گروه ورزش روز
پنج هفته دیگر بازی های المپیک 2008 پکن در کشور چین آغاز می شود و ایران که 54 شرکت کننده در این المپیک دارد، به امید سه طلا تا ده مدال طلائی را که 9 نابغه ورزش ایران از آغاز تاکنون به ارمغان آورده اند، افزایش دهند.
گروه ورزش روز نگاهی دارد به این امیدهای طلایی. مصاحبه با یکی از آنها که سخت امیدوار است و نظری کوتاه به منش و روش علی دایی.
غلامرضا تختی(کشتی)، امامعلی حبیبی(کشتی)، عبداله موحد(کشتی)، محمد نصیری(وزنه برداری)، رسول خادم(کشتی)، علیرضا دبیر(کشتی)، حسین توکلی(وزنه برداری)، هادی ساعی(کاراته) و حسین رضازاده(وزنه برداری - دوبار)، اینها همان نه نابغه ورزش ما هستند که در طول نیم قرن گذشته از 1956 ملبورن تا 2004 آتن ده مدال طلای المپیکی برای کشور ما به ارمغان آورده اند. این مدالها در سه رشته خلاصه می شوند: کشتی آزاد پنج طلا، وزنه برداری چهار طلا و کاراته یک طلا. اصولا همه 46 مدال طلا و نقره و برنز ایران در همین سه رشته به دست آمده است که اولین آن مدال برنزی بود که جعفر سلماسی در رشته وزنه برداری و در المپیک 1948 به گردن آویخت. نگاهی به این لیست نشان می دهد که طلائی های ورزش ما همیشه چهره هائی استثنائی بوده اند که هرازگاهی مانند ستاره ای در آسمان ورزش ما درخشیده و زمانی بعد افول کرده اند بی آنکه پشتوانه ای داشته باشند و ردپائی ماندگار از خود به یادگار بگذارند.
چرا چنین بوده؟ ساده ترین جواب به این سوال این است که ورزش ما هیچگاه برنامه ریزی مناسب و ریشه ای نداشته، کمتر آدم اهلی مسئولیت آنرا بر عهده گرفته و به ندرت استعدادیابی مناسب در رشته های گوناگون انجام شده و درنتیجه استعدادهای آشکار و پنهان درست پرورش نیافته اند. این کارها امروزه در کشورهائی حتی کم سابقه تر و کم مایه تر، بهتر از ایران به انجام می رسد. استعدادهای ورزشی ما تصادفی پیدا شده، درخشیده و رفته اند و کسی برای نگهداری آنان و سپس بهره برداری از دانائی و تجربه هایشان برای آیندگان برنامه ای مدون و مناسب طراحی نکرده است وگرنه چگونه ممکن است حاصل حضور شصت ساله ملتی بزرگ و ریشه دار، در بازیهای المپیک همین ده مدال طلا باشد؟ تازه نیمی از این مدال ها در یک رشته سنتی و بومی (کشتی آزاد)، چهار مدال در یک رشته سنتی دیگر (وزنه برداری) و تنها یک مدال در رشته ای غیر بومی (کاراته) به دست آمده است!
حالا داریم به المپیکی دیگر می رویم. قرار بود با 54 ورزشکاردر دوازده رشته مختلف در این بازیها شرکت کنیم اما تا امروز که این مطلب نوشته می شود 51 تن از آنان سهمیه ورود به المپیک 2008 پکن را کسب کرده اند و سه تن دیگر در انتظار مسابقات ورودی در همین روزها هستند تا معلوم شود می توانند به المپیک برسند یا نه؟ امیدداران ما برای کسب مدال بازهم در همان سه رشته خلاصه شده اند با این تفاوت که این بار یک استعداد استثنائی دیگر در رشته دوومیدانی (پرتاب دیسک) بنام احسان حدادی ظهور کرده است. حدادی در مسابقات جایزه بزرگ و لیگ طلائی دوومیدانی در اروپا همه قهرمانان بزرگ این رشته را شکست داد و با 89 متر و 32 سانتیمتر رکوردی باور نکردنی برای آسیا به جای گذاشت که تنها 57 سانتیمتر با رکورد المپیک فاصله دارد.
