بالا، پائین، بیا وسط

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

تا حالا سیب پرت کردید هوا، تا برگردد زمین هزار چرخ می زند. گاهی که آن بالاست همه می گویند: “ چه سری چه دمی عجب پائی” البته این را در مورد کلاغ هم روباهها می گویند، یا می گویند “ الهی قربون دست و پای بلوریت برم” این یکی را در مورد ملخ مامانش می گوید، یا می گویند: خدا عاقبتش را بخیر کند. این را برای آدمهای بلاتکلیف می گویند. یا می گویند: معجزه هزاره سوم است. گاهی هم قانون سقوط اجسام را از آن کشف می کنند، یا نیوتنی پیدا می شود و به جای اینکه مثل آدم، یا شاید هم حوا، سیب را گاز بزند، از آن قانون جاذبه کشف می کند. ولی کلا دیدن بالا و پائین افراد، منظور بدی البته که ندارم، چیز خوبی است. مثلا درباره همین آقای دکتر الفنون می گفتند “ بهترین دولت سی سال گذشته است” بعد دیدند سی سال کم است، گفتند “ از دوره مصدق تا حالا دولت با این قدرت نبوده” بعد با خودشان گفتند مصدق دیگه چه خریه، گفتند “ از دوره مشروطه تا حالا چنین دولتی نیامده، قربونش برم ماچ” بعد دیدند حالا که داریم می ریم عقب تا تهش بریم، گفتند: از وقتی فلات ایران ایجاد شده چنین دولت توانمند و جیگر و مامان و نانازی نبوده. فاطی قاطی کرد و لخت از حمام آمد بیرون و به غلومسین گفت “ یافتم یافتم معجزه هزاره سوم” غلومسین هم گفت: حالا نچایی هوا سرده. آن یکی گفت: هاله نوره. آن یکی گفت: خرمای مرغوبه. آن یکی گفت: دولت انقلابی. آن یکی گفت: دزدگیر 88، آن یکی گفت: رهبر جنبش محرومان، آدم مانده بود این زوروی سوپرمن چه گوارای اسپارتاکوس، با این 48 کیلو وزن که حمام برود می شود 24 کیلو این همه مسوولیت را چطور حمالی باید بکند؟ حالا انگار نه انگار که دوست پسر نازجیگر نزدیک ترین به رهبری بوده، چنان در موردش حرف می زنند، که خداوند در مورد شیطان حرف نمی زد. یکی گفته “ مدیریت فله ای چگونه باعث ناکارآمدی می شود”، آن یکی می گوید “ قبیله گرایی دولت را ناکارآمد می کند” یک جوری هم می گوید انگار قبیله ناواهو با اعضایی مثل هاله نور، رحیم جنی، رحیمی پرونده همه با لباس سرخپوستی دارند دور آتش دام دام دوم دوم می کنند و قر سرخپوستی می دهند. یک نماینده گفت “ منتفی شدن بودجه سال 91 در سال 90 مملکت را بدبخت می کند”، یکی دیگر گفت “ اجرای فاز سوم هدفمندی مشکلات اقتصادی را بیشتر می کند” آن یکی خوش قیافه گفت:  “ دیگر فرصت اشتباه نداریم” تقریبا جز خواجه حافظ شیرازی که به دلیل بعد مسافت و تاریخ فوت علیه دکتر الفنون و برنامه هایش نظر نداده، همه گفته اند که این دولت همه را بیچاره می کند، انگار چاره ای وجود دارد؟ لامروت ها دو سال قبل همگی داشتند برای این قروقنبیل ها کف می زدند و شادمانی جمعی می کردند.

