امر به معروف و نهی از منکر به سبک مصباح یزدی

نویسنده
جلال یعقوبی

» باید اختلافات را کنار گذاشت و افراد را هدایت کرد

آیت الله مصباح یزدی طی سخنان جدیدی درباره امر به معروف و نهی از منکر،گفت: “نظارت عمومی با هدف ارتکاب کمتر تخلف از سوی جامعه نوعی از امر به معروف و نهی از ‏منکر است و مردم باید این اصل را رعایت کنند و این مسئله دارای شروطی است که از آن جمله ‏می‌توان به ضرر نداشتن برای امرکننده و امرشونده اشاره کرد.‏”

 او اضافه کرد: “معمولا افراد در مقابل امر دیگران موضع‌گیری می‌کنند و دوست ندارند هیچ ‏کس در کارشان دخالت کنند و گاهی می‌بینیم فرد آمر به معروف را به قتل هم می‌رسانند، بنابراین باید ‏بدانیم امر به معروف به زبان خشک جواب نمی‌دهد و باید روشی را جایگزین کرد که دیگران از آن ‏استقبال کنند.‏”

او همچنین گفت: “مشکلات در جامعه ما در حال گسترش هستند که از جمله عوامل آن می‌توان به ‏شبکه‌های ماهواره‌ای و برخی سایت‌های اینترنتی اشاره کرد و البته تساهل و تسامح بعضی مسئولان ‏هم تاثیرگذار است، بنابراین باید اختلافات را کنار گذاشت و از روی دلسوزی و با رعایت کامل احترام ‏متقابل، افراد را هدایت کرد.‏”

اواواخر اردیبهشت ماه و در همایش همایش راهکارهای اجرای اصل هشتم قانون اساسی (امر به معروف و نهی از منکر) نیز “نفوذ فرهنگ جهانی” را یکی از عوامل بی توجهی به امر به معروف دانسته و گفته بود: “امروز در فرهنگ جهانی که آمریکا سردمدار آن است، آزادی مطلق به معنای بی‌بند و باری، امری مقدس شمرده می‌شود و بر اساس این فرهنگ اصل بر این است که هرکس، هرکاری که دلش خواست انجام دهد مگر اینکه جلوی آزادی دیگران را بگیرد و این برخلاف فرهنگ اسلامی است.”

 او معتقد بود: “باید در مقاله ها، روزنامه‌ها و مجلات، برنامه‌های صدا و سیما و مجامع علمی، فرهنگ اسلامی را ترویج کرده و با بتی به نام آزادی به مقابله پرداخت، چرا که آزادی واقعی همان آزادی است که در دین گفته شده و آن رهایی از تعلقات است و آزادی در فرهنگ جهانی به معنای بندگی هوای نفس است که پست‌ترین بندگی هاست.”

مصباح یزدی اضافه کرده بود: “نباید از فرهنگ جهانی و شعارهای آنها مانند آزادی، حقوق بشر و حقوق شهروندی و مانند اینها هراسید، چرا که تبیین احکام اسلام و فرهنگ اسلامی بر عهده روحانیت است و طبیعی است که در فرهنگ اسلام کافر و بهایی با مسلمان برابر نیستند، اما باید آن را با بیان و منطق قوی و عقلانی تبیین کرد.”

نگرش ویژه مصباح یزدی به احکام فقهی و تلاش چند ساله او برای دفاع از دخالت در زندگی مردم اکنون به کمک حامیان او در مجلس در حال تبدیل شدن به قوانین رسمی است.

وی بارها از اعمال زور و خشونت برای برقراری حکومت و احکام فقهی دفاع کرده است. از جمله در سخنرانی های مشهورش که در اواخر دهه هفتاد ایراد می شد و اکنون در کتابی با عنوان “نظریه سیاسی اسلام” منتشر شده، گفته بود: “حکومت اسلامی وظیفه دارد احکام و قوانین اسلامی را در جامعه پیاده کند و نظم و امنیّت را بر قرار سازد و کشور را از تهاجمات خارجی و آشوبهای داخلی حفظ کند. بالطبع در این مسیر باید از قوه قهریه و زور و خشونت استفاده کرد، و گر نه نمی‌شود با لبخند و مدارا و محبت جلوی کسانی را گرفت که از روی دشمنی و عناد با کشور اسلامی می‌جنگند و یا کسانی را که با انگیزه‌های شیطانی، در داخل آشوب به پا می‌کنند، با اظهار دوستی و ملاطفت سر جای خود نشاند.”

