جمهوری دار و دشنام

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

آبان ماه تمام می شود.سازمان ملل برای دهمین سال جمهوری دار رامحکوم می کندودشنام رهبری، پرونده ژنورا که جهان چشم به آن دوخته، می گشاید.

 نرمش قهرمانانه را “مقام معظم” به مانور هنرمندانه تعبیرمی کند وهمه مفسران دیگر را “بدفهم” می نامد ومدالی دیگر به سینه ماکیاول می زند: “استفاده ازروش‌های متنوع برای دستیابی به مقصود.”

 و درست دو ساعت مانده به دورجدید مذاکرات سرنوشت ساز اتمی درژنو، دشنام های رهبرانقلابی که “انفجارنور” بودو می خواست فرهنگ “آلوده” جهان را از “معرفت نوین اسلامی” سیراب کند، شنیدنی است:

“جمله‌ای که از دهان سگ هار نجس منطقه یعنی رژیم صهیونیستی شنیده می‌شود که ایران تهدیدی برای جهان است؛ تهدید جهان آنهایی هستند که جز شر چیزی برای دنیا نداشته‌اند، مانند همین رژیم نامشروع….استکبار یک واژه قرآنی است. امروز رأس استکبار دولت آمریکاست. یکی دیگر از ویژگی‌های استکبار، فریب‌گری و رفتار منافقانه است، سعی می‌کنند بر تن جنایت‌هایشان، لباس خدمت بپوشانند. تهدید مشمئزکننده نظامی توسط دشمن نشان می‌دهد که تحریم‌ها کارساز نبوده و آنها خودشان هم این را فهمیده‌اند. حمایت از رژیم مفلوک صهیونیستی که اسم حیوان را هم برروی آنها نمی‌شود گذاشت، مایه بی‌آبرویی برای اروپایی‌ها خواهد بود.”

علی لاریجانی که دکترای فلسفه دارد، درصحن علنی مجلس، دشنام های رهبرش را کامل می کند:

“در چند روز گذشته وقایعی رخ داد که درنوع خود در تاریخ سیاست حیرت‌آور است که درباره مذاکرات هسته‌یی یک کشور دنیا با چنین صحنه‌هایی مواجه شود؛ گریبان چاک‌چاک رژیم صهیونیستی که به هیچ روی نمی‌توانست اضطراب خود را مخفی کند، هم‌آغوشی نمایشی و مضحک مسئولان این رژیم و فرانسه که به خاطر یک موضع غیرمنطقی در مذاکرات چه سوروساتی به راه انداخته‌اند.رفتار و گفتار مزبزب مسئولان آمریکا یا بی‌کفایتی آنان را علنی‌تر کرده یا تصور می‌کنند خیلی رندی کرده‌اند که مثلاً از شرایط پیش‌آمده توانسته‌اند با سوءاستفاده گامی به جلو بردارند یا از ابتدا به دنبال فریبکاری بوده‌اند….اما اگر برخی کشورها مذاکرات هسته‌یی را مجالی برای خوش‌رقصی خود جهت حفظ روحیه رژیم بی‌آبروی صهیونیستی قرار داده‌اند، چنین دمی برای آنها فراهم نمی‌شود.”

وسران کشورهای بزرگ جهان- موافق ومخالف جمهوری اسلامی- که همگی این روزها سخن می گویند، حتی کلمه ای بی ادبانه بر زبان نمی آورند. آخرین آنها نتانیاهو است که برای دیدار با ولادیمیر پوتین به مسکومی رود و فرانسه که در واکنش به گفته‌های رهبر جمهوری اسلامی نظرات او را “غیر قابل قبول” می خواندو آن را فقط باعث “پیچیدگی” مذاکرات توصیف می کند.

کیهان- ارگان مرکزی نظام مقدس جمهوری اسلامی- موضع “مقام معظم”را درتیتر یک وسرمقاله خود منعکس کرده است. چهارشنبه شب درتهران ازنیمه می گذرد.مذاکرات در ژنو آغاز شده است. دهها خبرنگار که همراه هیات ایرانی به ژنو برده شده اند، در راهروها بی ثمراین سو و آن سو می دوند.هیچ جا، خطی ازواقعیت پیدا نیست.پرونده ای که به تمامی درژنو بروی “دشمن” گشوده است، برای مردم ایران کاملا “محرمانه” است. لابد تا سحرفردا و یاسپیده دم تاریخ، این پرسش ها پاسخ خود را می گیرند:

ـ این پیش بینی روزنامه آمریکائی واشنگتن پست درست است: “توافق موقت با ایران انجام خواهد شد، خواه نتانیاهو راضی باشد یا نباشد.”

