هیچ کس گمان نمی کرد پانزده دقیقه قدم زدن ظریف با همتای امریکایی اش این همه جار و جنجال به همراه داشته باشد؛ جار و جنجالی که اگر نیک بنگریم عمدتا از زبان دلواپسان بیرون آمده است. به بیان ساده دلواپسان پرونده هسته ای، معترضان به قدم زدن ظریف با جان کری نیز هستند.
محمدرضا نقدی فرمانده بسیج گفته که “ظریف الفبای دیپلماسی را بلد نیست و باید از مردم عذرخواهی کند.” او افزوده است که ظریف از چشمش افتاده.جمعی از نمایندگان تندرو مجلس نیز به همین بهانه، احضار ظریف را در دستور کار خود دارند.
با این همه، این بار تفاوت در این است که دلواپسان توانستند اعتراض خود را از بلندگوی نماز جمعه [تریبون رهبر] نیز بیان دارند. کاظم صدیقی امام جمعه تهران گفت: “اینکه ما در انظار عمومی با آنها قدم بزنیم و خوش و بش کنیم، در شان دیپلماسی جمهوری اسلامی نیست.“
مکالمه نابجا با اوباما
طرح انتقادات از ظریف در تربیون نماز جمعه، به ویژه نماز جمعه تهران که بدون هماهنگی با مواضع رهبری نامتصور است، معنا و مفهومی فراتر از اعتراضات فله ای کسانی دارد که بر ریز و درشت دولت روحانی اعتراض می کنند. اعتراض از تریبون نماز جمعه این گمان را تقویت می کند که چراغ قرمز از “بیت” صادر شده تا تذکری به وزیر خارجه داده شود.
چه جای تعجبی است که بیت رهبری خواسته باشد این تذکر را از زبان امامان جمعه داده باشد وقتی به یاد داریم که شخص علی خامنه ای، مکالمه حسن روحانی با اوباما را “نابجا” خوانده بود.
یک هفته پس از مراجعت روحانی از نیویورک که خودرو او در فرودگاه تهران مورد حمله قرار گرفت، خامنه ای در تذکری علنی گفت: “برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد [مکالمه با اوباما] به نظر «ما» بجا نبود.”
این جمله کوتاه علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، کافی بود که موجی از حمله و هجمه علیه سیاست خارجی دولت یازدهم را، پس از سفر به نیویورک دامن بزند. (مراجعه شود به مقاله: اخطار زود رَس به دولت روحانی)
بر این مبنا، می توان گمان داشت فرمان انتقاد از قدم زدن ظریف با کری نه صرفا توسط دلواپسان، بلکه توسط بیت رهبری هدایت شده است.
این تذکرات زودرس به دیپلماسی فعالی که ظریف در پیش گرفته در حالی است که خامنه ای پس از هشت سال حمایت مداوم از دولت احمدی نژاد و فضاحت هایی که او به بار آورد، در روز تودیع با دولت احمدی نژاد، دولت او را شایسته “خداقوت” دانسته و گفته بود: “آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجه اول «خداقوّتی» است؛ انشاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهای خوبی انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانهروزی را شماها نشان دادید، یعنی دیده شد، احساس شد.”
خشم از دیدار اشتون با نرگس محمدی
اگر به دقت پیگیر باشیم، در می یابیم که موج اعتراضات و جار و جنجال علیه گام هایی که در سیاست خارجه برداشته شده، محدود به مکالمه روحانی با اوباما یا قدم زدن ظریف با جان کری نیست. احضارهای مکرر به مجلس یا تهدید ظریف به سلب رأی اعتماد از او در عرض یک سال و نیم گذشته بارها و بارها شنیده شده است.
دیدار کاترین اشتون از تهران در ۱۷ اسفند ۹۲ و ملاقات او با نرگس محمدی یکی دیگر از بهانه هایی بود که خشم تندروها را برانگیخت. علی لاریجانی این اقدام را “دزدانه” توصیف کرده و صادق لاریجانی، رییس قوه قضائیه (که خود در فهرست تحریم اتحادیه اروپا برای نقض حقوق بشر قرار دارد) نیز با اشاره به تبعات این دیدارها که مسئولیتش به عهده وزارت خارجه است، هشدار داده بود: “اگر بناست چنین روندی ادامه یابد و بر خلاف امنیت و مصالح کشور در چنین سفرهایی اقداماتی صورت گیرد؛ قوه قضاییه وارد عمل میشود و تبعات آن نیز در آینده بر عهده وزارت امور خارجه خواهد بود.” (مراجعه شود به مقاله: خشم از دیدار اشتون)
عقب نشینی ظریف
اگر ظریف اینک خود را در میان موج اعتراضات پوچ و بی محتوا برای قدم زدن با جان کری می بیند، در واقع باید علت آن را در عقب نشینی خود بیابد که مسئولیت دیدار اشتون با نرگس محمدی رابرعهده نگرفت و تا آنجا پیش رفت که دیدار اشتون با نرگس محمدی را دیدار اشتون با “محکوم فتنه” توصیف کرد و در صدد تقبیح آن دیدار برآمد در حالی که بنا به دلایل و قرائن غیر قابل انکار، او از برنامه دیدار اشتون با نرگس محمدی آگاه بود و علاوه بر آن به خوبی می دانست که دیدار یک مقام عالی رتبه اتحادیه اروپا با یک فعال مدنی اصلا ایرادی ندارد مگر در قاموس کسانی که بر طبل “فتنه 88” می نوازند.
اعتراضات دیگر که در راه است
جای انکار نیست که از میان کلیه وزارت خانه ها در دولت روحانی، وزارت خارجه به هدایت جواد ظریف پرکار ترین وزارت خانه بوده و هست که وظیفه مذاکرات هسته ای را بر دوش می کشد. تا همینجای کار، ظریف متحمل اعتراضات تند و گزنده، احضارهای متعدد به مجلس و مورد تهدید برای سلب رای اعتماد قرار گرفته است. حسین شریعتمداری در طعنه ای آشکار به روحیه ظریف در تعامل با امریکا گفته بود خط سازش [کنایه به ظریف] در دولت را برملا کرده است.
بنا بر این چه استبعادی دارد که انبوهی از جار و جنجال های دیگر از قبیل اعتراض به قدم زدن ظریف با جان کری یا دیدار اشتون با نرگس محمدی دوباره در پیش نباشد؟
مهم این است که همگان می دانیم روحانی در مکالمه اش با اوباما و ظریف در قدم زدنش با وزیر خارجه امریکا، در حال تابوشکنی از موهوماتی هستند که هنوز امریکا را “شیطان بزرگ” می دانند