این روزها برخی از دوستان، فعالان سیاسی و مطبوعاتی را متهم میکنند که محافظه کار شدهاند و دیگر حاضر به اعتراضهای هزینهدار در مقابل فشارهای حکومت نیستند.
این اتهام کاملا وارد است. خیلی از ما محافظهکار شدهایم و دیگر مانند سابق زبان و قلمی تند در برابر زورگویان نداریم.
محافظه کاری ما اما ناشی از ترس و پرداخت هزیته نیست. واقعیت آن است که اوضاع داخلی و بینالمللی ایران به حدی پیچیده و بغرنج شده است که تحلیل دقیق آن ممکن نیست.
شرایطی که تحلیل آن آسان نباشد و نتوان از چشمانداز آن تصویری ارائه کرد، به خودی خود محافظه کاری به دنبال دارد.
به عبارت دیگر، وقتی که عوامل دخیل در یک اتفاق، بیشمار و متناقض باشد، تحلیلها هم حتی اگر دقیق باشند، صورت ساده خود را از دست میدهند و برای فهم عموم مشکل میشوند.
تحلیلهای پیچیده معمولا مورد قبول افراد واقع نمیشوند، چرا که حتی در علم نیز نظریههای ساده بر پیچیده رجحان و برتری دارند و بهتر پذیرفته میشوند.
از یک شرایط به غایت پیچیده اما نمیتوان تحلیلی ساده به دست داد مگر آنکه فقط بر چند عامل خاص تکیه کرد و سایر متغیرها را نادیده گرفت. اما چنین وضعی نیز سبب کثرت تحلیلها به عدد خلایق میشود، تحلیلهایی که یا بکدیگر ناسازگار و متناقضاند و قدر مشترکی هم ندارند.
از تحلیلهای متکثر و متناقض هم نمیتوان به عمل مشترک رسید، زیرا در این بین هر فرد بر چیزی تکیه میکند که آن دیگری آن را بیاهمیت میشمارد.
این تازه وقتی است که ارزشهای مشترک مشخصی بین افراد وجود داشته باشد و گفتگویی نیز در جریان باشد!
در ایران نه کسی حوصله شنیدن حرف طرف مقابل را دارد، نه حق متفاوت بودن دیگری را به رسمیت میشناسد و نه اساسا بین خود و دیگران ارزشها و غایات مشترکی میبیند.
این وضعی است که بر فعالان سیاسی و اجتماعی جامعه ما حاکم است و تا اطلاع ثانوی هم قابل تغییر نیست!
در این میان طبیعی است که افراد فعال و گروههای سیاسی، با احتیاط گام بردارند و نخواهند راه خود را از دیگر گروههای فعال جدا کنند.
این در واقع کاری است که دوستان ما در سازمان ادوار تحکیم وحدت انجام دادند. از زمانی که سازمان ادوار در تشکیلات خود تغییراتی را پدید آورد و برخی از دوستان میانسال از جمله خود من به عضویت شورای سیاستگذاری آن در آمدیم، تلاش سازمان عموما در جهت حرکت در قوانین تنگ و طاقت فرسای جمهوری اسلامی و پرهیز از حرکات پر سر و صدا و مخاطره آمیز بوده است.
با این حال، نهادهای امنیتی نسبت به رفتار سازمان ادوار ظنین بودند و ظاهرا آن را با فعالیت برخی از سران سابق دفتر تحکیم وحدت که به آمریکا سفر کرده بودند، مرتبط میدانستند تا اینکه مهندس علی اکبر موسوی خوئینی دبیر کل سازمان در تیر ماه سال گذشته در جریان تظاهرات زنان در میدان هفتم تیر بازداشت شد.
در طول بازداشت آقای موسوی، نیروهای امنیتی تمام مدارک و کامپیوترهای سازمان ادوار را با خود بردند تا از کم و کیف فعالیتهای سازمان مطلع شوند.
آنها در نهایت به این نتیجه رسیدند که سازمان ادوار فعالیتی فراتر از احزاب سیاسی رسمی در ایران انجام نمیدهد، از همین رو، پس از چند ماه، هم آقای موسوی را با قید وثیقه آزاد کردند و هم اموال توقیفی دفتر سازمان مسترد شد.
با این همه، روز 18 تیر امسال تعداد زیادی مامور مسلح که من نمیدانم وابسته به کدام نهاد بودهاند، با حمله به دفتر سازمان ده تن از دوستان حاضر در آنجا را با شیوهای بسیار خشن بازداشت و دفتر را نیز پلمپ کردند.
در دوران آقای خاتمی که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی موازی شکل گرفته بود، اغلب نمیشد به درستی تشخیص داد که فلان فرد را کدامیک از آنها دستگیر کرده و در کدام زندان مخفی نگهداری میکند. در واقع یکی از علتهایی که سبب شد امثال من از حاکمیت دوگانه روگردان شده و حاکمیت یگانه را بر آن ترجیح دهیم، وجود نهادهای موازی امنیتی و عدم شناخت ماهیت آنها بود.
تصور من بر این بود که با یگانه شدن حاکمیت، امور امنیتی کشور به وزارت اطلاعات سپرده میشود و این وزارتخانه صرف نظر از نوع برخوردش، یگانه مسئول بازداشت های امنیتی خواهد بود.
در دو سال گذشته ظاهرا چنین بوده است، اما بازداشت اعضای شورای مرکزی تحکیم وحدت و پس از آن یورش به دفتر سازمان ادوار از ورود نهادهای دیگر در امور بازداشتهای امنیتی حکایت دارد، نهادهایی که به نظر میرسد نه فقط شناختی از فعالیت افراد دستگیر شده ندارند، بلکه احتمالا به عمد میکوشند تا فضای سیاسی را خشن کرده و دانشجویان را تحریک به اعتراض کنند.
اینک ما ماندهایم و دوستان بیگناهی که بی هیچ دلیلی سر از زندان در آوردهاند. مسلما اعتراضهای گفتاری و نوشتاری و فعالیت های معمول پس از هر دستگیری، کاری است که اعضای سازمان ادوار انجام خواهند داد، اما نهادهایی که این روزها بی هیچ قید و بندی اقدام به دستگیری بیگناهان میکنند باید در نظر داشته باشند که ظلم و بیداد همیشه نتیجه عکس به بار میآورد چرا که خداوند گل آدمی را با جوهر مقابله با بیعدالتی و ظلم سرشته است.