آزمونی بزرگ در انتظار خودی ها

ثمینا رستگاری
ثمینا رستگاری

حیدر مصلحی وزیر اطلاعات استعفا می‌دهد. متن استعفای او منتشر نمی‌شود اما خبر استعفای آن در آخرین ساعت روز 28 فروردین  روی خبرگزاری‌ها قرار می‌گیرد. احمدی‌نژاد با این استعفای نانوشته موافقت می‌کند اما ساعتی بعد با دستور رهبری، مصلحی در پست خود باقی می‌ماند. خبرگزاری دولت خبر مربوط به نامه رهبری را از روی سایت خود برمی‌دارد و علی‌اکبر جوانفکر اقدام سایت‌های اصولگرا در انتشار نامه رهبری را جعل خبر و دروغ‌پردازی اعلام می‌کند. وبلاگ جوانفکر هک شد اما او حرف‌هایش را پس نگرفت. این خلاصه تمام ماجرای چند روز اخیر است.

 این اتفاق بی‌سابقه در تاریخ 30‌ساله انقلاب به چه معناست؟ چرا احمدی‌نژاد نخواسته است مصلحی وزیر اطلاعاتش باشد و دلیل حذف خبر نامه رهبری از خبرگزاری دولت چه بوده است؟ در حال حاضر پرسش‌های زیادی در اذهان تعقیب‌کنندگان اخبار سیاسی وجود دارد که همگی آنها به پاسخی منجر نخواهد شد چراکه پشت پرده ماجرا برای ناظران سیاسی همچنان مبهم است و دسترسی ما به اخبار نیز  از سطح خبرگزاری‌‌های فارس و ایرنا فراتر نمی‌رود. اما در این شرایط می‌توانیم در میان جملات مفصل اصولگرایان به دنبال تحلیل سیاسی آنها در وضعیت فعلی بگردیم.

 

اصولگرایان چه کسی را مقصر می‌دانند

روزنامه کیهان، خبرگزاری فارس و دیگر رسانه‌هایی که زمانی به حامی دولت بودن شهره بودند، بلافاصله این موضوع را به اسفندیار رحیم‌مشایی مربوط کرده‌اند. “اختلافات مشایی با وزیر اطلاعات”، مانند “موازی‌کاری مشایی با متکی” و مانند اعتراض وزرا به معاون اول شدن مشایی و عزل شدن آنها چند روز مانده به پایان کار دولت نهم، اصل تئوری اصولگرایان را تشکیل می‌دهند. آنها با این کار حمایت خود را از احمدی‌نژاد همچنان غیرقابل خدشه نگه می‌دارند حتی به این قیمت که او را در سطح رئیس‌جمهوری که “تحت نفوذ عده‌ای نفوذی قرار گرفته است” و ناتوان از برخورد با آنهاست، کاهش دهند. به سرمقاله کیهان فردای روز این اتفاقات دقت کنید.

“شهریورماه 89- در حالی که باند مورد اشاره یکی از پروژه‌های خود را برای محاصره بیشتر آقای دکتر احمدی‌نژاد تدارک دیده و در دست اجرا داشت، اطلاعات مربوط به پروژه یادشده و شماری از جزییات آن را که از طریق برخی اعضای همان باند به دست آورده بودیم، فاش کردیم و انتظار آن بود که رئیس جمهور محترم با مشاهده آن نشانه‌ها از اجرای پروژه جلوگیری کنند ولی متاسفانه چنین نشد و باند نفوذی، آقای احمدی‌نژاد را به مصاحبه مفصلی با روزنامه دولتی ایران کشاند- و همان‌گونه که کیهان پیش‌بینی کرده و خبر داده بود- تلاش کرد میان ریاست محترم جمهوری و دوستان وفادار و اصولگرای ایشان مرزبندی کند.”

در ذیل این راهبرد اصولگرایان دست به  خلق اصطلاحی جدید زده‌اند “جریان منحرف اصولگرایان”. البته  هیچ کدام از آنها در صحبت‌های خود به روشنی به این پرسش پاسخ نمی‌دهند که فاصله آنها با احمدی‌نژاد بیشتر است یا این جریان که آنها منحرف می‌خوانندش؟ ‌آنها سعی می‌کنند از کنار این مساله که احمدی‌نژاد حتی یک‌ بار هم حاضر نشده جانب مشایی را واگذارد و حتی یک ‌بار اصولگرایان را بر مشایی ترجیح نداده، بگذرند.

چهره‌های کهنه‌کار سیاسی مانند اعضای موتلفه و حتی قلم تیزبین حسین شریعتمداری نیز در مورد نسبت اصولگرایان سابقاً موجود با رئیس‌جمهور و اصولگرایان نوظهور “انحرافی” سخنی نمی‌گویند. بلکه برعکس همواره حساب احمدی‌نژاد از مشایی جدا نگه داشته می‌شود.

اژه‌ای در این میان تنها کسی است که در سخنان خود شخصاً درباره ویژگی‌ احمدی‌نژاد در این نوع برخوردهای حذفی سخن می‌گوید و اشاره‌ای به مشایی نمی‌کند.

