یادتان باشد، رای بچه های ما را پس نگرفتید

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» مصاحبه روز با مادر مصطفی کریم بیگی

بیش از ۴ سال از انتخابات مخدوش خرداد ۸۸ می گذرد، انتخابات دیگری برگزار شده و حسن روحانی به عنوان منتخب مردم به ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور رفته است. او پست ریاست جمهوری را از محمود احمدی نژاد تحویل گرفته، اما پرونده انتخابات قبلی همچنان باز است؛ بیش از صد نفر از معترضین مردمی به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات با ضرب گلوله یا ضربات باتوم کشته شدند و یا زیر خودروهای نیروی انتظامی جان باختند اما تاکنون قاتل حتی یک نفر نیز معرفی نشده است.

شهناز اکملی، مادر یکی از جانباختگان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور قبل است؛ مصطفی کریم بیگی، جوان ۲۶ ساله ای که بر اثر اصابت گلوله بر پیشانی اش در عاشورای ۸۸ جان باخت. شکایت خانواده اش برای معرفی قاتل او راه به جایی نبرد، سنگ قبرش از سوی نیروهای امنیتی شکسته شد و خانواده اش را هم تحت فشار قرار دادند تا عنوان “شهید” را از سنگ قبر او بردارند.

خانم اکملی اما یکی از مادرانی ست که خون بهای فرزندش را آزادی زندانیان سیاسی و آزادی ایران اعلام کرده است. او اکنون در مصاحبه با “روز” از انتظاراتش از حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور می گوید و اینکه تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، و همچنین رسیدگی به پرونده های جان باختگان بعد از انتخابات و پرونده های کوی دانشگاه ۷۸ و به طور مشخص پرونده سعید زینالی رافراموش نکند. سعید زینالی تنها ۵ روز بعد از حمله نیروهای نظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران، در منزل شخصی اش بازداشت شد و خانواده اش ۱۴ سال است چشم انتظار خبری از او هستند.

مادر مصطفی کریم بیگی همچنین از سواستفاده برخی افراد سخن میگوید و گلایه میکند از کسانی که به اسم و با عنوان کمک به خانواده های جان باختگان بعد از انتخابات از مردم و همچنین فعالین سواستفاده های مالی کرده اند.

 

هشدار به مردم نسبت به برخی سواستفاده ها

خانم اکملی که مدتی پیش در صفحه فیس بوک شخصی اش نسبت به برخی سواستفاده ها اعتراض کرده بود، اکنون در مصاحبه با “روز” توضیح میدهد: یک عده ای به اسم کمک به خانواده های کشته شدگان از دیگران پول می گیرند و می گویند میخواهیم به فلان یا بهمان خانواده کمک کنیم و این پول ها را برای خود برمیدارند. حالا مردم به برخی از عزیزانی که شهید شدند و نان آور خانواده بوده اند و خانواده هایشان در فشار مالی هم هستند کمک میکنند. مردم ما مردمی نوعدوست هستند که در هر شرایطی به هم کمک میکنند از زلزله گرفته تا در قالب موسساتی مثل محک اما سواستفاده از مردم به اسم ما خانواده ها واقعا دردآور است. این مساله برای ما به شدت آزاردهنده است.

او می افزاید: برخی از مردم دوست دارند به خانواده های کشته شدگان کمک کنند. برخی با ابراز همدردی و دلجویی اینکار را میکنند و برخی هم به صورت نقدی به خانواده هایی که واقعا نیاز دارند کمک میکنند. این وسط اما برخی از نیت خیر مردم سواستفاده میکنند، به اسم خانواده ها پول میگیرند و کمکی هم به خانواده ها نمیکنند. ما اعلام میکنیم بچه هایمان را از دست ندادیم که از کسی کمک مالی بگیریم یا کسانی به اسم ما سواستفاده کنند. عزیزان ما برای مملکت شان، جان شان را دادند. به خاطر مردم شان، خون شان را دادند. چرا باید عده ای بخواهند از اسم آنها یا ما به عنوان خانواده های آنها سواستفاده کنند؟ این مساله اینقدر ما را آزار میدهد که در فیس بوکم هم نوشتم ما کمک های کسی را نمی خواهیم خواهش میکنیم سواستفاده نکنید ما دلجویی مردم را میخواهیم، بیایید به ما سر بزنید و به ما بفهمانید که بچه های ما را فراموش نکرده اید و یادتان نرفته که ۴ سال پیش چه گذشت و این همه کشته و این همه زندانی برای چه بود و هست.

