فساد؛ سپاه و شهرداری تهران

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

چند روز پس از آن‌که رییس قوه مجریه گفت، “اگر سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می‌شود”، فرمانده کل سپاه تصریح کرد که در این خصوص از رئیس جمهور سئوال شده، و او گفته که “منظورش سپاه نبوده”، و نوبخت، معاون روحانی تاکید کرد: “قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء با نجابت به دنبال یاری رساندن به دولت است.”

صرف‌نظر از این‌که مقصود روحانی و “نهاد”ی که در آن قدرت و ثروت و اطلاعات متمرکز می‌شود، چیست و کیست، و رییس دولت اعتدال، چه راهبردی برای مقابله با تمرکز قدرت و ثروت و اطلاعات دارد، با اطمینان می‌توان گفت که بخش مهمی از آنچه در حوزه‌ی امنیتی ـ سیاسی از “سازمان اطلاعات سپاه” تراوش می‌کند، مبتنی است بر “دولت سایه”ای که رأس هرم سپاه سامان داده؛ و البته در این ارزیابی، حساب بدنه‌ی کارمندی سپاه از سر امنیتی ـ سیاسی ـ ایدئولوژیک این نهاد نظامی جداست.

در مورد دست تطاولی که سپاه بر اقتصاد رانتی ایران مسلط کرده، هرچند کم گفته و نوشته نشده، اما هرچه گفته شود کم است. منفک ساختن سپاه از جمهوری اسلامی، قرارگاه خاتم از سپاه، و این همه از سوء‌استفاده مالی و فساد، بیش از پیش دشوار می‌شود.

برای عریان ساختن گوشه‌ای از آنچه که امروز در ایران رخ می‌دهد، و برای تبیین عمق امتیازخواهی و شدت طلب‌کاری و باج‌گیری سپاه در ایران امروز، از یک شاهد و نمونه‌ی مهم اما قدیمی آغاز می‌کنیم.

 

گزارش تکان‌دهنده‌ی صدیقه وسمقی

صدیقه وسمقی، عضو و سخنگوی اسبق شورای شهر تهران، در کتابی که به تازگی در خارج از کشور منتشر کرده (یادداشت‌های وی از شورای شهر اول، در سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲، با عنوان: “حتما راهی هست”) به جلسه‌ای اشاره می‌کند که با حضور سه تن از سرداران سپاه تشکیل شده بود.

یکی از سرداران سپاهی (مرتضی قربانی، مدیرعامل “شرکت تعاونی ایثارگران سپاه”) در جلسه‌ی کمیسیون برنامه و بودجه شورای تهران، اعلام می‌کند که «ما شصت میلیارد تومان سرمایه داریم. آن را آورده‌ایم که اگر شما موافق باشید در شهر هزینه کنیم وگرنه سرمایه‌ی خود را به‌ جای دیگری می‌بریم.»

علیزاده طباطبایی، رییس کمیسیون از سردار سپاه می‌خواهد که خواسته‌های خود را مطرح کند. وی نوشته‌ای را پیش روی خود می‌گذارد و پیشنهادها را این‌چنین صریح، مطرح می‌کند:

۱. شهرداری تمام هتل‌ها، رستوران‌ها و مهمان‌سراهای خود را به‌صورت اجاره به شرط تملیک به ما واگذار کند.

۲. به ما اجازه داده شود در هر نقطه مناسبی از شهر تهران، میدان میوه و تره‌بار احداث کرده، غرفه‌های آن را به‌گونه‌ای که خودمان مناسب می‌دانیم واگذار کنیم.

۳. اداره‌ی تمام پارک‌ها در تهران به ما سپرده شود و ما بتوانیم از فضای پارک‌ها آن‌گونه که مناسب است، استفاده کنیم.

وسمقی گزارش می‌دهد که پس از مخالفت توام با طعن وی با این این پیشنهاد غریب و بی‌پروا، سردار سپاهی (مدیرعامل شرکت تعاونی ایثارگران سپاه) برافروخته می‌شود و با صدای بلند می‌گوید: “این خانم انگار شأن مجاهدان راه خدا را نمی‌داند…”

شورای اول شهر تهران به این درخواست پاسخ مثبت نمی‌دهد، اما پتانسیل اقتصادی تهران، لقمه‌ای نبود و نیست که قابل صرف‌نظر کردن باشد. سپاه بعدتر با استفاده از شوراها و شهرداران همسو در پایتخت، تا آنجا که توانست کام‌جویی کرد؛ روندی که در دوران احمدی‌نژاد شدت یافت و در سال‌های اخیر با حضور قالیباف در صدر شهرداری تهران، به‌گونه‌ای فاجعه‌بار ادامه دارد.

 

سپاه و امدادهای سردار قالیباف

شهرداری سردار محمدباقر قالیباف که خود در نیمه‌ی نخست دهه‌ی هفتاد فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء بوده، شانس و فرصتی طلایی برای سپاه (به‌طور مشخص رأس هرم امنیتی ـ سیاسی آن) بوده است.

آبان‌ماه سال‌جاری بود که یک عضو شورای شهر تهران از واگذاری زمین ۵۰۰ میلیارد تومانی بوستان مادر به پیمانکار پروژه صدر (قرارگاه خاتم‌الانبیا سپاه) خبر داد و با اعتراض به این اقدام گفت که این واگذاری بالاتر از “سقف اختیارات معاملات شهردار تهران” بوده است.

رحمت‌الله حافظی، خبر داد که شهرداری تهران زمین این پارک را به ازای پولی که باید به پیمانکار “پروژه صدر” می‌داده به پیمانکار (سپاه) اعطا کرده است. زمینی که ۷۱ هکتار مساحت دارد و با تغییر کاربری غیرقانونی مواجه شده است. شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نیز در تابستان سال‌جاری خواستار توقف ساخت‌وساز پروژه‌های ساختمانی در بوستان مزبور شده بود.