 

گناه کبیره، گناه صغیره، ثواب عظیم

یک ثانیه بعد از اینکه یک سازمانی در یک جای دوری اعلام کرد که شهرداری تهران در وسط این همه بدبختی و بدنامی و بیچارگی در یک موردی یک مقام جهانی به دست آورده، و این آقای قالیباف علیرغم نظراتش که برای اتاق فکر طرقبه به درد می خورد، بالاخره یک عرضه ای از خودش در یک مواردی نشان داده، همه گیر دادند به آلودگی هوا، انگار که آلودگی هوا ناشی از گوزیدن قالیباف است. امامی کاشانی که برای اثبات اینکه هنوز ممد حیات است و مفرح ذات، به نماز جمعه آمده بود گفت: “ آلوده کردن هوا گناه کبیره است.” دلش خوش است، می خواهد همه آنهایی که سیگاری نیستند و ماشین ندارند و تازه می خواهند موتورشان را تعمیر کنند، آنها هم دوباره شروع کنند به آلوده کردن هوا. یک مقام سیاسی – عبادی که نخواست نامش فاش شود، برخی احکام جدید رساله امامی کاشانی( جان من! این خودش بود یا روح اش؟) را اعلام کرد:

مساله 127: گذاشتن سطل آشغال با وضو مستحب موکد است.

مساله 438: ریختن پوست پرتقال در جویی که از زیر پل کوتاه رد می شود، اگر باعث گرفتن آن شود در حکم محاربه با امام زمان است.

مساله 654: چس دود کردن سیگار برای شخص غیرسیگاری که هوا را آلوده کند، مکروه بلکه احتیاط واجب است از آن دوری نمایند.

مساله 723: پی پی کردن زیر درخت پارک، اگر به قصد قرب به دولت و انجام وظیفه دولتی نباشد کراهت دارد.

مساله 984: اگر آب روغن قاطی کرده دنبال خانم برود و دود آن در هوا پخش شود، مثل اینکه در قابلمه با زن همسایه آش بخورد، آشیری آبم واززززززززززززز.

 

شجونی! قاز نگیر

آقای جعفر شجونی گفته “ باید با چنگ و دندان رهبری را حفظ کنیم.” از کلیه کسانی که قصد دارند این اقدام را انجام دهند، خواهش می کنیم موارد زیر را رعایت کنند:

اول) بعد از ساعت 12 شب پارس نکنند.

دوم) استخوان همسایه را گاز نزنند و فقط از ظرف خودشان استفاده کنند.

سوم) بدون قلاده حرکت نکنند، بخصوص از جلوی سفارتخانه های خارجی.

چهارم) در خیابان پی پی و جیش نکنند، مگر به اذن ولی فقیه.

من واقعا نمی فهمم، اگر حماسه نه دی که هیچ شکی در آن نیست، باعث شد بین سی هزار تا پنجاه میلیون نفر برای دفاع از رهبری به خیابان بروند، برای چی باید گاز بگیرید و چنگ بزنید؟

 

مهدی اینجا! مهدی آنجا! مهدی همه جا!

یک آقایی به اسم محمد حسین حسینی که احتمالا باید از اعضای حلقه “ روا زاده” باشد، برای اثبات همزمانی حضور امام زمان از اصل عدم قطعیت “ هایزنبرگ” استفاده کرد و حضور فیزیکی امام زمان در چند نقطه را ناشی از آن دانست. در همین راستا ایرج خان پسر پرفسور محمود انشتین نیز برخی دیگر از قواعد قابل استفاده در موارد مشابه را اعلام کرد:

قانون اول: قانون گریز از مرکز ثابت می کند امام زمان احتمالا تا حالا باید در کالیفرنیا باشد.

قانون دوم: قانون جاذبه زمین ثابت می کند که امام زمان نعوذ بالله یک جایی زیر درخت زمین خورده و همان جا توسط سربازان گمنام خودش دستگیر شده ولی حاضر به هیچ اعترافی نیست.

قانون سوم: قانون ارشمیدس ثابت می کند که هرکسی به حمام رفت و کف حمام لیز بود و موقع زمین خوردن گفت: یا امام زمان، می تواند به ایشان بگوید مهدی جون و هر گاه 313 نفر با هم در حمام لیز بخورند، دهن سید خراسانی سرویس می شود و آقا ظهور می کند.