مادر مصطفی کریم بیگی سپس با اشاره به انتشار عکس و مطلبی در یکی از وب سایت ها میگوید: عکس یک سری نخود و لوبیا را منتشر کردند و نوشتند که برای خانواده های کشته شدگان کمک کرده اند و.. این یعنی چی؟چرا ما خانواده ها را اینقدر پایین می آورید؟ بچه های ما به خاطر مردم، به خاطر کشورشان رفتند نه به خاطر دو تا نخود و لوبیا. من وقتی این مساله را دیدم به شدت آزرده شدم، آن شب تا صبح گریه کردم. دخترم اعصاب اش به هم ریخته بود. با سایر خانواده ها هم که صحبت میکردم به شدت ناراحت بودند و همه عصبانی که یعنی چی؟ اینکه به دیدار خانواده ها می آیید خیلی ارزش دارد اما ما محتاج نخود و لوبیای شما نیستیم که بعد هم بروید و عکس منتشر کنید در وب سایت ها و بگویید که چنین کردید و چنان. همان چند خانواده ای هم که نخود و لوبیا برایشان برده بودید اینقدر ناراحت بودند که گفتند نخود و لوبیا ها را پشت در می گذارند. اگر ما همین عمل را برای خود شما انجام دهیم و در سایت ها هم اعلام کنیم می پسندید؟ هر کاری که برای خود نمی پسندید برای دیگران هم نباید بپسندید. می نوشتید به مناسبت ماه رمضان به دیدار خانواده ها رفتیم تا بعد از ۴ سال بگوییم به یاد بچه های شما هستیم، این قشنگ بود نه این کاری که شما کردید. نکنید دیگر، با ما چنین نکنید. حرمت خون هایی که ریخته شده را نگهدارید و یادتان نرود این بچه ها برای چه رفتند. باور کنید الان هم عصبانی می شوم از یادآوری این مساله.

او می افزاید: ما هیچ نیازی به ترحم نداریم. حتی خانواده ای که وضع مالی اش خوب نیست و نان آور خانواده اش را از دست داده هم نیازی به ترحم کسی ندارد. ما نیاز به دلجویی داریم.من به عنوان مادر یکی از کشته شدگان از طرف خانواده هایی که عزیزان شان را از دست داده اند و آنها را می شناسم خیلی محکم میگویم ما نیازی به ترحم هیچ احدی نداریم. اینکه به یاد بچه های ما باشید قشنگ است. من خودم وقتی به دیدار سایر خانواده ها می روم شادی را در چهره و چشم های آنها می بینم شما وقتی به دیدار ما می آیید ما به چشم های مهربان و قلب های شما نگاه میکنیم نه دست های شما. شما در کنار بچه هایتان هستید آنها را می بوسید می بویید ما هم دوست داشتیم کنار بچه هایمان باشیم ببوسیم، ببوییم و حس شان کنیم اما بچه های ما برای مردم شان رفتند. ما بچه هایمان را دیگر نمی بینیم صدایشان را دیگر نمی شنویم اما سربلند هستیم که به خاطر کشورشان و عقیده و فکرشان رفتند. ما دلتنگ هستیم اما به آنها افتخار میکنیم با ایجاد ترحم یا سواستفاده مالی به نام ما، ما را خراب نکنید. خواهش میکنم صدای مرا به گوش همه برسانید که ما صدقه بگیر کسی نیستیم کمک مالی کسی را نمیخواهیم نگذارید از کسی به اسم ما سواستفاده شود.

 

روحانی در عمل پایبندی به حقوق مردم را نشان دهد

از خانم اکملی سئوال میکنم حالا که انتخابات دیگری برگزار و رئیس جمهور دیگری انتخاب شده، رفتار مردم چگونه است؟ آیا به شما و سایر خانواده ها سر می زنند؟ او میگوید: توی این۴ سال سرخاک بچه من می آیند. کسانی که این ۴ ساله با ما همراه بودند هنوز هم همراه هستند، عده ای اما هنوز خبر ندارند چه گذشته وقتی می شنوند شروع به همدردی و دلجویی میکنند. اما در کل یکسال اول مردم بیشتر می آمدند.گذر زمان به هر حال فراموشی می آورد. برخی یادشان می رود سال ۸۸ چه گذشت.

او می افزاید: انتخابات که شد روزهای تبلیغات و بعد آن، همه ۴ سال گذشته برای ما زنده شد. جوانانی که ۴ سال پیش کشته شدند. جز خودمان کسی نمیدانست حال ما خانواده ها چطور است و چه بر ما میرود.