قالیباف، بدون این‌که در مورد “تهاتر” مزبور توضیح دهد تنها پاسخ داده که زمین مزبور هفت هکتار بوده و درختی نیز در آن وجود نداشته است.

و البته این نخستین قرارداد میلیاردی شهرداری قالیباف با سپاه نبود که مورد نقد و سئوال شورای شهر واقع شد.

در تیرماه گذشته نیز قالیباف به‌خاطر تفاهم‌نامه‌ی ۲۰ هزار میلیارد تومانی با سپاه مورد پرسش قرار گرفت. قراردادی که به موجب آن بخش مهمی از پروژه‌های عمرانی استان تهران برای چهار سال به سپاه واگذار شد.

قرار شد ۱۰ هزار میلیارد تومان از این قرارداد به صورت نقدی از سوی شهرداری تهران به سپاه پرداخت ‌شود؛ قراردادی که به امضای قالیباف و فرمانده کل سپاه رسید.

در توافقنامه‌ی مزبور (بین شهرداری تهران و سپاه) تصریح شده که سپاه پاسداران در قالب قرارگاه خاتم‌الانبیاء و بنیاد تعاون سپاه “در جهت ایفای نقش مسئولیت اجتماعی خود” اقدام خواهد کرد و “آمادگی کامل خود را در جهت به خدمت گرفتن کلیه‌ی ظرفیت‌های پیمانکاری و عمرانی و مالی در اجرای طرح‌های مصوب شهر تهران” اعلام می‌کند.

واگذاری محل احداث یکی از ایستگاه‌های متروی تهران توسط شهرداری تهران به “شرکت اطلس ایرانیان” (متعلق به بنیاد تعاون سپاه) یا فروش غیرقانونی زمین ۲۰ هزار متر مربعی میدان میوه و تره‌بار شهید لواسانی (واقع در فرماینه) از دیگر “تعامل”های معنادار اقتصادی قالیباف با سپاه است.

حکیمی‌پور، از اعضای شورای شهر تهران در اریبهشت‌ماه گذشته اعلام کرد که “شهرداری تهران میدان میوه و تره بار را در خیابان فرمانیه متری ۶ میلیون تومان فروختند بعد زمین فضای سبز در منطقه ۵ را متری ۲۰ میلیون تومان خریدند. ما احساس می‌کنیم تبانی در این‌ها هست.”

پروژه‌های سنگین و گران‌قیمتی که شهرداری تهران به سرداران سپاه و قرارگاه خاتم‌الانبیاء واگذار کرده، پرتعداد است؛ از مترو گرفته تا اتوبان و پل و تقاطع‌های گوناگون غیرهم‌سطح، پروژه‌هایی که گفته می‌شود افزون بر ۷۰۰ مورد است.

سپاه و قرارگاه خاتم‌الانبیاء قدرتمندتر و حجیم‌تر می‌شوند، و رقبای مستقل را به حاشیه می‌رانند.  یکی از اعضای شورای شهر تهران درباره تمایل شهرداری برای واگذاری پروژه‌های کلان به این قرارگاه می‌گوید: “معمولا کارفرمایان علاقه دارند با پیمانکارانی کار کنند که از بنیه‌ی مالی خوبی برخوردار باشند تا اگر به مشکلی در جریان کار برخوردند، پروژه به دلیل مشکلات مالی و تجهیزاتی متوقف نشود. به‌دلیل پشتوانه‌های مالی این نهاد، قرارگاه با هزینه‌های بسیار پایین‌‌تری پروژه‌ها را به سرانجام می‌رساند.”

و این، روند تلخ و سیکل معیوبی است که همچنان به نفع رأس هرم  امنیتی ـ سیاسی سپاه در جریان است. سرداران سپاهی بازنشسته در قامت شرکت‌های مهندسی و مشاور و پیمانکار، فربه‌تر و فربه‌تر می‌شوند، و بده بستان پس پرده‌ی اقتصاد نفتی و نظام اقتدارگرا علیه جامعه مدنی و سرمایه‌داری ملی ادامه دارد.

بلبشوی اقتصادی و هرج و مرج در پایتخت، تنها ابعاد اسف‌بار اقتصادی ندارد و عوارض آن به فساد و سوء‌استفاده مالی محدود نمی‌شود؛ چنان‌که  رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران اعلام می‌کند: “از سا ل ۷۸ تاکنون بسیاری از باغ ها در الهیه، زعفرانیه، درکه و مناطق شمالی تهران تخریب و به جای آن بناهای جدید با تراکم های سنگین بالای ۲۰۰ درصد ساخته شده”، و رئیس کمیته عمران و زیر ساخت‌های شورای پایتخت نیز می‌گوید: “باغات شمال غرب و غرب تهران مورد تاخت و تاز واقع شده و ساخت‌ و سازهای شبانه یکی دو تپه را مورد هجوم قرار داده و چیزی از این باغات باقی نمانده است.”

در آشفته‌بازار “میلیارد تومان”، دیگر کسی دغدغه‌ی محیط زیست ندارد. چنان‌که کسی نمی‌پرسد آنچه به صورت نجومی هزینه می‌شود، چه نسبتی با محصول واقعی ـ در حوزه‌های مختلف ـ دارد، و منتفعان اصلی از این سفره‌ی گشوده‌ی آغشته به پول نفت، چه کسانی هستند؟

رهبر جمهوری اسلامی هم از “قالیباف و همکاران” ابراز رضایت می‌کند: “اقدامات شهرداری در بخش‌های مختلف کاملاً برجسته و خوب بوده است.”