قانون چهارم: قانون سطح شیب دار ثابت می کند که احتمالا اگر کسی در سراشیبی سقوط باشد، امام زمان نمی تواند دستش را بگیرد، چون ممکن است خودش هم لیز بخورد. و اگر می خواست به این سادگی ها لیز بخورد، 1200 سال غایب نمی شد.

کلیه این نوشته ها عینا از متن مربوط به “  Mehdi & Uncertainly Principle” نوشته هایزنبرگ نقل شده و مسوولیت شرعی آن با خود او بود( مرحوم شد.)

 

20 هزار و 20 میلیون و 200 میلیون

کلا صفر ارزش ریاضی ندارد، به همین دلیل مهم نیست که جلوی دو چند تا صفر باشد و برای چی رفته باشد آنجا، به همین دلیل همان عدد 2 اهمیتش از هزار تا صفر بیشتر است. بقول سردار آمریکاشناس انتحاری، فرمانده غیررسمی نظامی جمهوری اسلامی، سردار نقدی این که “ ما 20 هزار نفر را پس از حوادث سال 88 ارشاد کردیم” اصل قضیه است. اینکه در همین مدت 20 میلیون نفر در ایران بی خیال دین شدند و 200 میلیون نفر در خاورمیانه با ایران دشمن شدند و 2 میلیارد نفر در جهان دچار “ ایران فوبیا” شدند، اصلا مهم نیست. احتمالا اگر اوضاع با همین وضع پیش برود، و هر دو سال( از 1388 تا 1390) 20 هزار نفر ارشاد شوند و اگر فرض کنیم رقم تقلبی 14 میلیون سبزها که به موسوی رای دادند، درست باشد، دقیقا 1400 سال طول می کشد تا این 14 میلیون نفر ارشاد شوند. انگار همین حالا پیامبر اسلام مبعوث شده، ببین تا 1400 سال دیگر دنیا چه شکلی می شود؟

 

کلاهبردار، شارلاتان، جیب بر

برخلاف همه که فکر می کنند داداش ها مثل هم هستند، یا بقول نیک آهنگ کوثر چون ما دو تا داداشیم پس یک جور آب می پاشیم، من فکر می کنم علی لاریجانی خیلی با جوادشون فرق می کند. می گوئید نه، جیک ثانیه به حرف های علی آقا دقت کنید. گفته: “ عده ای می خواهد کلاه مردم را بردارند.” بچه! اینقدر مودب و منظم و به دور از چیزهای بدبد بوده که تا حالا نفهمیده بود که عده ای کلاهبردار هستند. تازه هفته قبل فهمیده. بچه مثبت همین است دیگر. خوب! مرد حسابی شغل کلاهبرداری هزار سال قبل از اینکه اولین کلاه ساخته شود، بوجود آمده، شما تازه فهمیدی؟ تازه عده ای هم هستند که کف می روند، یا جیب می زنند، یا ساک می زنند، البته منظورم از ساک کیف بود، منظور بدی نداشتم. حالا واقعا منظورش همین بود؟

 

اراذل ضدانگلیسی

آقای عوض حیدرپور گفت: “ اراذل هم در حمله به سفارت بریتانیا نقش داشتند.” کم کم این جمله اصلاح خواهد شد. دقت کنید.

روز حمله به سفارت: “ دانشجویان سفارت روباه پیر را تسخیر کردند.”

یک روز بعد: “ دانشجویان بسیجی سفارت انگلیس استعمارگر را تسخیر کردند.”

سه روز بعد: “ بسیجیان دانشجو سفارت انگلیس را اشغال کردند.”

پنج روز بعد: “ گروهی سفارت دولت انگلیس را چند ساعت اشغال کردند.”

یک هفته بعد: “ برخی عوامل مشکوک سفارت دولت بریتانیا را اشغال و تخلیه کردند.”

دو هفته بعد: “ گروهی از اراذل هم در اشغال سفارت دولت بریتانیای کبیر دخالت داشتند.”

سه هفته بعد: “ اراذل سفارت دولت بریتانیای کبیر را به بتحریک برخی اوباش اشغال کردند.”

چهارهفته بعد: “ هر کی بود گه خورد، غلط هم کرد.”