زنده باد انتخابات

فرخ نگهدار
فرخ نگهدار

از زمانی که من به یاد دارم تا انقلاب، و از انقلاب تا 2 خرداد، فضا فقط پر بود از نفرت، خبر فقط “خبر مرگ” می آورد و فقط “مرگ بر” ها از سر زبان ها نمی افتاد. اما با وجود این همه مصیبت و با همه ی خون هایی که در دهه 60 از پیکر این ملت رفت، اما عاقبت باز هم “انتخابات” و “جمهوری” از چنگال مرگ گریخت.

کمی دیرتر “قتل های زنجیره ای” را راه انداختند که انتخابات را زایل کنند. اما باز هم “انتخابات” از معرکه جهید و جان بدر برد. در پایانه دوره خاتمی باز سکه انتخابات به عبث از رونق افتاد و جنب و جوش ها برای آزادتر کردن انتخابات جای خود را به جستجوها برای یافتن”راه های دیگر” داد. دغدغه ها و دلشوره ها در این چند ساله اخیر همه این شد که با این نظامی – امنیتی ها چه کنیم، و آیا شود که چیزی از پیکر خون چکان انتخابات برای دور بعدی باقی بماند؟ داستان داستان پیرمرد و دریا شد.

اکنون به آستانه 22 خرداد رسیده ایم و عطر انتخابات، با شور وهیجانی بس بیشتر، با رقابتی بسیار جدی تر، و با مشارکتی بس فراخ تر بال به چار سوی کشور کشید. گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت. به ره افتاد کاروان. و اکنون باز هر شب، از شامگاهان تا سحرگاهان، سراندازان و پایکوبان، کوچه به کوچه کو به کو، انتخابات را، در تولدی دیگر، جشن گرفته اند.

در سر چهار راه ها، در هر میهمانی، در تاکسی و در اتوبوس، در کارخانه ها و ادارات و مزارع، در همه جای ایران، حرف ها حرف انتخابات روز جمعه است. بحث بحث نامزدها، برنامه ها و شایستگی ها برای دولت گردانی است. واکنش مردم به مناظره ها عالی ترین نشانه آمادگی جامعه ما برای سازمان گری گفتگو در سطح ملی، و بارز ترین نشانه تمایل و آمادگی جامعه برای پیشرفت به سوی دموکراسی است. من به دومین آرزوی بزرگم رسیده ام. آرزویی که از انقلاب تا امروز همه جا بر دوشش کشیدم. ما ایرانیان، برای پیدا کردن راه حل، هیچ راهی بهتر از گفتگو با یک دیگر نداریم. گفتن، شنیدن، گفتن، شنیدن و باز هم گفتن و شنیدن.

هفت شهر عشق را گشتم و هرچه بیشتر گشتم کمتر یافتم جایی که صندوق رای در میان نباشد و اما صدای مردم در میدان باشد. انتخابات – اما اگر آزاد باشد - کارساز ترین وسیله ی است که تا کنون بشر برای تغییر حکومت و برای کنترل رفتار حکومت کشف کرده است. اگر انتخابات در میان نباشد سایر وسایل - مثل “رسانه ها”، مثل “تشکل های مردمی” - قطعا حکومتی خواهند بود و کارشان، نه کنترل رفتار حکومت، که کنترل رفتار مردم برای حکومت است.

ما همان قدر بسوی آزادی پیش میرویم که با یک دیگر گفتگو می کنیم و میزان آزادی انتخابات دقیقا بستگی به اهمیتی دارد که هر شهروند برای “صندوق رای” قائل است. در جایی که شهروندان از حق رای خود و از حق گفتگو پاسداری می کنند حکومت مطلقه بساطش کساد است. جایی که ذهن شهروند از اهمیت انتخابات تهی است نخستین قربانی آزادی است. استبداد در جایی لانه می کند که مقام صندوق رای در ذهن شهروندان شناخته نیست.       

با این همه ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. انتخابات در ایران آزاد نیست. هنوز شورای نگهبان قبل از مردم تصمیم گیرنده است. فقط “خودی ها” حق انتخاب شدن دارند. هنوز احزاب و سازمان های غیر خودی از حق فعالیت قانونی و از حق معرفی نامزد محروم اند. کنار زدن احمدی نژاد فقط در حد رفع یک خطر عاجل و دور کردن بلا از جان انتخابات است. این فقط اولین گام است. هدف اصلی رسیدن به “انتخابات آزاد” است. “انتخابات آزاد” نه برای عزل حکومت است و نه برای حفظ آن. شعار انتخابات آزاد یعنی “حکومت” و “مخالفان” هر دو در انتخابات حق شرکت داشته باشند و برابر حقوق باشند و هر طرف که رای اکثریت مردم را به دست آورد حکومت کند. روز جمعه اگر پیروز شویم فقط گوهر یک دانه را از دستبرد جهانیده ایم و نه چیزی بیشتر.

رسیدن به جمعه 22 خرداد اصلا راهی سهل نبوده است. خون ها داده شده و داغ ها بر سینه ها ماند تا انتخابات به اصلی ترین مجرای بردن مطالبات اجتماعی به درون حکومت و به یگانه راه برد عملی برای تغییر، موجود تبدیل شده. کم سرهای بی گناه بر سر دار نرفته اند تا همه راه های دیکر و شعارهای دیگر، مثل “سرنگون باد جمهوری اسلامی”، مثل “ما برای برکناری حکومت اسلامی مبارزه می کنیم” و یا “ائتلاف وسیع برای تغییر رژیم” از سکه افتادند. کم رنج نکشیدیم تا ابزارهای دیگر، مثل توسل به امریکا، مثل توسل به اسلحه، مثل توسل به “قیام توده ای”، مثل تدارک کودتا اسقاط و بی صاحب شوند و “انتخابات” و “گفتگو” در این همه دل های عزیز جایگیر شوند. این شور و لبخند، همه به برکت وجود صندوق رای است. اگر فصل فصل انتخابات نبود، مناظره ها هم نبود، این جشن و پایکوبی های شبانه هم چهره آرای کشور ما نبود.

دل هایی که دیروز از تجریش تا راه آهن، و هرشب از شامگاهان تا سحرگاهان سرود خوانان و پایکوبان در سراسر ایران برای جمعه 22 خرداد بی تابی می کنند به قدرت “صندوق رای” ایمان آورده اند. حتم دارم که انتخابات در ایران از چنگ مرگی قطعی جسته است. زمانه به عقب نخواهد رفت. انتخابات زنده است. تغییر می آفریند و چون تغییر می آفریند، در هر دور باز هم جدی تر، باز تر، با معناتر و شکست ناپذیرتر می شود. این انتخابات است که راه ما را بسوی انتخابات آزاد می گشاید. انتخابات زنده است. زنده باد انتخابات.