به اعتقاد او “ عده‌ای تلاش می‌کنند که با اتخاذ موضعی انفعالی از اسلام دفاع کنند و می‌گویند در اسلام خشونت وجود ندارد و اسلام همواره به رحمت و مودّت دعوت کرده است و احکام جهاد و تعبیرات خشن و تندی که در اسلام درباره جهاد آمده است، مربوط به زمان خاص و شرایط خاصّی بوده است، و امروزه آن مباحث کاربرد ندارد و نباید مطرح شود و در این زمان تنها باید از نرمش، انعطاف، تساهل و تسامح سخن گفت!” (ص۲۲۴)

مصباح یزدی به عنوان یک نمونه از ضرورت اعمال خشونت به بحران ۱۸ تیر ماه سال ۱۳۷۸ اشاره کرده و گفته بود: “وقتی در روزهای پس از ۱۸ تیرماه عده‌ای آشوبگر و اوباش به راه می‌افتند و اموال عمومی و بیت‌المال، بانک‌ها، ماشین‌های شخصی و دولتی و حتی مساجد را به آتش می‌کشند و به ناموس مردم توهین کرده، چادر از سر زنان بر می‌دارند، کسی نمی‌گوید آنان برخلاف حقوق بشر عمل می‌کنند بلکه آنان را اصلاح‌طلب و طرفدار آزادی و دموکراسی معرفی می‌کنند! اما وقتی دولت جمهوری اسلامی ایران و بسیجیان فداکار و جان برکف بپا می‌خیزند و در مقام دفاع از دین و شرف و نظام مطلوبشان برمی‌آیند و آشوبگران و مزدوران بیگانگان را از صحنه خارج می‌کنند، فریادشان به آسمان بر می‌خیزد که در ایران آزادی نیست و نظام ایران دیکتاتوری است!” (ص۲۲۷)

آیت الله مصباح یزدی این خط فکری را رها نکرد و در این سالها تلاش کرد که با جمع کردن هواداران خود زیر یک جریان سیاسی، زمینه گسترش آن را بیشتر کند. حمایت سیدعلی خامنه ای از مصباح یزدی نیز زمینه گسترش بیشتر فعالیتهای او را فراهم کرد. اقدامات این روحانی افراطی برای پیشبرد برنامه هایش حتی منجزر به تاسیس گروه فشار جدیدی در قم هم شده بود که یکی از اقدامات عملی آن خلال در مراسم سخنرانی علی لاریجانی در بهمن سال ۱۳۹۱ بود. این گروه تحمل نشد و با اقدامات دستگاه قضایی مصباح یزدی مجبور به عقب نشینی شد. گفته می شد که خامنه ای “به صورت کاملا علنی و مشخص به آقای آقاتهرانی” هشدار داده و از وی خواسته که اگر اتفاقات قم کار آنها نیست، بیانیه صادر کنند. گرچه چنین بیانیه ای صادر نشد اما آیت‌الله مصباح‌یزدی در گفتگویی با هفته‌نامه ۹ دی اعلام کرد که “والله العلی العظیم من از ماجرای بهم زدن سخنرانی لاریجانی در قم، هیچ اطلاعی نداشتم.”

مصباح یزدی اجازه تاسیس گروه فشار اختصاصی را نیافت، اما همچنان به تئوریزه کردن ایده های خشونت طلبانه خود مشغول بود.

اظهارات اخیر مصباح یزدی، گرچه آشتی جویانه تر از قبل است، لیکن به نظر می رسد که این سخنان تحت فشار شدید افکار عمومی داخلی و به دلیل انعکاس گسترده ماجرای اسیدپاشی در اصفهان انجام شده است. نباید فراموش کرد که پیش از این هم گروه هایی بوده اند که با استناد به اظهارات مصباح یزدی، حتی گروهی از شهروندان را برای امر به معروف و نهی از منکر به قتل هم رسانده اند. ماجرای قتل های زنجیره ای در کرمان نمونه افشا شده ای از این گونه حوادث است.