آنفلوآنزای هسته ای

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

فعلا سیاست خارجی کشور در بحرانی از امیدهای مبهم و نومیدی های روشن دست و پا می زند. از یک طرف به نظر می رسد که احمدی نژاد از هرگونه اظهار نظر در قضایای هسته ای و غیره ممنوع شده، از طرف دیگر احتمال می رود که ایران قصد کوتاه آمدن در مقابل آمریکا و مذاکره را داشته باشد. سویه سوم این است که حجم انتقادات از دولت احمدی نژاد بسیار افزون شده و بعید است در بازگشت این ستاره یگانه تولید بحران برای کشور، حملات منتقدان دولت بسادگی مهار شود. اما، نکته این که به نظر می رسد آنفلوآنزای هاشمی در حال تبدیل به یک اپیدمی سیاسی دارد می شود، خاتمی و کروبی مدتی است که در سکوت بسر می برند. روزنامه کیهان که هر روز در حال غنی سازی احمدی نژاد بود، فعلا یک کلمه هم در مورد انرژی هسته ای حرف نمی زند.

سفر به دیگرسو

انجمن عقب مانده های جهان در حال سرور و شادمانی بسر می برند. فعلا تنها جایی که در دنیا امن است و هیچ بحران صداداری در آن مشهود نیست، آمریکای لاتین است. احمدی نژاد در دیدار چند ساعته اش با چاوز، که توسط کیهان و غیره به اندازه شش روز بزرگ شده است، همصدا با چاوز اعلام کرد که « آماده است صدها میلیارد دلار برای پروژه های مالی دیگر کشورها صرف کند تا از استیلای آمریکا جلوگیری کند.» آگاهان توضیح دادند که قرار است احمدی نژاد این صدها میلیارد دلار را از محل گورستان خانوادگی ابوی شان استخراج کند، وگرنه تا اطلاع ثانوی در ایران پولی برای این کارها وجود ندارد. در پاسخ به این ولخرجی احمدی نژاد، هوگو چاوز گفت: « مرگ بر امپریالیسم آمریکا» چاوز که در دیدار با احمدی نژاد، از پیشرفت های کشورش سخن می گفت، به نقل از یک پیرزن ونزوئلایی که در سال گذشته اولین بار تراکتور دیده است، گفت: « این پیرزن چهل سال است کشاورزی می کند، اما نمی دانسته تراکتور چه کارآیی دارد.» آگاهان از این موضوع به عنوان نشانه ای برای پیشرفت تکنولوژی ونزوئلا و ضرورت جایگزینی ژاپن و آلمان عقب مانده به جای ونزوئلای صاحب تراکتور نتیجه گرفتند. هوگو چاوز پس از گفتن این نکته فریاد کشید: « مرگ بر امپریالیسم آمریکا» در این مراسم هوگو چاوز کتابی را که در مورد آیت الله خمینی به زبان اسپانیولی چاپ شده بود به احمدی نژاد ارائه داد و به محض اینکه نام آیت الله خمینی آمد، سه بار با صدای بلند گفت: « مرگ بر امپریالیسم آمریکا» احمدی نژاد نیز بدون اینکه توضیح بدهد که اگر کسی در ایران طرفدار تفکر سیمون بولیوار باشد احتمالا زندانی می شود، کتاب فارسی ای را در مورد بولیوار به چاوز هدیه داد. چاوز با دیدن این کتاب بسیار خوشحال شد و فریاد کشید: « این دفعه دیگه واقعا مرگ بر امپریالیسم آمریکا» نکته مهم اینکه احمدی نژاد فعلا دو روز است در مورد انرژی هسته ای هیچ حرفی نزده است.

