مرد خنده ها و گریه های صادقانه

نویسنده

sefrian.jpg

‏ محمد صفریان

یادواره چهلمین روز درگذشت احمد بورقانی، یکشنبه شب و با حضور عده ای از شخصیت های سیاسی و ‏فرهنگی در کانون توحید لندن برگزار شد.‏

kanoonborghani.jpg

عکس: محمود احمدی

در این مراسم که به منظور گرامی داشت زحمات و خدمات ارزنده و ماندگار احمد بورقانی برگزار شد، ابتدا ‏زندگی نامه مرحوم بورقانی، [ که توسط پسر ارشدش سهام الدین بورقانی تنظیم شده بود]، قرائت شد و سپس ‏سخنرانان به بیان خاطراتشان از احمد بورقانی در زمینه مطبوعات و مجلس ششم پرداختند.‏

سخنران اول، جمیله کدیور بود، که سخنانش را چنین آغاز کرد: ‏

‏”تصمیم داشتم در این برنامه از اصلاحات بگویم و از افق پیش روی اصلاحات و یا اینکه اصلاً با توجه به شرایط ‏حاضر افقی پیش روی اصلاحات هست و یا خیر. اما دیدم در حق آن مرحوم و برنامه امشب جفا خواهد شد، بنا بر ‏این تصمیم گرفتم در باره شخصیت و عملکرد آن بزرگوار سخن بگویم، از سال هفتاد و شش به این سو، یعنی از ‏زمانی که من نسبت به ایشان شناخت نزدیک داشتم.“‏

وی سپس به چهار سوی زندگی احمد بورقانی اشاره کرد: نخست مشخصه های فردی شخصیت بورقانی و سپس ‏نقش وی در مطبوعات دوران اصلاحات، رل کلیدی او در مجلس ششم و سر آخر حضور بورقانی در جامعه مدنی ‏و جفاهای فراوانی که در چند ساله آخر عمر، بر وی روا شد.‏

خانم کدیور در آغاز کلام، طنز و شوخ طبعی را اولین و بارزترین خصوصیت فردی بورقانی دانست و یادآور ‏شد: مرحوم بورقانی فردی بود، یکرنگ که انسان در مواجهه با او هرگز احساس نمی کرد با یک بازیگر سیاسی ‏طرف است. ‏

سخنران در ادامه کلام گفت: من احساس می کنم شخصیت بورقانی کاملاً پارادوکسیکال بود. یعنی وی هم یک ‏روشنفکر تمام عیار بود و هم جنبه های لوطی منشانه وجودش را تا لحظه آخر حفظ کرد. همین است که به گمان ‏من نام احمد بورقانی در تاریخ مطبوعات و سیاست این کشور ماندگار خواهد شد.‏

وی در ادامه، به فعالیتهای مطبوعاتی احمد بورقانی اشاره کرد و نقش وی در اعتلای مطبوعات را ستود. جمیله ‏کدیور در باره فعالیت بورقانی به عنوان معاوت مطبوعاتی وزارت ارشاد چنین گفت: ‏

بنا بود دولت اصلاحات، توسعه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را در دستور کار قرار دهد. در این میان نقش ‏توسعه فرهنگی بر همگان آشکار بود. حضور بورقانی به عنوان مسئول اول و مجری این اصلاحات در مطبوعات ‏کشور انکار ناپذیر است. در زمان وی شاهد رشد کیفی و کمی مطبوعات بودیم. طوری که تیراژ روزنامه ها از ‏یک میلیون نسخه به سه و چهار دهم میلیون نسخه ارتقا یافت و این امر یقینا باعث می شد گرایش مردم به رسانه ‏های غربی کمتر و کمتر شود.‏

کدیور در قسمت آخر صحبتهایش، به حضور بورقانی در مجلس ششم پرداخت و زوایایی از زندگی چند ساله آخر ‏عمر مرحوم بورقانی را برای حاضرین شرح داد.‏

مسعود بهنود، سخنران دوم بود که سخنانش را با یادی از مریم فیروز زن مبارز آغاز کرد و بابیان خصوصیات اخلاقی بورقانی و چند خاطره از وی آغاز کرد: ‏احمد از قدرت طنز پردازی بسیار بالایی برخوردار بود و به خوبی می توانست در شرایط سخت، اطرافیانش را ‏بخنداند و این یقیناً از زیرکی ذهن و دل ساده و پاک او می آمد که بدون این دو، انسان نمیتواند چنین قدرتی در ‏خنداندن داشته باشد و البته برای اینکه تمام خصوصیاتش را گفته باشم باید اضافه کنم، بورقانی همان طور که در ‏خنداندن استاد بود، به راحتی هم می توانست در حضور جمع گریه کند و از اینکه اشکش هویدا شود هیچ باکی ‏نداشت. ‏

سخنران در ادامه کلامش خاطره ای از احمد بورقانی را چنین شرح داد: به خاطر می آورم در آن سالی که نوروز ‏ناگهان بر همه ما تیره گشت و سعید حجاریان ترورشد، همگی در بیمارستان جمع شده بودیم و از مونیتوری که در ‏اتاقی دگر نصب شده بود آقای حجاریان را می دیدیم. من در آن شرایط، برای آنکه فضا را عوض کرده باشم رو ‏به بورقانی گفتم: اگر قرار باشد از زندگی حجاریان فیلم بسازیم، تو بهترین گزینه برای بازی کردن جای او ‏هستی، چون فیزیک صورتت بسیار به او شبیه است، که احمد بورقانی در جواب به من گفت: آری. به شرط آنکه ‏تو هم رل سعید عسگر را بازی کنی… که همین باعث شد در آن شرایط سخت و جو سنگین، همگان برای لحظه ‏ای بخندند. ‏

