محافظه کاران نجیب و اصولگرایان نانجیب

سعید رضوی فقیه
سعید رضوی فقیه

اگرچه سیاست و اخلاق دو حوزه فکری - معرفتی جدا از هم هستند امّا در عمل و در عرصۀ واقعیات اجتماعی پیوندهای محکم و ناگسستنی با هم دارند و به سادگی نمی توان آنها را از یکدیگر تفکیک نمود. رمز این پیوستگی و وابستگی نیز آن است که سیاست اساسا امری انسانی است و بنابراین اخلاق بمثابه قانون رفتارهای فردی و جمعی انسان، در عرصۀ سیاست و عمل سیاسی نیز حاکم است و بر قوانین سیاست اولویت و تقدم دارد. از همین روست که تقسیم سیاست به سیاست اخلاقی و سیاست غیر اخلاقی اهمیتی ویژه دارد.

از آنجا که فضایل و رذایل اخلاقی ملکات  راسخۀ نفسانی هستند که در نفوس انسانها به اکتساب و عادت پرورش یافته و به اصطلاح در عمق جانشان نهادینه شده اند، به وضوح می توان آثار این خلقیات خوب و بد را در رفتار سیاسی افراد انسانی یا گروههای اجتماعی مشاهده کرد. البته این اتصاف به فضایل و رذایل اخلاقی کاملا منفک است از جایگاه یا جهت گیری سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و طبقاتی افراد و گروهها. به سخن دیگر افراد انسانی از آن حیث که انسانند و صرفا بواسطه خلقیات خوب و بد خود و نیز رفتار پسندیده و ناپسندی که ناشی از آن خلقیات است مورد داوری اخلاقی قرار می گیرند نه بواسطه طبقه یا ایدئولوژی و جهت گیری سیاسی خود. دقیقاً از همین روست که گاه دشمنان قسم خورده منش و رفتار یکدیگر را به رغم قرار داشتن در دو جبهه تحسین می کنند چرا که داوری اخلاقی اساسا امری ورای جبهه بندی های سیاسی و ایدئولوژیک است.

بنا بر این  طبیعی است اگر قرار باشد عملکرد افراد و گروههای منتسب به تمامیت خواهان حاکم بر ایران مورد داوری  اخلاقی قرار گیرد این امر فارغ از دسته بندی های سیاسی و ایدئولوژیک صورت پذیرد. و البته بهترین شیوه برای یک داوری عادلانه در این باب رجوع به رفتار سیاسی افراد و گروههای منتسب به این جریان است. برای مثال می توان به رفتار سیاسی محافظه کاران در مواجهه با اصطلاح طلبان اشاره کرد که در پاره ای موارد اخلاقی و بر مبنای نجابت سیاسی و در برخی موارد نیز غیراخلاقی و نانجیبانه بوده است. کافی است به دو انتخابات خرداد 1376 و خرداد 1388 بنگریم و رفتار سیاسی دونامزد شاخص وابسته به حاکمیت را در مواجهه با رقیب یا رقبای اصطلاح طلب بررسی و تحلیل نماییم.  

این مقایسه می تواند به سادگی نشان دهد که منش و روش سیاسی افراد و  گروهها صرف نظر از دسته بندی های  جناحی و ایدئولوژیک نیز قابل ارزیابی  و داوری اخلاقی است و به عبارت دیگر فارغ از مخالفت یا موافقت ساسی و جناحی با یک شخص یا گروه میتوان به تحسین یا تقبیح رفتارش پرداخت.

این نکته کاملا  روشن است که هر دو انتخابات ریاست جمهوری سال هفتاد و شش و هشتاد و هشت بسیار حساس و پرشور و هیجان بوده و بنا براین طبیعی به نظر می رسد که در هر دو انتخابات رقابت های فشرده و تلاش های گسترده ای در هر اردوگاه انتخاباتی برای پیروزی صورت گیرد و به جهت حساسیت مسئله طرفین رقابت به هر وسیله ای متوسل شوند. اما آنچه از مقایسه رفتار و منش سیاسی آقای ناطق نوری در سال هفتاد و شش با رفتار آقای احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت حاصل می شود این نکته است که سر کردگان جناح حاکم در دو انتخابات یاد شده اخلاق و رفتار سیاسی کاملا متفاوتی از خود در مواجهه با رقبا و مردم به نمایش گذاشتند.

  در  زمستان سال هفتاد و پنج و  بهار هفتاد و شش محافظه کاران حامی ناطق کارها کردند کارستان و  از بسیاری امکانات عمومی به سود  خود بهره بردند و رقیب را بی پروا تخریب کردند و حتی با شکستن  حرمت سالار شهیدان کارناوال عصر عاشورا به راه انداختند تا اصلاح طلبان  را بد نام کنند اما در نهایت شکست خوردند و این شکست را پذیرفتند و  با آن کنار آمدند. پیام تبریک آقای ناطق نوری به آقای خاتمی درست در صبح روز سوم خرداد ماه 1376 و برخوردهای بعدی وی به عنوان رئیس مجلس با آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهوری حکایت از رعایت نجابت سیاسی داشت. این نکته ای است که نمی توان به صرف مخالفت سیاسی با وی از آن گذشت یا کتمانش کرد.

  امّا  برعکس در جریان انتخابات سال گذشته  آقای احمدی نژاد همۀ خطوط قرمز اخلاقی را بی محابا زیر پا گذاشت و در درس اخلاق سیاسی و حتی اخلاق فردی نمرۀ منفی گرفت. ارائه آمار دروغ، ایراد اتهامات بی اساس به رقبا و غیر آنان در سخنرانیهای انتخاباتی یا تبلیغات تلویزیونی، استفاده از تاکتیک های کاملاً غیراخلاقی شیوه ای بود که احمدی نژاد برای نخستین بار د ر سطح رقابت های انتخابات ریاست جمهوری ایران باب کرد. برخی اقدامات بی سابقه، شگفت انگیز و غیرمتعارف نظیر ارائه عکس همسر رقیب انتخاباتی در مناظرۀ تلویزیونی از جمله این تاکنیک های غیراخلاقی بود که انتخابات ریاست جمهوری هشتاد و هشت رابا دروغ و بی اخلاقی در حافظۀ تاریخی مردم ایران ثبت کرده است.

  طرفه  آن که احمدی نژاد نه تنها از جانب داوران این بازی ناعادلانه اخطار نگرفت بلکه از سوی مقامات ارشد نظام پاداش نیز دریافت کرد چنانکه در خطبه های نماز جمعه هفتۀ ‌پس از انتخابات نزدیکی مواضع وی به دیدگاههای رهبری رسما اعلام شد. پس از برگزاری انتخابات نیز رفتارهایی از سوی به اصطلاح اصولگرایان سر زد که نشان داد آنها در عمل به هیچ اصلی جز حفظ قدرت با هر وسیلۀ ممکن پای بند نیستند و از ضد اخلاقی ترین و نانجیبانه ترین رفتارها نیز در مقابله با مخالفان و منتقدان پرهیز ندارند و در واقع اصول مورد نظر آنان در واژۀ ‌اصولگرایی عبارتست از اصول ماکیاولیسم به علاوۀ  چند اصل متمم که از ابداعات نظریه پردازان این جناح است. مخلص کلام آنکه حاکمان ایران طی دوازده سال دچار دگردیسی و انحطاط و بلکه سقوط اخلاقی شدیدی شده و از محافظه کاران نجیب به اصولگرایان نانجیب تبدیل شده اند.