در یک جمع خانوادگی به مناسبت سفر یکی از اعضای خانواده، صحبت از کشور هندوستان و عجایب و غرایب آن بود. دختر ۱۲ ساله صاحبخانه که ظاهرا مشغول درسی خواندن بود، ناگهان سرش را از روی کتاب بلندکردو با هیجان گفت: مردم کشور هند گاو پرستند. مادر چشم غره ای به دخترش رفت و یکی از مهمانها با لحنی آرام توضیح داد: “مریم جان ! مردم هند به این حیوان احترام می گذارند و آن را سمبل باروری و حیات میدانند”. اما دختر حرف او را قطع کرد و گفت: “تازه بیشتر مردم آنجا بت پرست هستند”. مادر سگرمه هایش درهم رفت. دایی جان که دبیر بازنشسته بود، با این خیال که بچه این حرفها را از ماهواره شنیده، نطق غرایی در باره بد آموزی های ماهواره و اینترنت ایراد کرد و با قیافه حق به جانب خطاب به خواهرزاده گفت: “حالا دایی جان این حرفها را کجا خواندی و شنیدی؟” دخترک نگاهی به مادرش کرد. خودش هم نمی دانست چرا بزرگترها به حرفهایش علاقه مند شده اند. با همان لحن هیجان زده گفت: “دایی جان! خانم معلم مان گفت !”. دایی برای جمع کردن بحث گفت: “متاسفانه بعضی معلم ها اطلاعات غلط به بچه ها می دهند و….”. اما دخترک بازهم حرف دایی را قطع کرد و گفت: “دایی جان توی کتابمون نوشته،خانم از خودش نگفت”. دایی احساس می کرد در این مجادله در مقابل خواهرزاده فسقلی اش کم آورده و گفت: “مریم جان کتابتو می آری نگاه کنم”…
کتاب تعلیمات دینی کلاس هفتم، با عنوان “پیام های آسمان”، چاپ اول ۱۳۹۲،توی دست دایی بود و با نشانی های مریم، سراغ درس پنجم رفت. دایی عین جمله کتاب را با صدای بلند خواند: “در بزرگ ترین و پرجمعیت ترین کشورهای دنیا هنوز هم عدهٔ زیادی از مردم به پرستش حیوانات وبت های بیجان مشغول اند”. عمه جان که معروف بود مو را از ماست می کشد رو به دخترک کرد و گفت: “زهرا جان اینجا که اسم کشوری را نبرده؟ از کجا فهمیدی منظورش کشور هند بوده؟” زهرا بدون مکث گفت: “از خانم پرسیدیم بزرگترین و پر جمعیت ترین کشورها کدامند؟ دوتا کشور نام برد. اولی مردمش بی دین هستند و دومی گاو و بت می پرستند!” دایی که کنجکاویش بیشتر شده بود،جمله ای دیگر از درس را خواند: “در برخی از کشورهای بزرگ و توسعه یافته ای که ما هر روز تصاویر ساختمان ها و اتوبان های بزرگ و زیبای آنها را از تلویزیون می بینیم، اتفاقی می افتد که برای ماباور کردنی نیست.”
عمه جان پرسید: “ مثلا چه اتفاقی؟” دایی خواند: “در کشور امریکا سالانه بیش از ۸۰۰ هزار نفر ناپدید می شوند که فقط اجساد نیمی از آنان پیدا می شود و از سرنوشت بقیه هیچگاه خبری بدست نمی آید!” عموجان در حالی که به گوشه ای از سقف خیره شده بود و با انگشتان باریکش تسبیح دانه درشتش را می چرخاند، گفت: “می کند به عبارت روزی ۲۱۹۱ نفر ناپدید… در ۵۰ سال گذشته ۴۰ میلیون آمریکایی در این کشور ناپدید شده اند و ۲۰ میلیون جسد کشف شده است.این جوری بریم جلو، آمریکا خود به خود تمام میشود”. دایی نگاهی مردد به خانم ها انداخت. عمه خانم نهیب زد: “ بخوان!” دایی آب دهنش را قورت داد و گفت: “چهل میلیون نوزاد، پیش از اینکه به دنیا بیایند به درخواستمادرانشان کشته می شوند و این کار وحشیانه در اغلب کشورهای بزرگ و پیشرفتهٔ دنیا کاملاً قانونی است!”… “در بعضی از کشورهای اروپایی بیش از نیمی از مردم به سگهایشانبیش از خانواده شان علاقه دارند!”