آقای بهنود در ادامه سخنانش گفت: در صد سال اخیر تنها در چهار دوره، شاهد مطبوعات آزاد بوده ایم. اول بار ‏بعد از پناهنده شدن محمد علی شاه به سفارت روسیه و اتمام دوران استبداد صغیر که برابر است با سال 1288 ‏هجری شمسی تا اوایل سالهای 1300 و دوران نخست وزیری رضا شاه. دوم بار از سال 1320 تا کودتا. دوره ‏سوم هم دوره انقلاب یعنی از چند ماه قبل از بهمن 57 تا اوایل سال 1360. چهارمین دوره نیز، زمان اصلاحات.‏

وی سپس ادامه داد: هر کدام از این دوره ها، یک سری قهرمان ها دارد و یک عده قربانی. با مطالعه احوال این قهرمان ‏ها و قربانی هاست که می توان این دوره ها را شناخت. دوره کوتاه آزادی مطبوعات در زمان اصلاحات بسیار ‏کوتاه مدت بود و دو سال هم به درازا نکشید. اما همین دوران کوتاه، هزینه بسیار داد، طوری که ایران در آن ‏سالها بیشترین تعداد زندانیان قلم را در جهان داشت.اما آنچه می خواهم بگویم این است که متاسفانه ما از هیچ کدام ‏از این دوره های آزادی عبرت نگرفتیم و هر بار اشتباهات دفعات پیشین را تکرار کردیم و آزادی را از کف دادیم. ‏

وی سپس ادامه داد: بزرگترین خطری که جامعه مطبوعات را تهدید می کند، دستی است که جامعه هیجان زده ‏برای روزنامه نگار می زند و این خطر زمانی که برای روزنامه نگار کم تجربه اتفاق می افتد، آفت بزرگی برای ‏روزنامه نگاری به حساب می آید. همین آفت در دوره چهارم بر بدنه روزنامه نگاری ایران زد.‏

آقای بهنود با بیان این نکته که فضای آزاد مطبوعات در دوره چهارم نسبت به دوره های دیگر کمترین ضربه را ‏به آزادی جامعه زد، سخنانش را پایان داد.‏

عطاالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دوران خاتمی، آخرین سخنران برنامه یک شنبه شب بود. دکتر مهاجرانی سخنانش ‏را با درود فرستان بر روان مرحوم بورقانی آغاز کرد و چنین ادامه داد: ‏

در آخرین صفحات “برادران کارامازوف” داستایوفسکی نکته بسیار مهمی مطرح شد و شاید آن نکته، قله این ‏رمان باشد که خود در قله رمانهای دنیا قرار دارد. داستایوفسکی می گوید: یک خاطره خوب می تواند به زندگی ما ‏معنا دهد و توضیح می دهد: برای زندگی آینده، هیچ چیز بالاتر و قوی تر، سالم تر و بهتر از یک خاطره خوب ‏نیست بخصوص خاطره دوران کودکی. خاطره خانه پدری. دیگران در باره “تربیت”، حرفهای زیادی به شما می ‏گویند، اما خاطره خوب و مقدس که از دوران گذشته باقی مانده است، تا پایان عمر به زندگی شما معنی خواهد داد.‏

مهاجرانی در ادامه به خاطره ای از کودکی اش اشاره کرد. زمانی که برای اولین بار وقتی تنها پنج سال داشت، به ‏دنبال رنگین کمان به بالای تپه رفته بود و در آنجا اثری از رنگین کمان زیبا نیافته بود. دکتر مهاجرانی با بیان این ‏کلام داستایوفسکی و گریزی که به روزگار کودکی زد، به زمان اصلاحات وارد شد و آن دوره را همچون رنگین ‏کمانی در تاریخ ملی ایران برشمرد.‏

دکتر مهاجرانی در ادامه به روزهای حضور در وزارت ارشاد اشاره کرد و خاطراتی از معاونت مطبوعاتی خود، ‏احمد بورقانی، را برای مستمعین شرح داد.‏

او سپس در باره آزادی مطبوعات اظهار داشت: نگاه مرحوم بورقانی، مشابه نگاه تاج زاده و حجاریان و دیگران ‏بود. او آزادی را یک پروژه می دانست و می گفت آزادی پروژه ای است که از امروز شروع شده است و ما باید ‏آن را در یک زمان مشخص به پایان برسانیم. اما من بر خلاف آنها بر این گمان بودم که آزادی یک پروسه ‏فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که در واقع، باید یک افق روشن برای آن در نظر بگیریم و سپس برای رسیدن ‏به آن افق تعیین شده، استراتژی تعیین کنیم تا به آن برسیم. ‏

دکتر مهاجرانی سخنانش را با بیان این مطلب که اصلاحات یک تجربه شیرین ملی بود، ادامه داد و اضافه کرد: ‏شرق غالباً با استبداد اداره می شده است و ما نیز در تاریخ کهن سال مملکت ایران تجربه زیادی از آزادی نداریم.


سخنران کلامش را با بیان یک امید پایان داد: ‏

‏”خاطره دوران اصلاحات، همانند همان خاطره ای است که داستایوفسکی می گوید، و ان شااله مردم ما در آینده از ‏این تجربه، برای رسیدن به آزادی کامل استفاده خواهند کرد.“‏

بخش پایانی برنامه هم، به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که در آن میهمانان برنامه به سوالات مطرح شده، پاسخ ‏دادند. سوالاتی که غالبا در باره آینده اصلاحات بود و دورنمای آزادی در ایران. ‏