با این رکورد احسان حدادی امید بزرگ ما برای طلای المپیک پکن بشمار می رود. پس از او بازهم حسین رضازاده قرار دارد که در اردوی اردبیل مشغول تمرین است. اگرچه خبرهای رسیده حاکی از آن است که رضازاده با روزهای اوج خود فاصله زیادی دارد، اما هنوز امیدوار است که با رکوردی حتی سی کیلو کمتر از رکورد جهانی خود در مجموع دو حرکت یکضرب و دوضرب، بتواند برای سومین بار به مدال طلای المپیک دست یابد، چرا که حریفانش از جمله “جابرسالم” وزنه بردار بلغاری الاصل قطر با او فاصله زیادی دارند. رضازاده اگر بتواند سومین طلای المپیک خود را بگیرد، بعنوان برترین وزنه بردار سنگین وزن تاریخ این رشته معرفی می شود. “خلیل موتلو” وزنه بردار سبک وزن ترکیه که برای کسب چهارمین مدال طلای المپیکی خود به پکن می آید، اگر موفق به این کار شود برترین وزنه بردار تاریخ همه وزنها شناخته خواهد شد.
پس از حدادی و رضا زاده، حمید سوریان کشتی گیر فرنگی کار ایران در وزن 55 کیلو گرم قرار دارد که سه مدال طلای جهانی در این وزن بر گردن دارد و مراد محمدی در وزن 60 کیلوی کشتی آزاد که یکبار قهرمان جهان شده و در مسابقات بین المللی جام تختی در کرمانشاه نیز با آمادگی مطلوب به قهرمانی رسید. فردین معصومی کشتی گیر سنگین وزن آزاد (بالای 120 کیلوگرم) و قهرمان آسیا در این وزن نیز پس از کسب عنوان قهرمانی در جام تختی قول داده است که در المپیک طلا بگیرد تا ببینیم چه می شود و دوماه دیگر کدام یک ازاین چهره ها با قرار گرفتن برسکوی قهرمانی المپیک به مجموعه استثنائی های ورزش ایران افزون خواهد شد؟
زیاده خواهی های دبیر کل
دبیر کل کمیته ملی المپیک ایران اعلام کرد که امیدوار است در المپیک 2008 پکن بیشتر از دوره های قبل مدال بگیریم تا جایگاه ایران در رده بندی نهائی مدال ها از دوره های قبل بالاتر باشد. در المپیک 2004 آتن تنها یک مدال طلا بوسیله حسین رضازاده برای ایران به دست آمد، در حالیکه دوره قبل در المپیک 2002 سیدنی، کشور ما بوسیله رضا زاده و حسین توکلی در وزنه برداری و علیرضا دبیر در کشتی آزاد، سه مدال طلا گرفته بود که با شرایط موجود رسیدن به این حد نصاب در بازیهای پکن چندان آسان نیست.
علی کفاشیان گفته است: اولین گروه از کاروان ایران برای المپیک 2008 پکن که از 18 مرداد تا سوم شهریور ماه در چین برگزار می شود، تیم ملی بسکتبال ایران خواهد بود. این تیم که در طول پنجاه سال گذشته برای اولین بار است به این بازیها راه پیدا می کند، پانزده مرداد عازم پکن می شود. آخرین گروه نیز تکواندوکاران و تیم ملی کشتی آزاد خواهد بود. اعزام قهرمانان رشته های انفرادی و تیمی به پکن از روی برنامه برگزاری مسابقات رشته های گوناگون ورزشی در این بازیها انجام می گیرد.
