هاشورهای زندگی
بهناز نعمتی متولد 1365 و دانشجوی فوق لیسانس رشته تصویرسازی است.او پیش ازبرپایی این نمایشگاه، سابقه شرکت در نمایشگاه گروهی نقاشی در باغ موزه هنر ایران سال 1388 ، نمایشگاه گروهی پوستر کافه گالری نیاوران1387، نمایشگاه گروهی طراحی نگارخانه شفق وفرهنگسرای شفق1385 را داشته است.“بادپای”عنوان موضوعات این نمایشگاه است که تا سوم شهریور ادامه خواهد داشت.
گستره های بهنازنعمتی با بهره گیری از سمبل های مفهومی در قالب هایی برگرفته شده از طبیعت و با بیان انتزاعی که در شیوه اجرایی اکسپرسیون- آبستراکت گرایشی نمادین از گویش هنر را برای تداعی مفهومی عرفانی نیز دربردارد، ارائه شده است. درک کمپوزیسیون برای القای عناصر تشکیل دهنده و شیوه اجرایی هماهنگ در سطوح متن زمینه کار وی اگرچه در تنوع ترکیب خطوط نیز تا حدودی خلاقانه جلوه می نماید، از ارزش اندیشمندانه ای برخوردار شده است. حضور عناصر ارتباطی تصویری همچون خط نگارهایی که به شکل هایی فیگوراتیو تداعی کننده معانی درونی قالب ها و پیکرهایی در ساختار آدم هایی با چشمان بسته و در اسارت درون خویش بر روی فضای از سطوح پی در پی و بکارگیری خطوطی همچون زمخت وخشن به مثابه ابرهایی شناور در فضایی که دربرگیرنده آن است، مصداق همبستگی درخشانی با نمادهای اصیل هنر ایرانی می باشد.
موضوعات و فضاهای خلق شده توسط او تنوع دارد؛ از خطوط تند تا اشکال برآمده از رویدادهای پیرامونی، حرکت های آرام و تند قلم، انرژی اثر گذاری ابزار در چند اثر کوچک، طراحی گونه تر است و خصلت اکسپرسیو آن را تشدید می کند. او گاه با برش های هندسی، تقسیماتی فضایی در تابلوی خود ایجاد می کند که خطوط مواج را در بر گرفته یا قسمتی از آن را می پوشانند. چند اثر اخیر او در این نمایشگاه را می توان موضوعی تازه و چالشی شیرین در آثار او به حساب آورد. نعمتی با سایه وار کردن و خط های پیچان از نگاره هایی که زیباشناسی تاریخی را با خود به یدک می کشند. به نظرمهم ترین خصلت خطی نگارگری ایرانی ریتم های خطوط منحنی است که در طراحی های مکتب اصفهان به اوج خود می رسد. نعمتی با دگرگون کردن این ریتم ها می خواهد، ارجاعی تاریخی نیز بدهد. اما جذبه ی شکل نگارگری به ویژگی های خطی آن پیشی می گیرد و همان ابرهای پیچان بازنمایانده می شوند.
بادقت بیشتر بر تابلوهای این طراح جوان متوجه می شویم که ذهنیت او بیشتر برآثارش غلبه داشته و نوعی تیرگی بر روح او سایه افکنده است. این امر سبب شده تا آثار این نمایشگاه، همراه با اغراقهایی که تا حد کج نمایی سوق پیدا می کنند، خلق شوند.معلوم است که تمرینات اکسپرسیونی طراح با خطوط تند و مشخصی بیشتر است از هر چیز دیگری و فیگورهایی که به خود پیچیده اند و در اسارت تاریکی هستند، بیشتر دیده می شوند و نیز سفیدی کاغذ غیر محسوس است. پس از دهمین تابلوی موجود درگالری است که متوجه می شویم که ذهنیت منفی فرو ریخته و ذهنیت جدیدی جایگزین آن می شود که میل به صعود و نور بیشتر در آن دیده می شود. خطوط کج و ماوج بیش از هر طرح دیگری به آثار وی رسوخ کرده و هاشورهای طراحی هایش روح زندگی پیدا کرده است. حرکتهای قلم طراح در این دوره از رهایی خاصی برخوردار است و نوعی ریتم موسیقی وار القاء می کند که در این مورد خود هنرمند نیز با این موضوع موافق است که در حین طراحی دوره سوم به موسیقی نیز گوش می سپرده و در فضایی که مدلهایش، فیگورهای طرحهایش بودند، جریان داشته و در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که سفیدی کاغذ بیشتراز تابلوهای ابتدایی است. نکته بسیار مهمی که در آثار موج می زند نفوذ او به درون افکار و روح فیگورهاست. او به دنبال افق وسیعتری است. شاید در دیدی سهل انگارانه آثار او کپی از طبیعت بیجان باشد، ولی به واقع آثار او آیینه ای در برابر افکار و روح مدل و بیننده است. بهنازنعمتی برای هر یک از گستره های خود از خط مایه ها و کمپوزیسیون متراکم عناصر تشکیل دهنده استفاده می کند، که می توان درک حسی خود او را ز تجسم کلی موضوع دریافت نمود. خلوت، سکوت و اضطراب و تحول و تغییر از مفاهیمی است، که در تداعی نقش مایه های وی می توان انتخاب کرد. بدون آن که تفسیر به معانی خصی شود، در عین حال که قالب های ساختاری آشنا در ذهن و هم سو راهی شکل گیری واقعیت می باشد. مطلب توان نگاه دوباره را از بیننده می گیرد.