نگاهی به هیات داوران سی و سومین جشنوارهی فیلم فجر
دو کارگردان، یک تهیهکننده، یک گریمور، یک فیلمبردار، یک منتقد و یک بازیگر؛ این ترکیب هیات داوران سی و سومین جشنوارهی فیلم فجر است. ترکیبی که سعی شده شبیه به سال گذشته چیده بشود. کنار هم گذاشتن دولتیها و مردمیها و رسیدن به یک نتیجهی متوسط و موجه که هم نظر مخاطبان را جلب کند و هم نظر مسئولان را تامین. به همین خاطر، شاید به طور مجزا، بررسی سوابق افراد، ما را به جایی نرساند. با تصویری روبهرو هستیم کم و بیش قابل احترام. که اگر رئیس هیات داوران فیلمساز تربیت شدهی حکومت- مجید مجیدی- است در کنارش به نامهایی مثل عبدالله اسکندری و عزیز ساعتی برمیخوریم که بیش از هر چیز هویت صنفی و هنری دارند. اما از یک چیز نمیشود چشم پوشید. این همنشینی خوشنامی و بدنامی، نتیجهای نخواهد داشت جز رنگ دموکراسی زدن به خواستههای دولتی. اتفاقی که سال گذشته و در سی و دومین جشنوارهی فیلم فجر هم افتاد.
مجید مجیدی
دربارهی مجید مجیدی، این روزها، گفتنیها گفته و نوشته شده. کارگردانی که امروز به عنوان مبلغ اسلام و حکومتش که در ایران مستقر است، شناخته میشود. کسی که نامش، لابد به خاطر شان و مقام ویژهاش، یک ماه زودتر از باقی اعضای هیات داوران اعلام شد و جدیدترین ساختهاش دربارهی پیامبر اسلام، قرار است در بهترین سانسهای ممکن جشنوارهی فجر روی پرده برود. شاید حضور مجیدی در راس هیات داوران، نزدیکی و نفوذ مسئولان دولتی را به حداقل برساند. چون کسی با همان نظریات، شاید هم پررنگتر و تندتر، در میان داوران نشسته که میتواند قضاوت کیفیت هنری و فنی فیلمها در درجهی دوم قرار بدهد و همهچیز را از فیلتر مورد تایید حکومت بگذراند. مجیدی که در سالهای رونق اصلاحات، در جشن خانهی سینما، از صدای پای ابتذال و لزوم برخورد مسئولان با محصولات مبتذل حرف میزد، شاید بهترین نفر برای رد کردن فیلمها از این صافی غیرهنری باشد. کسی که نظرش شاید “فصلالخطاب” نظرات هیات داوران بشود.
عبدالله اسکندری
گریمور خوشنام سینمای ایران، شاید در نگاه اول، یکی از گزینههای حضور صنفی در هیات داوران باشد که بودنش حاشیه ندارد و طیف تندرو را حساس نمیکند. اما دو روز مانده به آغاز جشنوارهی فیلم فجر، سایت “اویس” در مطلبی به حضور اسکندری در هیات داوران اعتراض و از او به عنوان “گریمور سریال وهابی و ضدایرانی” یاد کرده. عنوانی که اشاره دارد به همکاری اسکندری و شاگردانش با سریال “عمر فاروق” که محصول کشور قطر است. سالهاست که گریمورهای مطرح ایرانی، بازار کاری خوبی در کشورهای عربی مثل لبنان و قطر دارند و بدون مشکل با محصولات سینمایی و تلویزیونی این کشورها همکاری میکنند. اما همکاری چند وقت پیش گریمورهای ایرانی با سریال قطری که سایت “اویس” آن را به دلیل تحریفات تاریخی، ضد ایرانی و ضد اسلامی میخواند، سر و صدای بسیاری راه انداخت؛ به قدری که هنرمندان فعال در این سریال ترجیح دادند این همکاری را از روزمهی کاری خودشان حذف کنند. حالا و در هنگامهی برگزاری جشنوارهی فجر، این “پروندهی قدیمی”، دوباره باز شده تا شاید از طریقش بتوان ترکیب هیات داوران را خودیتر کرد. پروندهای که البته هنوز با واکنش مسئولان ارشاد مواجه نشده.
محمد بزرگنیا
این کارگردان، متخصص پروژههای عظیم و پرخرج و دولتی است. کارگردانی که فیلمهای جنگ نفتکشها و طوفان را برای وزارت نفت جمهوری اسلامی ساخت و آخرین ساختهاش تا امروز، “راه آبی ابریشم”، علیرغم برخورداری از بودجهی میلیاردی و سر و صدای بسیار، در گیشه شکست سختی خورد تا بزرگنیا چهار سال حاشیهنشین بشود. بزرگنیا با اینکه هیچگاه نزدیک به طیف کارگردانهای متعهد و ارزشی تعلق نبوده و سعی داشته “فیلمهای ملی” بسازد اما استفاده و ارتزاقش از بودجههای دولتی، مسلما او را در خط مشی و نظرات، محافظهکار کرده و اگر در دو راهی فرضی دولت و ملت قرار بگیرد، بیتردید، سعی خواهد کرد که نظرات دولت را تامین و همراهی بکند تا باز بتواند در پروژههای فاخر عموما دولتی حضور و نقشی داشته باشد.
