سارا لوگران
یک روزنامه نگار مطلع از مسائل خاورمیانه در مصاحبه نوول ابسرواتور با او به بررسی ناآرامی های اخیر در ایران پرداخته و خطر یک بحران اجتماعی بزرگ را نزدیک دیده است خطری به گفته وی بزرگ تر از خطر احمدی نژادست، چرا که در جمهوری اسلامی رییس جمهور کاره ای نیست.
ژیل آنکتیل، روزنامه نگار پرتجربه نوول ابزرواتور، به سؤالاتی در خصوص تظاهرات دانشجویی در ایران پاسخ می دهد.
شما خطری را که دانشجویان ایرانی در تظاهرات علیه مسؤولین جمهوری اسلامی متحمل شده اند چگونه توضیح می دهید؟
مجموعه دانشگاه تهران که در مرکز این شهر واقع شده، مکانی بسیار حساس است. در واقع انقلاب ایران از این نقطه آغاز شده. به همین دلیل این دانشگاه به شدت از سوی شبه نظامیان حکومتی تحت کنترل است و با توجه به این که طی ماه های اخیر نیز دستگیری، سرکوب و ارعاب در ایران شدت چشمگیری داشته، اخیراً 3 دانشجو دستگیر شده اند. در چنین فضایی، دانشجویان از ورود احمدی نژاد به مجموعه دانشگاه تهران که هر سال در آغاز سال تحصیلی در آنجا سخنرانی می کند، استفاده کرده و او را به دلیل اظهاراتی که در دانشگاه کلمبیا بیان نموده بود مورد بازخواست قرار دادند. او در سخنان خود در دانشگاه کلمبیا ایران را آزادترین کشور جهان قلمداد کرده و اظهار داشته که حقوق بشر و حقوق زنان در ایران رعایت می شود. به واقع با توجه به فضایی که در ایران حاکم است، کاری که این دانشجویان کرده اند شجاعت بسیار می طلبد. به ندرت دیده شده که دانشجویان این چنین رو در رو به مخالفت بپردازند، ولی این مسأله یک بار دیگر نیز روی داده: دانشجویان ایرانی سال گذشته نیز به همین شکل رفتار کردند.
آیا صرفاً دانشجویان هستند که با مسؤولین جمهوری اسلامی به مخالفت برمی خیزند؟
خیر. در این رابطه، جامعه مدنی ایران نیز فعال است: جنبش های زنان؛ خانم شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل؛ انجمن های حرفه ای؛ جنبش های اصلاح طلب؛ سخنان مردم و آنچه که از روزنامه ها باقی مانده. مردم در خیابان ها از سیاست می گویند. ولی جدا از احزاب اصلاح طلب که به رسمیت شناخته می شوند، فعالیت مابقی نیروها و جنبش های جامعه مدنی از سوی حکومت محکوم می شود. روزنامه هایی را می توان دید که به طور مرتب از روی صحنه مطبوعات خارج و سپس با نام دیگری مجدداً متولد می شوند. و متأسفانه اخیراً نیز فشار از سوی مسؤولین بسیار شدیدتر شده است.
آیا آنها می توانند به یک نیروی قابل توجه تبدیل شوند و حکومت را به زانو درآورند؟
نباید با اولین تجمع به هیجان بیاییم، زیرا حکومت تهران بسیار هوشیارانه عمل می کند. من نمی دانم برخورد مستقیم بین جامعه مدنی و مسؤولین حکومت چگونه می تواند به فروپاشی نظام ختم شود. با این حال، با توجه به وضعیت اجتماعی بسیار وخیم در ایران، می توان این گونه تصور کرد که احتمال وقوع یک انفجار از درون وجود دارد و این مسأله ای است که گاهی فراموش می شود. همه جا صرفاً صحبت از انرژی هسته ای و اظهارات احمقانه احمدی نژاد است که البته به اشتباه از سوی رییس دانشگاه کلمبیا “دیکتاتور” خوانده شد. همه می دانند که قدرت رییس جمهور در ایران بسیار محدود است.
بحران اجتماعی بسیار عمیقی که در حال حاضر در ایران به وجود آمده بسیار وخیم تر و نگران کننده تر از “خطرات احمدی نژاد” است: بنزین سهمیه بندی شده، تورم غیرقابل کنترل، زندگی پرخرج. اکنون مردم ایران بسیار افسرده و بی انگیزه هستند، زیرا باید با مشکلات روزمره زندگی دست و پنجه نرم کنند. تحریم های اعمال شده از سوی جامعه بین الملل، تهدید بمباران ایران، فشار داخلی از سوی نیروی انتظامی، مداخلات عوامل اطلاعاتی و… از مسایلی هستند که به این وضعیت وخامت بیشتری بخشیده اند.
به نظر من، با در نظر گرفتن اوضاع کنونی و فضایی که جوانان ایرانی در آن زندگی می کنند، باید اذعان داشت که آنها بسیار شجاع و متهور هستند. آنها حتی برای تشکیل گروه یا حزب مورد ضرب و جرح و حتی بازداشت و زندان قرار می گیرند. البته این جوانان از خصوصیت انقلابی بسیار دورند. آنها با مسایل مختلفی روبرو هستند و می توان گفت که روان گسیخته اند، زیرا بین غرب گرایی، مدرنیته و فشارهای سنتی مذهبی و پدرسالاری مرددند. آنها به دنبال برقراری تعادل در همه زمینه ها هستند.
منبع: نوول ابسرواتور، 12 اکتبر
مترجم: علی جواهری