قاب

مانا نیستانی
مانا نیستانی

بررسی و مقایسه دو کاریکاتور از چهره هادی حیدری

موفقیت از دو مسیر متضاد

هادی حیدری هم آزاد شد و بر نگرانی هفده روزه دوستان و دوستداران اش مهر پایان زد. در این مدت کاریکاتوریست های بسیاری همدلی شان را نسبت به همکار دربند، با ترسیم کاریکاتور چهره ی او نشان دادند. قصد دارم وجه سیاسی این ماجرا را کناری بگذارم و دو تا از بهترین آثاری که با دو سیاق کاملاً متفاوت به تصویر در آمده اند زیر ذره بین ببرم. دو کاریکاتور از بزرگمهر حسین پور و محمود مختاری که به ترتیب در تاریخ شانزده و یازده آبان ماه جاری بر صفحه سایت پرشین کارتون جای گرفته اند.

مقایسه این دو کاریکاتور که به نظر من هرکدام در سبک و سیاق خود ارزشمندند، نزدیک شدن خالقین شان را به جوهره هنر کاریکاتور آن هم با مکانیزم های اجرایی یکسر متفاوت، نشان می دهد.

بزرگمهر حسین پور کاریکاتوریست نام آشنا که به گمان من چند تا از آثار چهره اش مانند تصویر مهاتما گاندی، در زمره بهترین های این رشته در گستره فراملی اند، با همان سیاق متعارف خود که تکیه بر قدرت قلم طراحی و اغراق های کلاسیک دارد کاریکاتوری از هادی حیدری رسم کرده که سایه میله های زندان چهره اش را در تاریک و روشنا فرو برده است. بزرگمهر اولین نسخه این اثر را با پسزمینه ای روشن و بدون سایه میله ها در صفحه فیسبوک اش قرار داده بود، نسخه اولیه جا نیفتاده بود، پستی بلندی ها و ساخت و سازهای صورت بیش از حد لزوم بود، هادی صورتی صاف و کم خط دارد که ظاهراً برای رنگ آمیزی دیجیتال پر کار بزرگمهر، سوژه ایده آلی نیست. دهان هادی که به نیشخند باز شده نقطه قوت کار کاریکاتوریست بود که سریعاً هادی را به یاد می آورد اما در لایه های رنگ و سایه، چندان به چشم  نمی آمد. در اجرای نهایی، حسین پور پسزمینه ای تیره و سایه های میله را به اثر افزوده که تأثیر بصری-عاطفی قدرتمندی بر بیننده می گذارد، تیرگی پسزمینه حسی رامبراندی به پرتره بخشیده و سایه روشن اکسپرسیو صورت را منطقی تر کرده است. رد سایه میله ها باعث شده تا باریکه نوری بر پوزخند هادی بنشیند و در نتیجه، تأکیدی مناسب بر آن شود، انگار که هادی در برابر شرایط حبس و زنجیر همچنان پوزخند بر لب دارد.

اثر محمود مختاری اما، با معیارهای کاریکاتور کلاسیک قابل ارزیابی نیست، نمی توان رد پای قلم گیری و رنگ آمیزی سنتی یا شبیه سازی و اغراق های  متداول را در آن یافت. هرقدر حسین پور غنای اثرش را در پرداخت بیشتر جزئیات می جوید مختاری راه ایجاز و اختصار را می پیماید، هادی حیدری که او کشیده در واقع مثلث قائم الزاویه ای است که دو سه دایره و نیم دایره و مثلث کوچکتر، اجزای اش را تشکیل داده اند. کسانی که دستی بر آتش دارند می دانند حذف هر خط، لکه، سایه، برآمدگی و فرورفتگی می تواند کاریکاتور چهره را از شباهت با اصل سوژه بیندازد، توجه به این مساله، ارزش کار مختاری را پررنگ تر می کند چرا که با وجود منحصر کردن پرتره به دو سه شکل هندسی و حذف تمام حواشی و جزئیات جذاب، شباهتی حتی بیشتر از کار حسین پور به هادی حیدری خلق کرده است. نگاه گرافیکی هنرمند با ایجازی خلاق، عصاره کاراکتر را حفظ کرده مابقی را دور انداخته است، مثلث قائم الزاویه وارونه علاوه بر این که خلاصه شده فرم سر هادی است در ترکیب با منحنی موی سر، ریش و چشمها که شوخمندانه در یک امتداد قرار ندارند ملغمه ظاهراً متضادی از شق و رقی و شیطنت می سازد، چیزی به گمان من تعریف درستی از کاراکتر هادی است. هنرمندی که سعی دارد ریشه های مذهبی خود را در کنار حرفه پر شیطنت و بازیگوش خود نگه دارد. کاراکتری که از سویی بذله گو و متلک پران است و از سمت دیگر مدیر یک سایت و قاری قران.

قصد ندارم هیچ یک از این دو اثر را بر دیگری برتری دهم چرا که معتقدم جذابیت هنر و به طور اخص کاریکاتور چهره،همین تنوع سبک و گوناگونی نگاه ها برای  متبلور کردن حقایق از دل واقعیت هاست. کاری که که هم حسین پور و هم مختاری به خوبی در آن موفق بوده اند.