کفاشیان که خود زمانی از دوندگان تیم ملی دوومیدانی ایران بوده و مدتی نیز ریاست فدراسیون دوومیدانی را برعهده داشته، اینک علاوه بر کمیته ملی المپیک، رئیس فدراسیون فوتبال ایران است. او در مورد کار آماده سازی تیم های اعزامی به المپیک به خبرگزاری مهر گفته است که این کار طبق برنامه تنظیمی فدراسیون ها پیش می رود و مشکلی وجود ندارد. این حرف در حالی زده می شود که مسئول کمیته پزشکی ستاد تدارکاتی بازیهای المپیک در نشست مسئولین مختلف این ستاد عنوان کرده است که: “مشکلاتی در رستوران مجموعه ورزشی آزادی وجود داشت که هرچند پس از تدارکات لازم بهتر شده ولی هنوز هم مشکلاتی وجود دارد که نیاز به بازرسی های مستمر دارد.“
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) دکتر مرادی اعلام کرده است که معاینات متمرکز و نهائی ورزشکاران اعزامی به بازیهای المپیک نیمه اول تیر ماه انجام خواهد شد. وی در مورد احتمال “دوپینگ” ورزشکاران ایرانی می گوید: ”در بخش کنترل دوپینگ مشکل تامین اعتبار داشتیم. تاکنون از تعدادی از قهرمانان تست دوپینگ گرفته شده و از تعدادی دیگر نیز این تست در حال انجام است. حداقل یکبار از همه ورزشکاران تست گرفته می شود که در مورد ورزشهای قدرتی تعداد تست دوپینگ آنان بیشتر خواهد بود و نتیجه را هم دوروز بعد اعلام خواهیم گرفت.“
اما در این میان حرفهای محمد رضا کردی، مسئول کمیته علمی ستاد تدارکاتی بازیهای المپیک از همه جالب تر است که می گوید: ”در بازدیدهائی که از اردوی ورزشکاران المپیکی داشتیم، قهرمانان با اشاره به تاثیر حضور رئیس جمهوری در اردوی تیم ملی فوتبال، علاقمند بودند که آقای احمدی نژاد در اردوی المپیک نیز حضور پیدا کند تا اعضای کاروان ورزشی المپیک روحیه بیشتری بگیرند.“
بنا به گفته وی، در این کمیته دو موضوع در اولویت قرار دارد: پرواز زدگی و “ریکاوری”. در مورد پرواز زدگی برای تیم ملی بسکتبال که اولین گروه اعزامی خواهد بود کلاس آموزشی گذاشته شده و تا زمان اعزام برای همه رشته ها این کلاسها برگزار خواهد شد. اما در بخش “ریکاوری” هدف آشنا کردن ورزشکاران با مسائل روانشناسی، تغذیه و جلوگیری از تمرین زدگی است.
امسال برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، دختران ایرانی نیز در بازیهای المپیک شرکت می کنند. یکی از آنان ”لیلا رجبی” است که اهل “بلاروس” است و پس از ازدواج با یک دونده ایرانی (پیمان رجبی) مسلمان شده وبه تبعیت ایران درآمده است. او اگر از بند مصدومیت رها شود و رکورد ورودی را بیاورد، در پرتاب وزنه بانوان امید به کسب مدال نیز دارد. دختر ایرانی دیگر سارا خوش جمال فکری است که در رشته تکواندو شرکت می کند. او در رقابتهای گزینشی المپیک در قاره آسیا که به میزبانی ویتنام برگزار شد، موفق به کسب سهمیه المپیک شد و سپس در اردو سه بار در مقابل رقیب اصلی خود فاطمه نعمتی به پیروزی رسید تا جواز حضور در بازیهای المپیک 2008 پکن را به دست آورد.
احسان حدادی: رکورد المپیک را می زنم!
تنها بیست و سه سال دارد با 196 سانتیمتر قد و 98 کیلو وزن، فرمی ایده آل برای پرتاب دیسک. بهار امسال سه بار در مسابقات جایزه بزرگ اروپا توانست رکورد آسیا را بشکند و بر قهرمانان المپیک و جهان “ویرجیلیوس آلکنا” از لیتوانی و “گردکانتر” از استونی پیروز شود. احسان حدادی حالا رکوردی برابر با 69 متر و 32 سانتیمتر دارد و به نوشته “میشائیل بوچر” مفسرسایت خبری فدراسیون جهانی دوومیدانی امید اول مدال در این رشته در المپیک 2008 پکن بشمار می رود. “ احسان سال گذشته در مسابقات جهانی اوزاکا با 64 متر و 53 سانتیمترهفتم شد، اما امسال او را در جایگاه متفاوتی دیده ایم. رکورد کنونی او کافی بود که بتواند در اوزاکا برایش مدال طلای جهان را به ارمغان بیاورد، اگر همین اندازه را در پکن حفظ کند، طلای المپیک دور از دسترس این جوان ایرانی نخواهد بود.“