دایی آمار مرگ ۷۰۰ نفر درساعت بر اثر مصرف مشروبات الکلی و “جداکردن و فروش اعضای بدن کودکان فلسطینی توسط اشغالگران صهیونیست” را زیر سبیلی رد کرد و حرفی از آن به میان نیاورد و می خواست کتاب را ببندد که زهرا گفت: “دایی اون بچه دزدها که قلب و کلیه بچه ها را زنده زنده در می آورند را نخواندی!”… مادر، مریم را روانه اتاقش کرد و بزرگترها درگیر یک بحث فنی تربیتی شدند: تالیف کتاب درسی کاری تخصصی و جمعی است که در آن باید ظرایف روانشناختی و تربیتی حرف اول را بزند. این قاعده هم شامل کتابهای ریاضی و علوم طبیعی می شود و هم شامل کتاب های علوم انسانی. کتاب درسی از نظر صحت اطلاعات و آمار باید معیار و مرجع باشد. منبع این آمارهای میلیونی قتل و کشتار کجاست؟ ناپدید شدن روزی ۲۰۰۰ نفر در آمریکا چیزی نیست که از دید خبرنگاران و رسانه های داخل و خارج پنهان بماند. چرا بجز کتاب کلاس هفتم جای دیگری این خبر اعلام نشده استت؟ حالا فرض کنیم این آمارها درست و راست. کدام روانشناس و متخصص تعلیم و تربیت طرح این مسایل در کتاب کودکان پایه هفتم را تجویز می کند؟ کشتن کودکان قبل از تولد ( سقط جنین )چه ارتباطی با کودکان این گروه سنی دارد؟ چرا ظلم به کودکان فلسطینی با مثال هایی بیان شده که آثار تخریبی بر روان کودکان ما دارد؟ مرگ و میر بر اثر مشروبات الکلی چه ارتباطی با کودکان کلاس هفتم دارد؟
اگر هدف آموزش سیاسی است، که مطابق اصول تعلیم و تربیت کودکان را باید از بحث های سیاسی دور نگهداشت و نهایتا اگر اصرار بر آموزش سیاسی است، باید به زبان منطقی، دولتهایی را که با آنها مخالفیم، نقد کنیم. در جلسات بحث سیاسی و کرسی های آزاد اندیشی، می توان سیاست دولت هایی مانند آمریکا، انگلیس، روسیه و اسراییل را به بحث گذاشت و محکوم کرد. متهم کردن مردمان یک کشور میلیاردی دوست، به بت پرستی و گاو پرستی بر اساس کدام راهبرد سیاسی و منطقی صورت می گیرد؟ از دید تربیتی طرح این مسایل در کتاب های درسی هیچ توجیهی ندارد و دارای آثار ضد تربیتی است. وجود چنین مباحثی در کتاب درسی نشان می دهد که در تالیف کتاب های درسی از افراد خبره و دانشمند و دارای تخصص در روانشناسی کودکان و اصول تعلیم و تربیت استفاده نمی شود. کتاب های درسی باید مروج دوستی و صلح بین ملتها باشند. این همه سخن گفتن از مرگ و جنایت و انباشتن ذهن و روان کودکان از نفرت و کینه نسبت با اسناد بالا دستی آموزش و پرورش و سیاست تنش زدایی دولت روحانی در تضاد است. آیا در آموزش و پرورش اراده ای برای خارج کردن این وزارتخانه از میان امواج شعار و هیجانات کاذب سیاسی وجود دارد؟