به شهادت یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری و عملکرد ده رئیس جمهور پیشین نظام، مقام ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی، عبای ملا را می ماند که غیر از ملا نصیر الدین دیگران هم ازآن استفاده می کردند؛ درست مثل مسند ریاست قوه مجریه در نظام ولایی حاکم بر این کهنه دیار که نه یک تن که ده ها تن بر فرازش حکم می رانند.
در تمام سی و پنج سال حاکمیت نظام، هر بار شعبده ای بنام انتخابات برگزار گردید، علیرغم بحث و جدل های فراوان بر سر حضور و یا شرکت نکردن در انتخابات در بین مردم، عاقبت تنور این معرکه با صف های طویل رای دهندگان داغ گردید و یک تن از خیل فدائیان و سر سپردگان به قدرت از صندوق های رای بیرون آمد؛کسی که به ظاهر بر مسند قوه مجریه می نشیند، اما اداره امور کشور عملا در دست قدرت های موازی و ایضا شخص رهبری نظام است و نه رئیس جمهور. که به گفته قهرمان دوره نهم این دور تسلسل (سید اصلاحات )، رئیس جمهوردر این نظام تنها یک تدارکاتچی است نه بیشتر و این واقعیتی است که با همه آشکار بودن، نه تنها سران نظام، خاصه آقای خامنه ای سعی در پنهان کردن آن دارند، بلکه دیگران نیز با وجود لمس این حقیقت انکار ناپذیردر دوره های گذشته، خاصه در دوران دولت اصلاحات، باز هم در موسم انتخابات، موی به زلف یکی از منتخبین نظام، گره می زنند وهمه آمال و آرزوی خود را در گرو انتخاب آن “کلیددار” می گذارند. اما در اولین بزنگاه، که همانا انتخاب اعضای هیات دولت و تشکیل کابینه است، به محض دخالت های رهبری، سپاه، رئیس مجلس و… وایضا پا پس کشیدن قهرمان ازتشر ها و تهدید ها، نا گهان زمزمه های سر خوردگی و نا امیدی همه را فرا می گیرد و کم کم می رود تا گوش عالم هم از این نارضایتی کر شود؛ و باز هم نادمان از حضور در شعبده انتخابات در لاک قهر فرو می روند و با زمزمه این ضرب المثل معروف که “عجب کشکی سائیدیم”، تا موسم انتخابات دوره بعد، در آغوش سکوت وهم انگیز آرام می گیرند.
در هفته ای که گذشت با رد چهار وزیر پیشنهادی دولت منتخب شیخ حسن روحانی از سوی رهبری و تحمیل برخی از چهره های اصولگرا بعنوان وزیران کابینه آینده دولت جدید، زمزمه های نا امیدی نسبت به دولت منتخب مردم و نظام شنیده شد؛ گویی نقش و اهمیت نظر رهبری در تشکیل کابینه امری تازه و بدیع است و هرگز چنین نبوده و قرار بر این بوده است که این بار قهرمان این دوره از شعبده انتخابات، با نا دیده گرفتن سنت بیست ساله دیکتاتور، کابینه ای به دلخواه و به صلاحدید خود تشکیل دهد!
بی شک وجود افراد زبده و کارآمد در هیات دولت و پست های کلیدی، صرف نظر ازاستحکام نظام، نه تنها مردم را نسبت به تحقق وعده های داده شده، امیدوار می سازد بلکه انگیزه حمایت از دولت منتخب را افزایش می دهد.اما چنین منطقی در نظامی که بر پایه حکومت بی سئوال بنا گردیده و پیشوا ورهبرآن کماکان با رد آزادی زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبزاصرار بر صحت انتخابات سال ۱۳۸۸ دارد ، معنا ندارد.لذا تصور سنت شکنی دولت جدید برای تشکیل کابینه ای بدون دخالت رهبری ودیگر نهاد های قدرت موازی درحکومت، از خوش خیالی است. اگر چه رای به شیخ دیپلمات برای تغییر سیاست های نظام بوده اما با نامگذاری “دولت تدبیر”، مدیریت این تغییر به عهده او گذاشته شده است.
اما کسی چه می داند شاید کرنش و تسلیم امروز شیخ حسن روحانی درآغاز راه در برابر رهبری هم پایانی چون ماجرای شمعون وزیر را داشته باشد که می گویند از مقربان باهوش شاه یهودی بود و نقل است روزی به همراه پسرخود به نزد شاه رفت و هنگام خروج پیشانی شاه را بوسید.وقتی آن دو از کاخ خارج شدند پسر به پدر اعتراض کرد که چرا به شاه بی احترامی کردی پدر؟ جای اینکه دست شاه را ببوسی پیشانی اش را بوسیدی؟
شمعون پاسخ داد: زمانی که برای اولین بار به این کاخ آمدم یک مربی ساده بودم و قدرتی نداشتم، قدم های شاه را میبوسیدم. وقتی از هوش من با خبر گشت و اندکی به من قدرت داد دستش را بوسیدم، وقتی مرا از نزدیکان خود کرد شانه هایش را بوسیدم و اکنون که از مشاوران اعظم اویم و او به من قدرت بسیاری داده پیشانیش را میبوسم؛ اما بدان اگر فرصتی یابم اینبار سر از تنش جدا خواهم کرد!….و عاقبت چنین شد.
شاید هاشمی رفسنجانی این دانای زیرک نظام از چنین باوری است که به کنایه و اندرز پیام می دهد “اگر بگذارند روحانی به اعتماد مردم پاسخ شایسته میدهد”.