توانائی های احسان حدادی برای کسب طلای المپیک را، انگیزه بالای او تکمیل می کند تا این جوان خوش قیافه و خوش قد و قامت بالاتر از همه وزنه برداران و کشتی گیران ما، امید اول ایران برای طلای المپیک باشد. همین انگیزه باعث می شود با وجود اینکه هنوز معلوم نیست بودجه لازم برای اروی دوهفته ای او و مربیش در ایتالیا فراهم شود، با قدرت به خبرنگاران بگوید که در پکن رکورد المپیک را خواهد زد! حدادی که در یک گفت و گوی خبری در تهران با خبرنگاران سخن می گفت، خاطر نشان ساخت: ” پس از موفقیتهای اخیرم در مسابقات اروپائی اکنون با مربیم به این نتیجه رسیده ایم که تا المپیک در هیچ مسابقه دیگری شرکت نکنم، بهمین جهت حضورم در مسابقات بین المللی فرانسه و اسپانیا معلوم نیست و در مورد حضور در لیگ دوومیدانی ایران هم تصمیمی نگرفته ایم. تمام هدف من این است که در بازیهای المپیک پکن در آماده ترین شرایط خود باشم و بهمین جهت از سه روز پیش دوره جدید تمرینات بدن سازی خود را شروع کرده ام و این روند را تا المپیک ادامه می دهم.“
وی در مورد شگفتی ساز بودنش در مسابقات اروپائی گفت: ”من قبلا تنها یک مدال طلای جوانان جهان و چند مدال آسیائی داشتم که اینها در میدانهای جهانی ارزشی ندارند و بهمین جهت برایشان چندان شناخته شده نبودم. پس از مسابقه اول در هنگلو هلند، همه با تعجب نگاهم می کردند. اما وقتی در مسابقات لیگ طلائی برلین در حضور 70 هزار تماشاگر پیروز شدم، علاقمندان می رفتند و عکسهایم را از سایت های اینترنتی چاپ می کردند و می آوردند تا برایشان امضا کنم.“
پرتابگر ایرانی معتقد است که باید به رکوردی بالاتر از 70 متر برسد تا طلای المپیک را بگیرد: هدف من رسیدن به رکوردی بالاتر از 70 متر است. بدنم هم آمادگی این کار را دارد. رکورد المپیک هم اکنون 69 متر و 89 سانتیمتر است که به احتمال زیاد اگر مشکلی پیش نیاید این رکورد را در پکن خواهم شکست. این مسئله در توانائی من است. من تمرینات خوبی داشتم. در مورد محل اصلی اردوی آمادگی من تصمیمی گرفته نشده است. فعلا سه هفته به ارومیه می روم و اگر شرایط مهیا شد مدتی را در ایتالیا تمرین می کنم. اگر ایتالیا نشد دوهفته به ساری می روم و پس از آن تمریناتم را در تهران ادامه می دهم. حضور در اردوی خارجی سخت است و هزینه بسیاری دارد. من دوست دارم در ایران شرایطی فراهم شود که بتوانم همینجا تمرین کنم.
مربی حدادی یک مربی کارکشته و 76 سال روسی است بنام “کیم بوخانسف” که از چهار سال پیش شاگرد خود را زیر نظر دارد. او هم در این نشست خبری تصریح کرد: ما برای طلای المپیک می جنگیم. البته میدان المپیک به قدری سخت است که نمی توانم بگویم حتما مدال می گیریم. در آنجا هرکس آماده تر باشد مدال می گیرد که من امیدوارم احسان از همه آماده تر باشد. او زحمت زیادی می کشد و پشتکاری مثال زدنی دارد. خیلی از ورزشکاران حاضر نیستند بخاطر تمرین از تفریحاتشان بگذرند اما حدادی برای قهرمانی این کار را می کند.
مصطفی کریمی رئیس فدراسیون دوومیدانی ایران نیز حدادی را گوهری گرانبها برای ورزش ایران می داند و اظهار امیدواری می کند که وی بتواند در پکن به مدال طلا برسد: حدادی می تواند دوومیدانی ما را در دنیا پرآوازه کند. هم اکنون با عنوانهائی که حدادی کسب کرده، فدراسیون های آسیائی با دیده احترام به ما می نگرند. می خواهیم این غربتی را که دوومیدانی ایران داشته با مدال المپیکی حدادی از بین ببریم تا به این رشته ورزش مادر توجه بیشتری شود.
دایی بزرگ، دایی کوچک!