ارکستر عقب مانده های ذهنی

اتفاقا همه کسانی که به معالجه عقب ماندگی ذهنی مشغولند، معتقدند موسیقی نقش والایی در درمان این عقب ماندگی دارد. هوگو چاوز با اشاره به اورتگا و مورالس و احمدی نژاد گفت: « هر روز تعداد ما بیشتر می شود و حتی می توانیم یک گروه موسیقی تشکیل دهیم و من نوازنده تنبور خواهم شد و «اوو» مورالس خواننده گروه باشد.» آگاهان پیش بینی می کنند که در این گروه احمدی نژاد به عنوان نوازنده نی و یا رقاص پای نقاره مشغول بکار شود. طراحان ما در حال آماده کردن تصویر ارکستر چپ های نوین جهان هستند. من بزودی تلاش می کنم که اولین ترانه گروه را هم بسازم. نکته مهم در مورد این موضوع اینکه فعلا هوگو چاوز که شدیدا با مخالفت مردم ونزوئلا مواجه است، قصد دارد با تغییر قانون اساسی هرگونه محدودیتی که مانع از انتخاب مجدد او می شود را از میان بردارد. چرا که مخالفان چاوز معتقدند اکثریت مردم ونزوئلا با روش او که برخلاف سنت 60 ساله دموکراسی در این کشور است، مخالفند.

محمود و مورالس

اوو مورالس اعلام کرد که فردا با احمدی نژاد یک دیدار دوجانبه خواهد داشت. آگاهان پیش بینی می کنند که احمدی نژاد و مورالس چنین گفتگویی خواهند کرد:

محمود: چطوری آقا مورالس؟

مورالس: قربانت بشم، تو چقذه کوچیکی؟

محمود: تو ارادون همه همی طورن

مورالس: آق محمود! می شه یه زحمتی بکشی چنی از ای تراکتورای چاوزه برای مونم بدی؟

محمود: ها! هر چی بخوای بهت می دم، فقط می خواستم بدونم تو هنوز کمونیستی؟

مورالس: مو؟ ها. مو خیلی کمونیستم. تو مگر کمونیست نیستی؟

محمود: من نه، ولی تو هنوز می گی دین تریاک توده هاست؟

مورالس: ها، مو هنی می گم. چطور؟

محمود: یعنی تو با دین مخالفی؟

مورالس: نه، اتفاقا مو با تریاک و کوکائین هم مخالف نیستیم، از شما هم برای همین خوشم می آد.

محمود: ولی ما با تریاک و کوکائین مخالفیم.

مورالس: نگو رفیق، من و تو و چاوز یه بست کوکائین حسابی بزنیم تموم آمریکا رو می گیریم.

رایس و فتح، ایران و حماس

کوندالیزا رایس وزیر خارجه آمریکا پس از دیدار از اسرائیل به دیدار ابومازن رفت و به او گفت که ما « به تشکیل کشور مستقل فلسطینی پابندیم.» ابومازن هم که فعلا مردمش گرسنه هستند و هزار تا بدبختی دارند، اما زیر فشار حماس است، گفت: « دستگاههای امنیتی فلسطین باید به سلاح مجهز شوند.» فعلا ایرانی ها دارند به حماس اسلحه می دهند، آمریکایی ها هم به فتح کمک مالی و تسلیحاتی می کنند، تا این دو گروه به جای ایران و آمریکا با هم بجنگند، تا اگر کسی از فلسطینی ها زنده ماند، احتمالا دولت جدید فلسطین را تشکیل دهد. همزمان با سفر رایس، هیلاری کلینتون، نامزد انتخاباتی دوره بعد آمریکا، بعد از بغداد به کابل رفت و با حامد کرزی دیدار کرد. نیکلاس برنز هم گفت: « اگر ایران غنی سازی در تاسیسات نطنز را حتی بطور موقتی متوقف کند، آمریکا حاضر است با ایران وارد گفت و گو شود.» فعلا آمریکایی ها دارند در مسابقه شطرنج با ایران، دائما قربانی های کوچک می دهند تا حریف را به بازی بکشانند. حسینی، سخنگوی وزارتخارجه پیشنهاد مذاکره با آمریکا را ریاکارانه خواند. اما احمدی نژاد در کاراکاس در یک گفتگو با شبکه الجزیره شرکت کرد و گفت: « ایران در شرایط عادلانه و مناسب منعی برای گفتگو با آمریکا ندارد.» شرایط احمدی نژاد برای گفتگو با آمریکا بشرح زیر اعلام شد: « آمریکا باید موجودیت و استقلال دولت منتخب عراق و حق تعیین سرنوشت ملت این کشور را به رسمیت بشناسد.» وی همچنین گفت: « ما رژیم صهیونیستی را برسمیت نمی شناسیم.» احمدی نژاد در مورد توقف غنی سازی هیچ چیزی نگفت.