 

نقش رحیم‌مشایی در ماجرای اخیر

هر چند در ستون گفت و شنود کیهان از مشایی نقل شده بود که چرا هر اتفاقی می‌افتد سراغ من می‌آیند اما او تا بدین اندازه دامن از ماجرا بر نکشیده است. خبرگزاری دولت تحت مدیریت جوانفکر(حامی سرسخت مشایی) بدون هیچ ضرورتی خبر نامه رهبری به مصلحی را از روی خبرگزاری خود حذف کرد و به این صورت شفاف و صریح وارد میدان شد. اما در مقابل تمام دل‌نگرانی‌های اصولگرایان، نه احمدی‌نژاد و نه مشایی خود پاسخی به معترضان ندادند و در عوض چهره ناشناخته‌‌ای به اسم امیری‌فر رئیس جامعه تازه‌تاسیس وعاظ ولایی در مصاحبه‌ای که با فارس کرد اصولگرایان را گروهی فاقد خاصیت و توهین‌کننده و مساله‌دار به مشایی دانست و اعلام کرد: “اگر کسی بگوید طرفدار احمدی‌نژاد است اما مشایی را قبول ندارد قطعاً دروغ می‌‌گوید چرا که مشایی و احمدی‌نژاد تفاوتی با یکدیگر ندارند.”

امیری‌فر را اگر حامل و قاصد مواضع مشایی بدانیم توجه به حرف‌های او ضرورت پیدا می‌کند. “دولت یعنی رئیس‌جمهور و یارانش که آقای مشایی هم جزء آن است برنامه مدونی برای انتخابات آتی دارند و قطعاً در رقابت با اصولگرایان این جریان را شکست خواهند داد.” “اگر مشایی کاندیدا شود حتماً رئیس‌جمهور بعدی خواهد شد.” او به انتقادهای مصباح‌یزدی به دولت هم پاسخ داده و گفته است آیت‌اللـه مصباح به لحاظ اعتقادی مورد تایید قرار گرفته‌اند نه اینکه در همه امور مورد تایید باشند. امیری‌فر حتی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز را هم تشکل‌هایی فاقد مجوز دانسته که اگر آنها می‌توانند فعالیت داشته باشند بر فعالیت  جامعه وعاظ ولایی هم نمی‌توان خرده‌ای گرفت. او بدون در نظر گرفتن اهمیت نامه رهبری به مصلحی این حکم ایشان را حکومتی نمی‌داند.

 

پروژه سیاسی که در این ماجرا دنبال می‌شود چیست

در پاسخ این سوال مصباح‌یزدی و مهدوی‌کنی پاسخ صریحی دارند. به اعتقاد مصباح‌یزدی تفکرات سکولار لیبرال و ضدروحانیت درون برخی مسوولان نفوذ کرده است. برخی اعتقاد دارند چنانچه ولایت فقیه را حذف کنند مشکلی پیش نمی‌آید و حتی درباره روحانیت نیز می‌گویند بودجه‌ای در اختیار آنان قرار دهیم تا صدایشان درنیاید.

مهدوی‌کنی رئیس جدید مجلس خبرگان هم پرده از اعتقاد برخی اصولگرایان برمی‌دارد که به خود او گفته‌اند: “روحانیت نفوذ خودش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند مردم را جمع کند پس باید چه کار کنیم؟ باید یک کار کنیم که مردم را جمع کنیم، خب حالا مردم را بخواهیم جمع کنیم چه کار کنیم؟ باید شعارهای روحانی و شعارهای امام(ره) را عوض کنیم؟ شعارهای اسلامی و انقلابی یا سنتی را حذف کنیم؟ این مساله ایران [و مکتب ایرانی] و این حرف‌ها شاید معلول همین فکر است.” مهدوی‌کنی در پایان سخنان خود احمدی‌نژاد را خطاب قرار داده و گفته است: “توصیه من به دولتی‌ها و جناب آقای رئیس‌جمهور است که واقعاً یک وقت خدای ناکرده، خود آقای رئیس‌جمهور را می‌گویم، اطرافیان کاری نکنید که باعث جدایی بشود. این همان اشتباهی است که گاهی ممکن است بعضی بکنند، خیال کنند که فعلاً که ما می‌توانیم یک کاری بکنیم و راه همین است.”

 

آیا رحیم‌مشایی مستقل از احمدی‌نژاد پروژه‌اش را دنبال می‌کند

 همان‌طور که در بررسی پرسش اول نیز اشاره کردیم جدایی مشایی و احمدی‌نژاد در این ماجرا و تمامی ماجراهای حاشیه‌ساز آقای مشایی آمال قلبی و خواست درونی همه اصولگرایان است. خواسته‌ای که در عالم واقعیت محقق نمی‌شود. در موضوع وزیر اطلاعات نیز تا به این لحظه احمدی‌نژاد موضعی اتخاذ نکرده و ترجیح می‌دهد به سخنان خود درباره وضعیت جهانی و پیچ‌های تاریخی بپردازد.

نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که سال 90 آزمون فیصله‌بخشی در انتظار اصولگرایان است. آنها بعد از  انتخابات سال 88 بلافاصله با معضلاتی روبه‌رو شده‌اند که کانون تولید آنها نه در اپوزیسیون که در دفتر ریاست‌جمهوری قرار دارد. درست در همان روزهایی که اصولگرایان در مجلس و سایر نهادها خود را به  موضوعات بعد از انتخابات و تسویه حساب با یاران قدیمی خود مشغول کردند گروهی توانستند  در سکوت خود را از میدان این منازعه بیرون کشند و  محل نزاع را به جای دیگری منتقل کنند. اصولگرایان تا به حال توانسته‌اند در این نزاع گاهی پیروز شوند و گاهی هم به حاشیه روند اما به نظر می‌رسد رساندن سطح نزاع‌های سیاسی تا بالاترین سطوح نظام تصمیمی است که اندیشیده شده و برای روزهای آتی برنامه‌ریزی مدونی دارد.

منبع: شرق، اول  اردیبهشت