علی دایی سرمربی تیم فوتبال ایران از آن چهره هائی است که نمی توان در مورد او بی طرف بود. غرور و تعصب دایی، هم در دوران بازیگری و هم در دوران مربیگری موجب شده که عده ای اصلا او را دوست نداشته باشند و این برجسته ترین فوتبالیست تاریخ کشورمان را بیش از اندازه متکبر و مغرور بدانند.
در مقابل، تعداد بسیاری همین غرور و تعصب دایی را می ستایند و اعتقاد دارند که رکورددار گلهای ملی جهان این بار می تواند نه تنها ایران را برای چهارمین بار راهی جام جهانی فوتبال بکند بلکه ممکن است با او بتوانیم برای نخستین بار از گروه مقدماتی این مسابقات که سال 2010 در آفریقای جنوبی برگزار می شود، بالا بیائیم و به دور دوم برسیم. آرزوئی که در سه دوره حضورمان در این جام که از قضا دوبار آن با کاپیتانی خود دایی بوده، برآورده نشده است.
وقتی که چند ماه پیش تیم ملی فوتبال ایران پس از ماهها سردرگمی بالاخره علی دایی را بالای سر خود دید و گزینه های دیگر ازجمله افشین قطبی از سوی فدراسیون کنار گذاشته شدند، امید به حضور دوباره در جام جهانی بسیار کم بود. هر مربی سرشناس خارجی که فدراسیون با وی وارد گفت و گو می شد، از حضور در ایران خودداری می کرد. رای آخر بر افشین قطبی قرار گرفت که از کره جنوبی آمده و سرمربی پرسپولیس شده بود و این تیم را هم به مقام قهرمانی لیگ برتر فوتبال ایران رساند. اما هنگامی که حتی نام قطبی از سوی رسانه ها بعنوان سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران اعلام شد، ناگهان علی دایی را به این سمت معرفی کردند. قطبی هم پس از لیگ برتر دیگر در ایران نماند و به کره جنوبی که همسرش اهل آنجاست، برگشت.
حالا کاپیتان سابق و قدرتمند تیم ملی پس از یک دوره مربیگری موفق در تیم باشگاهی “سایپا” که به قهرمانی این تیم در مسابقات لیگ برترسال 1386 انجامید، سر مربی تیم ملی شده بود. تیمی از هم پاشیده را در اختیار او گذاشتند تا آنرا راهی جام جهانی کند. دایی اولین کاری که کرد، با احترام اما به مرور همه چهره های قدیمی و نامدار را از تیم به بهانه مصدومیت، آماده نبودن و تمرین نکردن در کنار تیم کنار گذاشت تا مانند جام جهانی قبل دردسرساز نباشند. دعوت از مهدی مهدوی کیا را بعلت مصدومیت و دور بودن از بازیهای باشگاهی بوندس لیگا در آلمان، به آینده ای حواله کرد که هنوز از راه نرسیده است. وحید هاشمیان هم خود نوشت که در دور اول نمی تواند تیم ملی را همراهی کند که همین بهانه کافی است تا در دوم هم علی دایی او را به تیم فرا نخواند.
علی کریمی را در آغاز از قطر آورد و بجای مهدوی کیا کاپیتان تیم کرد. اما این کلاه برای سر کریمی گشاد بود. او که بعلت پرهیز از تمرینات سخت و مرتب، تیمی چون بایرن مونیخ آلمان را از دست داد و به قطر رفت تا آنجا از دست تمرینات طاقت فرسا در امان باشد، دائم منتظر بود که مهدوی کیا از راه بیاید و بازوبند کاپیتانی و همراه آن مسئولیت سرگروه بودن را از او بگیرد. دست آخر هم آنقدر از اوضاع فدراسیون و تیم ملی شکایت کرد که در یک واکنش انضباطی از تیم ملی کنارش گذاشتند که بعد رئیس فدراسیون فوتبال فاش ساخت این کار هم با صلاحدید دایی انجام شده است. دایی ضمن ستایش از توانائی های او می گوید که هر وقت آماده و دم دست بود، کریمی را به تیم دعوت خواهد کرد که البته این یکی هم در شرایط سخت کمتر در دسترس است!