ایران و آمریکا صلح می کنند

منابع نزدیک به احمدی نژاد شرایط مذاکره با آمریکا را بشرح زیر اعلام کردند:

اول: برای حل مشکل ایران و آمریکا، این کشور باید دولت عراق را که خودش روی کار آورده برسمیت بشناسد و بعد از عراق بیرون برود.

دوم: دولت آمریکا باید حکومت نظامی در سومالی را متوقف کند.

سوم: دولت آمریکا باید به عربستان بگوید که دست از حمایت از سنی های عراق بردارد و از شیعه های عراق حمایت کند.

چهارم: دولت آمریکا باید دست ازحمایت از فتح بردارد و از حماس حمایت کند و دولت حماس را تشکیل دهد.

پنجم: دولت آمریکا باید با تغییر دولت سینیوره در لبنان موافقت کند و سید حسن نصرالله رئیس جمهور لبنان شود.

ششم: دولت آمریکا برای حل مشکل میان ایران و آمریکا باید به فرانسه اعلام کند برج ایفل را از محل خودش به حیاط سفارت ایران منتقل کند که اگر رئیس جمهور ایران به پاریس رفت بتواند در همان حیاط سفارت بالای برج ایفل برود.

احمدی نژاد اعلام کرد که در صورت پذیرش این موارد توسط آمریکا، شرایط بعدی را اعلام می کند.

علی موند و حوض زمزم

دیپلماسی یکی به راست یکی به چپ در حال پیشروی است. در حالی که احمدی نژاد دارد وسط رفقای سابق وول می خورد، لاریجانی به عربستان رفته است تا در آنجا دست به یک معامله بزرگ بزند. دیروز علی لاریجانی با پادشاه عربستان دیدار کرد… در این دیدار طرفین با هم دست دادند، همدیگر را ماچ کردند، با هم حرف زدند، با هم ناهار خوردند، بعد از ناهار با همدیگر نماز خواندند، سپس برای همدیگر دعا کردند. در این دیدار 34 فنجان چای مصرف شد و طرفین چهار بار سرفه کردند… اما هیچ جزئیاتی در مورد گفتگوهای آنان منتشر نشد.

آمریکا و ایران و کنسولگری

ظاهرا یک بار حسینی سخنگوی وزارت خارجه ایران در حال قاچاق باروت به عراق بود، وسط راه مامورین مرزی دستگیرش کردند و به او گفتند: اینها چیه همراهت؟ گفت: فلفل. گفتند: ولی اینا به نظر باروت می آد. حسینی گفت: نه قربان! به حضرت عباس فلفله، به ابوالفضل فلفله. مامور کمی از باروت را کف دست حسینی ریخت و کبریت را کشید و باروت منفجر شد و دست حسینی سراپا سوخت. حسینی در حالی که از درد اشک توی چشمهایش جمع شده بود، گفت: قربان! عرض نکردم فلفله.