عزیز ساعتی
این مدیر فیلمبرداری در رشتهی عکاسی درس خوانده و دو بار سیمرغ بلورین جشنوارهی فیلم فجر را برای فیلمهای بایسیکلران و دستفروش- هر دو ساختهی محسن مخملباف- برده است. روزمه و بیوگرافی عزیز ساعتی، او را در دستهی هنرمندان دور از دولت قرار میدهد. گرچه هیچگاه رو در رو آن هم نبوده. آرای کسانی مثل عزیز ساعتی در ترکیب هیات داوران معمولا تزئینی محسوب میشود و رویهی صنفی و هنری آرای دولتی است.
علیرضا شجاعنوری
یک هنرمند دولتی دیگر. مخاطبان از یکسو او را با بازی در فیلمهایی نظیر “روز واقعه” و “ شیر سنگی” به یاد میآورند، از سوی دیگر او فیلمهایی چون “باغهای کندلوس” و “صندلی خالی”- متعلق به جریان غیردولتی- را تهیه کرده اما دست آخر مسئولیتهای دولتیاش پررنگ و چشمگیر است. شجاعنوری در سال ۱۳۵۹ فعالیت کاری خود را از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و سپس کارش را در دفتر مرکزی خبر ادامه داد. در سال ۱۳۶۳ به بنیاد فارابی آمد و پس از آن هم در واحد تأمین فیلمهای خارجی صدا و سیما مشغول به کار شد. آخرین فعالیت دولتی او تا امروز مربوط میشود به سال ۱۳۹۲ که با حکم حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی وقت، به سمت مشاور امور بینالملل سازمان سینمایی منصوب شد. شجاعنوری از آن جنس مسئولان دولتی است که همیشه سعی کرده پل بین دولت و هنرمندان باشد تا هر دو طیف بتوانند به حد وسط خواستههایشان برسند.
جواد طوسی
منتقدی که نامش همیشه در کنار مسعود کیمیایی و در دفاع از آثار او آمده، خود را مدافع سینمای اجتماعی و معترض هم میداند. سینمایی که شاید در دورنمای این دوره از جشنواره غایب باشد. البته این اولین تجربهی حضور او در هیات داوران نیست و پیش از این عضو هیأت داوران بخش مسابقه داخلی سینمای ایران در دورههای نوزدهم و بیست و پنجم بوده است. شاید تصویری که از او در هیات یک داور سینمایی به یاد مانده باشد، مربوط میشود به دورهای که به عنوان سخنگو هیات داوران در مراسم اختتامیه روی صحنه رفت و در بیانیهای ضمن طعنه و کنایه به بهرام بیضایی، جایزهی بهترین کارگردانی را به خاطر فیلم “سگ کشی” از طرف هیات داوران به او داد. بیانیهای که نوشتن و خواندنش در همان سال محل پرسش قرار گرفت و بسیاری آن را حاصل محافظهکاری دولت دانستند که از یکسو جایزهی اصلی جشنواره را به کارگردانی غیرخودی میدهد و از سوی دیگر به او طعنه میزند. محافظهکاریای که شاید در جشنوارهی امسال هم به کار بیاید.
مهتاب نصیرپور
شاید نمایشیترین عضو هیات داوران، مهتاب نصیرپور باشد. او که به عنوان بازیگر، در جایگاه درجه اول قرار ندارد، اولین حضورش را در هیات داوران جشنواره فیلم فجر تجربه میکند. بازیگری که بعد از کودتای سال 1388، در میان معترضان دیده شد و توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به زندان اوین فرستاده شد. نصیرپور دو سال پیش به همراه همسرش، محمد رحمانیان- کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس-، به کشور کانادا مهاجرت کردند و چند نمایش را در این کشور روی صحنه بردند. نمایشهایی که نصیرپور تنها بازیگر زن محجبهشان بود. بعد از انتخاب حسن روحانی و تشکیل دولت جدید، نصیرپور و همسرش به ایران بازگشتند و فعالیت هنریشان را از سر گرفتند. حضور او در ترکیب هیات داوران شاید بیش از همه برای به دست آوردن دل مخاطبانی باشد که هنرمندان مثل نصیرپور را به خاطر حمایت موسمی از جنبش سبز، مردمی میدانند.
سال گذشته، ترکیبی مشابه متشکل از سه کارگردان، یک فیلمنامهنویس، یک طراح صحنه، یک فیلمبردار و یک بازیگر، داوران جشنوارهی فجر بودند. جشنوارهای که به خاطر دخالت نیروهای غیرمسئول و محافظهکاری مسئولان ارشاد، جنجال آفرید و با نظر مستقیم دولت فیلم “عصبانی نیستم” از بخش مسابقه بیرون آمد و جایزهی بهترین بازیگر که طبق تصمیم داوران قرار بود به بازیگر این فیلم برسد، به رضا عطاران برای فیلم رد کارپت داده شد. اعمال نفوذی که یکی از داوران- فرامرز قریبیان- در مصاحبههایش از آن پرده برداشت و مسئولان دولتی را برای تکذیب و پردهپوشی به دردسر انداخت. امسال اما این ترکیب هممانند پارسال بعید است که مشکلی ایجاد کند. اینبار مسئولان ارشاد، اعمال نفوذشان را زودتر و برای “هیات انتخاب” به کار گرفتند تا فیلمهای مشکلدار کلا وارد بخش مسابقهی سینمای ایران نشوند؛ تا جشنوارهی امسال در میان اعمال نظر دولت و حضور نمایشی ملت، برگزار و در آرامش به پایان برسد.