به این ترتیب، از بازیکنان نامدار اما دردسرساز تنها علیرضا واحدی نیکبخت باقی مانده بود که قبل از دایی با افشین قطبی هم در پرسپولیس درگیری داشت و می گویند یکی از دلایل رفتن قطبی از ایران هم او بوده است. اما دایی زرنگ تر از قطبی بود. نیکبخت را در بازیهای اول به میدان آورد ولی در سه بازی آخر بعلت مصدومیت و کم تمرینی او را هم از سر راه خود برداشت و روی نیمکت ذخیره ها نشاند. نیکبخت هم تحمل نکرد و اجازه گرفت و از اردو رفت. دست آخر دایی، جواد نکونام بازیکن قدرتمند، با تکنیک و خوش اخلاق عضو باشگاه “اوساسونا” را به کاپیتانی تیم ملی برگزید تا به سردستگی او تیم را راهی دور دوم رقابتهای جام جهانی کند.
وقتی تیم ملی سه بازی دور رفت خود را با سوریه، کویت و امارات متحده عربی مساوی کرد، بسیاری از علاقمندان به فوتبال این تیم را ناکام بزرگ مسابقات مقدماتی می دانستند اما علی دایی دائم می گفت که با همین تیم به دور دوم می رویم. او در دور برگشت با تیمی جوان که روز به روز بهتر می شد، هر سه تیم را شکست داد و بعنوان نخستین تیم گروه پنج منطقه اقیانوسیه وآسیا به دور دوم این رقابتها راه یافت. عربستان، استرالیا، کره جنوبی، کره شمالی، ژاپن، ازبکستان، و بحرین قبلا انتخاب شده بودند. فطر در بازی آخر عراق را شکست داد و به گروه پیوست و تیم آخر امارت بود که با وجود باخت سنگین سه بریک در خاک خود به سوریه، چون معدل گل بهتری از حریف داشت از این گروه به دنبال ایران بالا آمد.
تیم ملی ایران از 20 تا 30 تیرماه در اسپانیا واگر شد پس از آن در جمهوری چک اردو خواهد زد تا برای دور دوم رقابتها آماده شود. در دور دوم، ده تیم حاضر از روی قرعه به دو گروه پنج تیمی تقسیم شده و بازیهای خود را به شکل دوره ای برگزار می کنند. در پایان، تیمهای اول و دوم گروه به جام جهانی صعود می کنند. تیمهای سوم هر گروه مسابقه ای با هم انجام می دهند و برنده در بازی “پلی آف” به دیدار نیوزلند می رود تا به این ترتیب نماینده پنجم منطقه آسیا و اقیانوسیه در جام جهانی آفریقای جنوبی هم مشخص شود. قرعه کشی دور دوم روز جمعه انجام شد و تیم ملی ایران در گروه “ب” با کره جنوبی، کره شمالی، عربستان و امارات متحده عربی همگروه شد که بالا آمدن از آن نسبتا آسانتر از گروه “الف” است که در آن تیمهای استرالیا، عربستان سعودی، ازبکستان، قطر و ژاپن قرار دارند.
علی دایی اگر بتواند از این مسیرتیمش را به جام جهانی برساند، یکی دیگر از کارهای ناممکن زندگی ورزشی خود را ممکن کرده است. معمولا در چنین مواقعی همه مخالفان هم باید از مربی تیم ملی حمایت کنند تا او موفق شود، اما مخالفان دایی آنقدر مخالفند که حتی علائق ملی را هم نادیده می گیرند. مثلا در وبلاگ “انعکاس” نویسنده ای بدون توجه به سوابق درخشانش، او را “مربی بی دانش و فرافکن تیم ملی” خوانده است که هنوز هم رمل و اسطرلاب و انقلابی بازی را مهمتر از دانش فوتبال می داند و یا پرویز قلیچ خانی کاپیتان تیم ملی ایران قبل از انقلاب که حالا درموضع یک سوپر انقلابی چپ، کاپیتان دشمنان جامعه باز شده است، در گفت و گوئی با صدای آمریکا که از آن بوی حسادت و تسویه حساب می آمد، علی دایی را کم تجربه تر و کوچک تر از آن دانست که سرمربی تیم ملی فوتبال ایران باشد. اما دایی همچنان با غرور و مقداری تکبر مدعی است به جام جهانی می رویم! چگونه؟ همچنانکه پس از پیروزی بر تیم ملی سوریه در این کشور و هنگامی که اعضای تیم را به زیارت زینبیه برده بود، با زیرکی مخصوص به خود گفت: با لطف و عنایت حضرت رقیه و حضرت زینب و البته با تغییر تاکتیک تیمی در مواقع ضروری!