سرگردنه کشتی نمی گیرند!

نوشابه امیری
نوشابه امیری

سرگردنه کشتی نگیرید. این موعظه کیهانست و به زبان و قلم “سردار بازجو” حسین شریعتمداری. خطاب هم خودی های “اصولگرا” هستند که: آقا! چه وقت سهم خواهی. بیایید و لیست واحد بدهید و مشت محکمی به دهان “دشمن” بزنید. همان سخنرانی “حضرت آقا”، که خامنه ای باشد، و تکرار همان حرف های سی ساله. و البته بدون اشاره به اینکه چرا “نظام” مقدس تا این اندازه با ریزش نیرو رو به روست وچرا هر روز کسی از قطار لکنته اش پیاده می شود؛ حتی فرزند آیت الله خزعلی که “ماموران امنیتی شبانه از بیمارستان” می ربایندش.

بحث این نوشته اما بازخوانی این هذیان گویی مکرر نیست که به گوش خودی های مست از باده قدرت یاسین است؛ سخن بر سر یک عبارت ساده است: سر گردنه. سرگردنه کجاست؟ در سر گردنه ها کشتی می گیرند یا آن کار دیگر می کنند؛ می دزدند؟ و چرا برادر حسین، اصطلاحی چنین آشنا را اینگونه به کار برده است؟

باور ندارم که برادر حسین  ـ اگر چه ساکن کوچه “علی” چپ است ـ نداند که  بر سر گردنه ها کشتی نمی گیرند؛ می نشینند برای غارت و چپاول. او هم می داند که در ادبیات ما گردنه نشین نام دیگر “دزد”ست. معنایی آن اندازه جا افتاده که اگر سیب زمینی را هم به ما گران بفروشند می گوییم:مگر سر گردنه نشسته ای. [به فرهنگ اصطلاحات فارسی مراجعه کنید]

حالا چرا برادر حسین “تشک” کشتی را برده سرگردنه؟ پاسخ ساده است:اوـ دانسته یا نادانسته ـ وضعیت دزدان “نظام مقدس” را بازخوانی کرده: بازیگران اصلی دعوای انتخابات، دزدان بزرگ ایران هستند. از آنان که در فهرست جبهه پایداری هستند تا آنان که در جبهه اصولگرایان؛ از آنان که مهدوی کنی باید گرد هم می آوردشان تا آنان که جمع کردن شان به عهده مصباح یزدی گذاشته شده؛ از لاریجانی ها تا احمدی نژادی ها؛ از حداد عادل تا مشایی، از…

اینان همگی بر سر یک خوان نعمت نشسته اند؛ ایران. همگی می برند و می خورند و می سوزانند… همگی می دانند تا مملکت دست “حضرت آقا” ست و ایشان “رهبر فرزانه”، نه حسابرسی در میان است و نه حسابرس.

اینان همگی می دانندتا گردنه دست آنان است، سهم مردم ایران، صاحبان اصلی ایران، گونی سیب زمینی است و سهم آنان میلیارد؛ میلیاردهایی که برای حفظ  گردنه، باید به قاتلان حمص وغزه نیز برسد.

اینان اما نمی دانند که اگر “وهم” برشان دارد و به سیاق محمود احمدی نژاد، باورشان شود که “دکتر” دردهای مردم ایران اند و جهانی آنان را به انتظار نشسته برای “مدیریت”، کور خوانده اند. نمی دانند اگر این گردنه، گردنه نماند، نه “آق مجتبی” می ماند، نه “طائب”؛ نه نقدی “سردار” می شود، نه سعید مرتضوی “تبرئه”…

بله؛ برادر بازجو، سردار حسین شریعتمداری، نماینده آیت الله خامنه ای در توپخانه کیهان، به دزدان بغداد یادآور شده که:آهای!برادران دزد!سرگردنه به جان هم نیفتید که در افتادن همان و به اعماق دره پرتاب شدن همان. که “جاده دزد زده تا ۴۰ روز امن است”، جمهوری اسلامی که از ۴۰ روزش بسیار گذشته و دیگر روزهای ناامنی اش درپیش.

برادر حسین درست می گوید: “پیچ بزرگ تاریخ در پیش است”؛ پیچی که رانندگان “ترمز بریده و بی فرمان”، آن را نمی بینند. جاده می پیچد، آنان نه. آنانی که از وقت شغال شدن تا به امروز، در چنین سوراخی گیر نکرده و تازه فهمیده اند که “این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست”.