نود که توسط احمدی نژاد و خامنه ای صورت گرفت مخالف باشند. اگر روحانی می خواست نماینده جریان اعتدال را وارد کابینه کند باید اعضای دادگاه بین المللی لاهه، یا حداقل افرادی که با احمد شهید در مورد جنایت علیه بشریت همراهی می کردند یک بار مشورت می کرد. من می توانم نتیجه بگیرم که اصولا کابینه روحانی هیچ عضوی ندارد، چون هیچ جریان سیاسی در آن وجود ندارد. فقط افرادی مثل پورمحمدی هستند که در جنایات سال 1367 نقش اصلی داشتند، البته خود روحانی هم در جنایات این سی سال نقش اصلی داشت، حتی خاتمی هم وقتی جنایات دهه شصت انجام می شد وزیر بود و یک کلمه اعتراض نکرد. میرحسین موسوی و کروبی هم در جریان جنایات بودند و شریک جنایات هستند. من امروز داشتم فکر می کردم “ مملکته داریم” و دیدم توی صفحه مربوطه در فیس بوک هستم. فهرست لورفته قالیباف و جلیلی برای کابینه آنجا بود. من از همان جا جستجو کردم و فهرستی را آماده کردم که برای کابینه روحانی می تواند نمونه خوبی باشد و روحانی باید حداقل مطالبات ما را با چنین کابینه ای برآورده کند.
کابینه جدید روحانی
در راستای مشکلات جدی که در کابینه روحانی وجود دارد، بخصوص در مورد وزرای دادگستری، ارشاد، نفت، کشور، خارجه، راه و مسکن، صنعت، اقتصاد، علوم، آموزش و پرورش، ورزش و جوانان، دفاع و سایر وزارتخانه ها، کابینه زیر برای جایگزینی به حسن روحانی پیشنهاد می شود. در این کابینه مشکل حضورنداشتن زنان حل شده و تلاش شده از گذشتگان و جهانیان و اصلاح طلبان و رقبای انتخاباتی و اصولگرایان و امت وسط نیز استفاده شود. خواهشمند است آقای روحانی سریعا وزرای خود را تعویض کرده و نتیجه را به اطلاع اینجانب برساند:
وزیر کشور: نلسون ماندلا/ وزیر اقتصاد: امید کردستانی( از شرکت گوگل)/ وزیر نفت: مرحوم محمد مصدق/ وزیر اطلاعات: ادوارد اسنودن، معاون مصطفی تاج زاده/ وزیر نیرو: توماس ادیسون، معاون دکتر یوسف ثبوتی/ وزیر دفاع: ناپلئون بناپارت یا شهید همت( به انتخاب مجلس)/ وزیر صنعت و معدن: دکتر فیروز نادری/ وزیر کشاورزی: امیرکبیر/ وزیر کار: کارل مارکس/ وزیر راه و شهرسازی: مرحوم دکتر محمود حسابی/ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: خانم فائقه آتشین( گوگوش)/ وزیرآموزش و پرورش: مرحوم پروین اعتصامی/ وزیر بهداشت: دکتر مجید سمیعی/ وزیر ورزش و جوانان: لیونل مسی یا دیه گو مارادونا/ وزیر خارجه: هنری کیسینجر، معاون: حمید دباشی/ وزیر دادگستری: شیرین عبادی/ وزیر ارتباطات: بیل گیتس/ وزیر علوم: مرحوم آلبرت انشتین/ معاون میراث فرهنگی: دکتر باستانی پاریزی/ معاون امور زنان: سیمین بهبهانی و هیلاری کلینتون/ مسوول دفتر رئیس جمهور: نوام چامسکی/ معاون اول: خداوند متعال یا مثل احمدی نژاد، امام زمان.