مقامات نظامی آمریکا در عراق گفتند که: « ایرانیان دستگیر شده در عراق از اعضای سپاه پاسداران هستند و با سپاه قدس ارتباط داشته اند و مسوولیت رساندن کمک های نقدی و اسلحه به جنگجویان مخالف حضور نیروهای ائتلاف در عراق را برعهده داشته اند.» از طرف دیگر یو اس ای تودی نوشت که « محمد جعفری، معاون شورای امنیت ملی ایران یکی از اعضای کنسولگری ایران در اربیل است که دستگیر شده است.» البته راست و دروغ خبر به گردن یو اس ای تودی. ولی سخنگوی دولت عراق هم گفت: « دفتر دولت ایران در اربیل که مورد حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفته یک دفتر دیپلماتیک نبوده.» این سخنگو اعلام کرد که: « ما منتظر گزارش آمریکا هستیم.» با وجود همه این موارد آقای حسینی، سخنگوی وزارت خارجه هرگونه ارتباط این افراد با سپاه پاسداران را تکذیب کرد، آنها را « دیپلمات» و دفتر اربیل را « کنسولگری» نامید. ظاهرا ایران این محل را به عنوان کنسولگری تعیین کرده بود، اما چون احساس می کرد لازم نیست که به دولت عراق اعلام کند که این ساختمان کنسولگری است، به هیچ کس چنین چیزی را اعلام نکرد. نکته مهم این که از دیروز دیگر دولت ایران واژه دیپلمات را در مورد این پنج نفر بکار نبرده و فقط « خواستار آزادی پنج تبعه خود توسط آمریکا شد.» نکته با مزه دیگر اینکه وزیر اطلاعات ایران و وزیر امنیت ملی عراق با هم دیدار کردند. واعظی، وزیر امنیت عراق گفت: « افزایش نیروهای آمریکایی در جهت اجرای طرح امنیتی بغداد است.» وی گفت: « پشتیبانی آمریکا از نیروهای عراقی، به درخواست فرماندهی عراق است.» محسنی الاژه ای، وزیر اطلاعات نیز در حالی که اصلا به روی خودش نمی آورد که قضیه پنج دیپلمات چیست، اعلام کرد که: « بطور کلی در مورد گروگانگیری بحث شد، اما به صورت جزئی نه.»

دست ها رو سینه، لپ ها آلوچه، هپ!

در تمام راهروهای سیاست هسته ای کشور، همه دارند یواش یواش راه می روند. کسی صدای پای کسی را نمی شنود. اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس با صدای بسیار آهسته و آرام گفتند: « مسوولان دولت به جای سخنان غیرضروری و گاه نسنجیده اجازه دهند پرونده هسته ای در مسیر صحیح خود پیگیری شود.» ظاهرا منظور آنان سخنگوی وزارت خارجه بود که دیروز گفت: « غنی سازی در نطنز متوقف نشده است.» محمد عطریانفر هم بعد از قرنها اقدام به تمجید از کارهای علی لاریجانی کرد و گفت: « موضع لاریجانی در مورد پرونده هسته ای بسرعت به دیدگاههای دولت در گذشته نزدیک می شود.» فعلا کسی بلند بلند حرف نزند، یواش یواش راه بروید و پرده ها را هم کنار نزنید. علی آقا دارد یواشکی با موبایلش حرف می زند.

جشنواره طنز قالیباف

جشنواره طنز از طرف شهرداری تهران برگزار شد و تعداد زیادی از طنزنویسان کشور در آن شرکت کردند. قالیباف که در این مراسم سخن می گفت، اعلام کرد: « جرات حضور در جمع طنزپردازان بسیار سخت تر از رفتن به جبهه و جنگ است.» البته آگاهان توضیح دادند که قبل از عملیات ظاهرا دشمن کاملا خلع سلاح شده بود. رویا صدر، معروف به بی بی گل، در مورد جشنواره طنز قالیباف نوشت: « تا به حال به عنوان یک طنزنویس، اینقدر احساس سرافکندگی و خجالت نکرده بودم…. اکبر عبدی در این جلسه از قالیباف خواست به طنزنویسان خانه بدهند، منوچهر آذری هم گفت: ما بیکاریم، به ما کار بدهید.» در این مراسم سعدی افشار هم به عنوان یکی از طنزنویسان بزرگ کشور روی صحنه رفت. براساس گفته بی بی گل عزیز تعداد آثار زیاد بود و جمعیت زیادی از برنامه استقبال کرده بودند.

