همزمان با پایان انتخابات شگفت انگیر ایران و انتخاب حسن روحانی با اکثریت مطلق، روایتی جدید در حال ظهور است. روایتی که می گوید هیچ چیز تغییر نکرده است و آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، به دلایلی که بطور غیر مستقیم به نفع خودش بود، اجازه داد انتخابات ادامه یابد و فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور شده تنها او است که بر سر مسائل استراتژیک تصمیم می گیرد.
این بحثی ساده انگارانه و برای دل خوشی است. پس از انتخابات روز جمعه که نتیجه اش بر عکس تمام پیش بینی ها شد، آن دسته از ما که مسائل ایران را از نزدیک دنبال می کنیم باید از خود بپرسیم آیا رهبر معظم ایران آنچنان که نشان می دهد معظم است؟
بر خلاف لطیفه هایی که رایج است “یک مرد، یک رای، و آن یک مرد خامنه ای است”، من مایلم شرط ببندم که رای رهبر ایران که اوایل صبح جمعه به صندوق انداخته شد به نفع کاندیدای پیروز نبود. نا سلامتی روحانی خواستار تغییر در رفتار حاکمیت در برخورد با زندانیان سیاسی و به ویژه کاندیداهای سابق سبز شده است که با حالی پریشان در بازداشت خانگی به سر می برند. این ها سیاست های خامنه ای بودند.
اما موضوع فقط انتخابات نیست. به اتفاقات سال های اخیر نگاه کنید. در پانزده سال گذشته ایران یک سری سیاست های کاملا متفاوت در مواجهه با غرب برگزیده است. از تعلیق موقت غنی سازی در زمانی که رئیس جمهور منتخب امروز ایران مذاکره کننده هسته ای بود تا توافق بر سر معامله پایاپای برای سازش بر سر غنی سازی اورانیوم با واسطه گری برزیل و ترکیه؛ بعد از آن چرخشی کامل و اتخاذ استراتژی “مقاومت” تحت نظارت سعید جلیلی .
تنها نکته در تمامی این اپیزود ها برتری بلامنازع آن مرد بوده است.
این همان مردی است که گزارش شده در سال 2005 برای جلوگیری از خطر پدیدار شدن موج جدید اصلاح طلبی، سپاه پاسداران را برای حمایت از محمود احمدی نژاد بسیج کرد و از ترس تهدید فوری تر در سال 2009 با شتاب برای او مراسم تحلیف برپا داشت و اعلام کرد نتایج انتخابات “الهی” بوده است.
او سپس تغییر جهت داد و شروع به سلب تمام قدرت هایی کرد که بر اساس آن حکم شرعی به احمدی نژاد داده بود، تحقیرش کرد و آشکارا دور کردن وی از دفتر ریاست جمهوری برای همیشه را مورد نظر قرار دارد. در نهایت گزینه الهی او امروز به “جریان انحرافی” تبدیل شده است.
خامنه ای به وضوح در انتخابات 2013 می خواست از هر گونه آشفتگی اجتناب کند. او می توانست به هاشمی رفسنجانی بگوید ثبت نام نکند، اما ظاهرا نتوانسته است تن به این کار بدهد. بعد تغییر نظر داد و به صورت عمومی یکی از عالی رتبه ترین رهبران انقلاب اسلامی را ردصلاحیت کرد و برای کاندیداتوری نامناسب تشخیص داد، با این کار باعث شد نه تنها خودش که کل سیستم نه فقط ریاکار بلکه بیچاره هم به نظر برسد.
بعد از آن نقشه برای گرد هم آوردن محافظه کاران و جمع شدن دور یک کاندیدای قدرتمند نیز به هم ریخت. فقط یک کاندیدای اصولگرا کنار رفت و بقیه برای بردن تکه ای کوچک از کیک انتخابات تقلا کردند. در عوض اصلاح طلبان انضباطی استراتژیک نشان دادند.
حاکمیت از کار افتاده است و بسیاری از ایرانیان این را می دانند. ایران سیاست پیچیده ای دارد و جناح ها و رقبا اختلافات عمیقی دارند.
منبع : لوبلاگ – 20 وئن