ـ مفاد این توافق چه خواهد بود؟

ـ خشم رهبروپایوران وارگانش، ازناچاری این توافق است؟

ـ بخشی از سیاست “نظام” است که کلیت آن زیرنظردقیق رهبر انجام می شود وتنها رضایت داده درجزئیات دخالت نکند؟

جواب هرچه باشد؛ رژیم کشتار، همچنان درکار است. پیش‌نویس قطعنامۀ “ارتقاء و پاسداری از حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران” با ۸۳ رای موافق و ۳۶رای مخالف و ۶۲ رای ممتنع درکمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل تصویب می شود.این قطعنامۀ ازدولت ایران می‌خواهد تا از سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل پیروی کند وگامهای جدی ومشخصی را برای بررسی موارد نقض حقوق بشر بردارد.”

در عاشورایی دیگر، خانواده های جان باختگان عاشورای ۸۸، به فرمانده نیروی انتظامی پاسخ می دهند. سالگرد قتل های زنجیره ای نزدیک است وپرستوفروهربه قتلگاه پروانه وداریوش برمی گردد.انوار تازه ای بر جمهوری دار ودشنام می افتد. زنجیره قتل ها موردبحث قرار می گیرد.

تصویر شیخ دلاور برتخت بیمارستان منتشرمی شود. مهدی طائب اعدامش را خواسته است و نظام مرگش را انتظار می کشد. مشاورسابقش از ماهیت آدم کشی در جمهوری اسلامی می نویسد. سخنی از هاشمی رفسنجانی منتشر می شود: “به رهبری گفتم اگر اتفاقی برای محصورین رخ دهد ننگش همیشه بر دامن نظام خواهد ماند.”

 حامی رئیس جمهور جدید، زهرا رهنورد و میرحسین موسوی را درسیاهه رژیم کشتار می بیند که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی رقم خورده است.

 

خانم ها!آقایان!

در پایان دومین ماه پائیز معلوم نیست در ژنو چه آشی برای ملت ایران بار گذاشته اند. اما فضای تبلیغاتی چنان داغ است که کسی برای گم شدن دستکم ۱۰۰ میلیارد دلار از ثروت ملی هم تره خرد نمی کند. دکتر احمدی نژاد که یادتان هست؟ با تائید امام زمان آمد و چون یک “ودیعه الهی” موردستایش “مقام عظمای ولایت “بود. این هم یکی از دست آوردهایش که “پاک دست ترین” دولت تاریخ ایران بود به فرمایش همشاگردی خدا یعنی احمدجنتی:

“با محاسبه مجموع درآمد و هزینه‌ی دولت‌های نهم و دهم، در این مدت حدود ۱۵۴ میلیارد دلار درآمد مازاد وجود داشته که سرنوشت دست‌کم ۱۰۰ میلیارد دلار آن ناروشن است. ظاهرا بخش اصلی این پول در خارج بلوکه شده است. دولت محمود احمدی‌نژاد در فاصله سال‌های ۸۴ تا ۹۱ از چهار منبع اصلی درآمدهای دولتی - صادرات نفت، گاز و محصولات نفتی، مالیات، خصوصی‌سازی و فروش اوراق مشارکت- مجموعا ۹۷۹ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار درآمد داشته است.”

 

خانم هاآ!آقایان!

بجای شعرهمیشه، متن زیبای محمد نوری زاد را می گذارم. تقاضای او از رهبر این است: شما را به خدا اعدام نکنید:

“می خواهم همه ی التماس های خود را به فرشی بدل کنم وهمان فرش را زیرپای رهبراندازم و از او بخواهم از اعدام دوجوان مریوانی جلوگیری کند. می خواهم همه ی آسمان خود را به شاخه گلی بدل کنم و همان شاخه گل را تقدیم رهبرکنم و از او بخواهم از اعدام این دو جوان مریوانی جلوگیری کند. می خواهم عصاره ی همه ی کتابهای آسمانی ونمازها و روزه ها و همه ی ذکرها و طواف ها و هروَلِه های عاشقانه را به سوگندی بدل کنم و همان سوگند را برکف دست بنشانم و تا هرکجا که مقدورم هست در برابر رهبرخم شوم و سوگندش دهم از اعدام لقمان مرادی و زانیار مرادی جلوگیری کند. می خواهم همه ی پیامبران و همه ی امامان و همه ی روسپیدان هستی را به وساطت فرا بخوانم و وساطت این نخبگان عالم را دردو جمله خلاصه کنم و همان دوجمله را ازبلندگوی همه ی ذرات عالم پخش کنم تا بگوش رهبر برسد. جمله ی نخست این است: آهای سیدعلی عزیز، بیا وشفاعت ما را برای رهایی لقمان و زانیار بپذیر! وجمله ی دوم: بیا و به سخن محمد نوری زاد بیندیش!”