بودجه و انتقاد از دولت

در حالی که صاحب عزا در نیکاراگوئه مشغول آموزش رقص سالساست، اعضای هیات دولت دارند خودشان را برای آماده کردن بودجه جر می دهند. اعلام شد که جلسات بودجه هیات دولت از ساعت 7 صبح تا 9 شب برگزار می شود. در همین درازا وزیرعلوم به دلیل فشار کاری در سی سی یو بستری شد. از طرف دیگر اعلمی، نماینده غیور تبریز در تذکر به حداد عادل گفت: « به آقای احمدی نژاد تذکر می دادید در شرایط فعلی بودجه در اولویت است.» ظاهرا نمایندگان مجلس فکر نمی کنند که خودشان هم می توانند در نطق پیش از دستور یا سووال یا استیضاح یا هر کوفت و زهرمار دیگری از رئیس جمهور سووال کنند. حداد عادل هم از دولت انتقاد کرد و گفت: « دولت مصوبات خود را هم اجرا نمی کند.» اسدالله بادامچیان هم بدنبال رفیقش باهنر از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد کرد و گفت: « دولت در سیاست و مدیریت اقتصادی خود تجدید نظر کند.» به دنبال همین انتقادات، 150 نماینده مجلس در مورد « اتخاذ سیاستهای مقطعی و غیرنظام مند.» در بودجه به دولت هشدار دادند. الیاس نادران توضیح داد که اولا بررسی بودجه به 67 روز کاری بدون احتساب تعطیلات نیاز دارد و ثانیا بستن بودجه با پایه نفتی 45 دلار بیش از حد خوش بینانه است. اما جان کلام توسط جان نگروپونته، مدیر اطلاعات ملی آمریکا بیان شد. وی گفت: « سیاست های اقتصادی خود ایران، از تحریم زیانبارتر است.» آگاهان توضیح دادند که برای سقوط دولت هیچ نیازی به تحریم اقتصادی آمریکا نیست، این دولت اگر با همین وضع پیش برود، تا دو ماه دیگر حتی اعضای دولت امکان تشکیل جلسه دادن را هم ندارند. اما نکته جالب در مورد گرانی لبخندی بود که بر لب وزیر مسکن نشست. وزیر مسکن در مقابل این سووال خبرنگاران که چرا مسکن گران شده است، لبخند زد و رفت. به همین راحتی.

جناح راست یکدست نمی شود؟

به نظر می رسد که اصلاح طلبان دارند خودشان را شدیدا خسته می کنند و بشکل عجیبی دارند روز و شب فعالیت می کنند، تا حدی که سایت امروز گاهی اوقات در روز یکی دو بار خبر جدید می گذارد. سایت ادوارنیوز هم که به نظر می رسید از 18 تیر سال 1378 به روز نشده بود، موفق شد به روز شود. سعید رضوی فقیه گفت: « جناح راست دیگر یکدست نمی شود.» مرتضی حاجی نیز اعلام کرد که « با اصولگرایان متعادل به ماه عسل نمی رویم، اما اعتمادمان را بیشتر می کنیم.» آگاهان تذکر دادند که با هرکس می خواهید به ماه عسل بروید، اشکالی ندارد، با راست افراطی به ماه عسل نروید.

لطفا انتقاد کنید

آقا! من مدتی است که شیوه این صفحه را تغییر دادم، اخبار روز را کاملا می نویسم و بعضی روزها خودم هم یادم می رود که قرار بود طنز بنویسم، ظاهرا به نظرم می آید که خیلی کار بامزه ای دارم می کنم، منتهی فکر می کنم احتمالا نظر شما با من یکی نیست. سووال من این است، همین روشی که دارم ادامه بدهم؟ یا مطالب را کوتاه تر کنم و بیشتر به طنز بپردازم. لطفا نظرات تان را با ای میل خودم برای من بفرستید تا ببینم دارم چه غلطی می کنم. ضمنا تصمیم گرفتم برای عید سری به طرف ارمنستان و تاجیکستان بزنم، به نظر شما در آنجا می توانم برنامه ای برای ایرانیان بگذارم؟ اصلا کسی از دوستان در تاجیکستان یا ارمنستان هست که آدم با او تماس بگیرد و در آنجا برنامه بگذارد؟