واژه نامه انتخابات (قسمت سوم)‏

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

رای(Ray): یک ورقه سفید که برای به دست آوردن آن پدران ما زحمت کشیده اند، ولی ما یا روی آن مجبوریم مزخرف بنویسیم، یا پاره اش می کنیم. محل نوشتن نام نامزد مربوطه. بیت سوزناک هندی: “ رای دادم که بیایی و بمانی و بکوشی، آمدی ماندی و دیدم که مرا عهد فروشی”( نقل از نسخه بیدل دهلوی) یک برگه که هر چیزی خواستیم روی آن می نویسیم، ولی هر جور نوشتیم ممکن است نخوانند. رای دهندگان: اکثریت بزرگی از مردم که به کسانی که اقلیت کوچکی از مردم تائیدشان کرده اند، رای می دهند. شمارش آرا: یک عمل ریاضی که طی آن دو ضربدر دو ممکن است هر عددی بشود.

تحریم کنندگان(Tahreamers): گروهی از مردم که با شجاعت تمام سکوت می کنند. شجاع الدوله. داداش قیصر. جمله قصار: “ آقا رفتیم ده تایی خونه تا صبح خوابیدیم.” تحریم: عملی که سالهاست ممکن است انجام بدهیم و ساعتها هم به آن فکر نکنیم. خودکشی دسته جمعی برای حل مشکل دیگران. انواع تحریم کننده: همینجوری، ولش کن بابا، برو بابا حال نداری، پس از ده دقیقه فکر کردن.

فاطمه رجبی(Fati hoosht): جیگر. مامان. ماه. شانس بزرگی که هر نامزد انتخاباتی بسختی نصیبش می شود. عطر گل محمدی. عامل تشخیص معجزه از مفسد. شغل: خانه دار، سیاستمدار، همسر، نامه نویس، رهبر عملیات، مدیوم مناسب برای مورد الهام قرار گرفتن. موضع خانوادگی: راست افراطی. بیت: “ فحش از دهن تو طیبات است، تهمت ز تو خوردن شکلات است”

فیلم انتخاباتی(Film Entekhabati): فیلمی که توسط یک کارگردان مطرح ساخته می شود تا شیوه چای آوردن همسر نامزد انتخاباتی، دکوراسیون خانه نامزد انتخاباتی، نوع درختهای خانه نامزد انتخاباتی، کتابهای نامزد انتخاباتی، همسایه نامزد انتخاباتی و هرچیزی جز مسائل مربوط به انتخابات را نمایش بدهد.

ملت(Mellat): کسانی که ما را دوست دارند و به ما رای می دهند. دشمنان ملت: “ کسانی که به رقیب ما رای می دهند.” ملت بزرگ: کسانی که خیلی طرفدار ما هستند. ملت عزیز: کسانی که نه تنها به ما رای می دهند بلکه فامیل ما هم هستند.

شعار انتخاباتی(Shoar e Entekhabat): یک جمله با وزن و قافیه که ظاهرا درست است، ولی نه گوینده به آن اعتقاد دارد، نه شنونده به آن اعتقاد دارد، نه معنی دارد. مثال: “ ما می توانیم”، “ می شود و باید بشود”، “ نسیم صلح و خرد”، “ ایران برای تهرانیان”

پرتقال(Partakhal): یک میوه از عناصر دشمن صهیونیستی که از طریق عوامل مشکوک وارد کمپین تبلیغاتی ضد صهیونیستی شده و با همدستی سیب زمینی امکان تحقق اهداف عدالت طلبانه را فراهم می کند.

طنزنویس(Tanznevis): عامل دشمن. کسی که حرف ها و نظرات و اعمال مسوولان کشور را بازگو می کند و چون دیگران می خندند، مجرم است. آینه بغل. عنصر مساله دار. کسی که ما را همانطور که هستیم نشان می دهد، نه همانطور که نیستیم.

پول نفت(Pool e Naft): ارثیه خانوادگی. مال بابام. پولی که من به دیگران می دهم تا مرا دوست داشته باشند. از طریق آن مشکلات سایر کشورها را می توان حل کرد. منبع مالی تبلیغات. جمله قصار: “ من هیچ هزینه ای برای تبلیغات در نظر نگرفته ام.”

نظارت استصوابی(Nezarat e Estesvabi): نوعی از بقایای داروینیسم برای بقای اصلح. جمله قصار: “ شما عقلتون نمی رسه ما می دونیم کیا بیان هر چند بعضی وقتا زورمون نمی رسه.” حلقه گمشده بین دیکتاتوری و دموکراسی.

اگرچه تا چهار سال بعد هم این واژه نامه را می توان ادامه داد، اما این آخرین قسمت آن است، بقیه داستان از فردا به شکل دیگری گفته خواهد شد.