مردمی که به حسن روحانی رای داده بودند در جشن پیروزی کاندیدایشان در خیابان ها خواستار رفع حصر از رهبران جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی شده و فریاد می زدند “برادر شهیدم، رای تو پس گرفتم”. مادر مصطفی کریم بیگی میگوید: حس خوبی نداشتم از خانه بیرون نیامدم. وقتی می شنیدم می گویند برادر شهیدم رای تو پس گرفتم، حالم خراب شده بود. آخر بگذارید آقای روحانی کارش را شروع کند، چند ماه از ریاست جمهوری اش بگذرد ببینیم چه خواهد کرد بعد. او انتخاب شد ولی آیا آقای موسوی و آقای کروبی و خانم رهنورد آزاد شده اند؟ آیا زندانیان سیاسی آزاد شده اند؟ آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور از ما خانواده های کشته شدگان دلجویی کرده؟ کدام یک از سران و مسئولان مملکتی در خانه ما را زدند که بپرسند چه کشیدیم در این ۴ سال؟ بگذارید حداقل چند ماه بگذرد، ببینیم آقای روحانی چه خواهد کرد. ما ثمره زندگی و جوانی مان را از دست دادیم. بچه من، ثمره زندگی من بود، میخواستم دامادی اش را ببینم. چه چیز را پس گرفتید رای برادر شهیدتان را؟ کدام زندانی سیاسی آزاد شد؟ میرحسین موسوی کجاست؟

خام اکملی می افزاید: من به جای اینکه بچه ام را داماد کنم هر هفته باید بروم سر خاکش و قبرش را بشورم. زدند سنگ قبرش را شکستند، مال خودشان بود چه میکردند؟ آمدند دلجویی بکنند و بگویند اشتباه کردیم؟ بگویند ببخشید؟ اینکه دیگر کاری ندارد. ما نه پست و مقامی و نه هیچ چیز دیگری میخواهیم ولی با یک ببخشید که کار شاقی هم نیست نمی توانستند بیایند سراغ ما؟

او با گلایه از سیدمحمد خاتمی میگوید: انتظاری از او ندارم اما ۴ سال گذشته.یکبار آمد در خانه یکی از خانواده ها را بزند و دلجویی کند؟ خانم رهنورد اما آمد. از ما دلجویی کرد و همین که در خانه ما را زد یعنی به یادتان هستیم و این خیلی قشنگ است.

سوال میکنم از آقای روحانی چطور؟ چه انتظاری از او دارید؟ میگوید: آقای روحانی در عمل نشان دهد که به حقوق مردم پایبند است. من از آقای روحانی تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی و آزادی آقای موسوی، آقای کروبی و خانم رهنورد را میخواهم. رسیدگی به پرونده های خانواده های کشته شدگان و پرونده های کوی دانشگاه ۷۸ را میخواهم. بخصوص سعید زینالی. نمیدانید خانواده او چه عذابی می کشند، ۱۴ سال است مادر او یک چشم اش به در است و یک چشم اش به گوشی تلفن که بلکه خبری از بچه اش بگیرد. اینها تنها خواسته من نیست، خواسته همه خانواده های کشته شدگان است. ما میخواهیم یک مقدار آزادی برای فعالیت های مدنی و مطبوعاتی ایجاد شود، خبرنگارانمان آزاد شوند بتوانند درد مردم را بنویسند، حرف مردم را بنویسند. ما که با نظام دشمنی نداریم ولی میخواهیم مردم ما به عنوان یک انسان از حقوق انسانی و آزادی های فردی و اجتماعی، بهره مند باشند. ما هر چه میخواهیم برای مردم میخواهیم، بچه های ما هم برای مردم شان رفتند. ما هیچ چیز شخصی میخواهیم.

 

جان صدها انسان را به “دیه” ختم کردند

ازمادر مصطفی کریم بیگی درباره سرنوشت شکایت شان می پرسم و اینکه بالاخره چه گفتند؟ او میگوید: به همه خانواده ها گفته اند دیه بگیرید. برای بچه های ما هم که در عاشورا کشته شدند اصلا در گواهی پزشکی قانونی، اصابت گلوله را ننوشتند. برای بچه من نوشتند که جسم سخت و نوک تیز و مشکوک و مبهم، در حالیکه بچه من سرش تیر خورده بود. سمت چپ پیشانی اش گلوله خورده بود. برای کشته شدگان خردادماه اصابت گلوله را نوشتند اما برای عاشورایی ها نه. الان هم نمیدانم چه فکری میکنند که نه دادگاهی تشکیل داده اند نه به شکایات ما در دادگاهی رسیدگی شده. فقط گفتند بیایید دیه بگیرید. من در پاسخ به خودشان هم گفتم که خون بچه ام را با دیه معامله نمیکنم. خونبهای بچه ام آزادی زندانیان سیاسی است و دیه نمی گیرم.