احمدی‌نژاد حق دارد

نویسنده

اشکالی ندارد که درباره موضوعاتی مثل انتخابات اخیر ریاست جمهوری یا منازعاتی که پس از انتصاب اسفندیار رحیم‌مشایی به سمت معاون اولی درگرفت، نظریات متفاوتی ارائه شود. اما عقلانی آن است که در مسیر تدوین، تشکیل و ارائه یک نظریه، مبانی منطقی رعایت شده باشند.
به اصطلاح صغرا و کبرای قضایا با نتیجه حاصله جور دربیایند. در وارسی پاره‌ای مواضع اعلام شده از سوی گروه‌ها و مراجع قانونی درگیر در این مناقشات، ابهاماتی است که باعث ایجاد تعارض در مقدمات و نتایج می‌شوند. پس از آنکه نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم اعلام و نگرانی بخش عظیمی از رای‌دهندگان را باعث شد و قسمتی از آنها را به خاطر عدم دریافت پاسخ مناسب به اعتراض وا داشت، رهبری نظام در خطبه‌های نماز جمعه تهران اعلام کردند- نقل به مضمون- که: نامزدهای انتخاباتی برای اثبات ادعای خویش نباید طرفداران خود را به خیابان‌ها بیاورند تا تحت فشار نتیجه اعلام شده را عوض کنند. اگر این بدعت باب شد بعد از این در هر انتخاباتی بازنده رقابت می‌تواند از این روش استفاده نموده و در پی تغییر نتیجه برآید، معلوم است که در این صورت سنگ روی سنگ نمی‌ایستد.
این موضع‌گیری و چنین سخنی حتما عقلانی و حکیمانه است و می‌تواند مبنای بسیاری از رد و تاییدها و متکای اقدامات فراوان دیگری نیز باشد- نفیا و اثباتا-. به زعم این قلم، یکی از نتایج برآمده از سخن رهبری- اقلا- آن است که اقدام به غوغاسالاری و ایجاد فشار سیاسی و اجتماعی برای انجام یا پیشگیری و نیز ترک انجام کار در هر سطح و اندازه، ناپسند و مذموم است. البته با این فرض که امکان اعتراض قانونی برای رفع ابهامات واشکالات، در حد کفایت وجود داشته باشد و اجرای قانون حتما با روش‌های اقناعی وپاسخگویی‌های آرامش آفرین همراه گردد.پس از این، اگر مدعیان باز هم بر طبل زیاده‌خواهی کوفتند باید آنها را به تمکین در برابر قانون واداشت، آن هم به صورت منطقی و انسانی نه با داغ و درفش. و اما آن چند پرسش.
1- اگر انتخابات اخیر ریاست جمهوری آنگونه که مجریان ومسوولان حکومتی مدعی‌اند بدون اشکال، قانونی و مشروع است، و رئیس دولت نهم با رای 24 میلیونی برنده انتخابات دهم نیز می‌باشد، چرا عده‌ای از هم‌اندیشان وی تلاش کرده و می‌کنند تا با اعمال فشارهای نامتعارف از انجام برخی برنامه‌های او جلوگیری کنند.چه مساله‌ای تغییر کرده است؟ کدام پیمان درونی، نافرجام مانده یا می‌ماند، اگر احمدی‌نژاد مثلا رحیم مشایی را معاون اول می‌گذاشت؟ اینکه عده‌ای هنوز مباحث انتخابات تمام نشده پلاکارد برداشته در منظر رئیس‌جمهور برآمده از انتخاباتی آزاد سالم و مورد تایید را تهدید می‌کنند که یا آن که که ما می‌گوییم- بلندگو صفت- و یا خودت را برای استهزا و استیضاح مهیا بساز، چه معنایی دارد؟جز آنکه سهم‌خواهی که ما نیز از این جیفه سهمی باید چندانکه بشاید و کفاف همتمان را بنماید. ایشان را چه رسیده است که عهود از یاد برده و رسوم به فراموشی سپرده‌اند، این همان رئیس‌جمهوری نیست مگر، که ولایت‌پذیری و عدالت‌گستری مکتبی او دستمایه رجحان وی بر دیگر اکفا و اقران در نزد اهالی جناح راست گشته بود.
2- اگر رئیس‌جمهور دهم با ارائه برنامه‌های مشعشع! و توسعه آفرین ودر رقابتی صد البته بدون نقص! از مردم رای اعتماد گرفته است، چرا باید دست او را بست تا نتواند نیروهای موثر ومعتقد به برنامه‌های خودرا به کار گیرد؟! حیف که از ایجاد شائبه ترسانم وگرنه باید می‌گفتم: طفلکی احمدی‌نژاد… این همه رئیس‌جمهور باشی وبازهم نتوانی لذتش را ببری.
3- گیریم که آقای مشایی مشکل دارد، این مشکل در چه حدی است، تا آنجا که دیگر نمی‌تواند محرم تلقی شود و در دولت حضور یابد، یا نه، تا آنجا که رشد بیش از پیش وی مانع رشد اقران او می‌گردد- چرا که گفته‌اند دو پادشاه در اقلیمی نگنجند- نوبت با کیست که احمدی‌نژاد رعایتش را نکرده و اسفندیار را جایگزین او کرده و اینگونه چوبش را خورده است. مگر آقای مشایی در سمت ریاست دفتر رئیس‌جمهور و مشاور ایشان نمی‌تواند همان راهی را برود- به فرض عدم مصلحت حضورش در دولت- که در جایگاه معاون اولی می‌توانست رفت و مگر هم او چهار سال معاون رئیس‌جمهور نبوده است؟ این قلم به آقای احمدی‌نژاد و روش‌های مدیریتی ایشان ایراد‌های فراوان داشته و دارد. اما به حکم ضرورت و در برابر کسانی که وی را مقبول! و مشروع! دانسته و می‌دانند می‌گوید، باید از رئیس‌جمهوری که رای ملت را به زعم شما در رقابتی سالم! و قانونی و بدون پیامد‌های ناگوار ملی! به دست آورده است حمایت کرده و بخاطر تمکین رای مردم با او همکاری نمایید. در غیر این‌صورت دچار تناقض شده‌اید بنابراین، بر مدعیان سلامت انتخابات و مشروعیت و مقبولیت دولت احمدی‌نژاد است که از وی حمایت کنند و هیچ فشاری را از هیچ ناحیه‌ای برنتابند همچنان که وی اینگونه می‌نماید.


منبع : اعتمادملی، هفتم مرداد