توافقی در همه زمینه ها

نویسنده

» تحلیل رپوبلیکا از مذاکرات هسته ای

به نظر می رسد که مذاکره میان ایران و جامعه بین المللی در تاریخ ۲۳ می به یافتن راه حلی برای بحران اتمی ایران منجر شود.

حکومت تهران در حاشیه نشست استانبول که به دنبال ۱۳ ماه تهدید برگزار شد، نشان داد که تمایل زیادی به انجام مصالحه و تولید اورانیوم غنی شده به میزان ۲۰ درصد دارد. فریدون عباسی، رییس سازمان انرژی اتمی، اعلام کرد که هرگاه ایران به میزان لازم اورانیوم برای رآکتور تحقیقات پزشکی خود جمع آوری کرد، غنی سازی را متوقف خواهد نمود.

درعین حال، ایران از عضویت خود در پیمان منع گسترش به عنوان یک “پیروزی” یاد می کند که از آن می توان در چارچوب مذاکرات استفاده کرد. داشتن توان غنی سازی برای سوخت هسته ای به صورت مستقیم ممنوع اعلام نشده.

رضا سجادی، سفیر جمهوری اسلامی در مسکو، در اواخر آوریل اظهار داشت که ایران تمایل دارد از طرح روسیه دایر بر توقف گسترش برنامه اتمی پیروی کند و تأکید نمود که دولتش آماده است تا پروتکل الحاقی را بپذیرد. براساس این پروتکل، بازرسان آژانس اتمی می توانند به صورت سرزده از تأسیسات اتمی ایران بازدید کنند.

اظهارنظر خاویر سولانا در تاریخ ۲۱ آوریل را نیز نباید از خاطر دور کرد. مسؤول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا اظهار داشت: “در اولین روز مذاکرات استانبول، سعید جلیلی درخواست ایالات متحده مبنی بر برگزاری یک نشست دوجانبه در چارچوب مذاکرات را پذیرفت.”

نتیجه مذاکرات استانبول غیرمترقبه نبود. در اواخر ماه مارس، نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان به مدت ۲ ساعت با رییس جمهور باراک اوباما در سئول مذاکره کرد. موضوع بحث آنها از مسأله هسته ای ایران تا بحران سوریه را شامل می شد. درواقع به نفع آنکارا است که مانع وقوع هرگونه مداخله نظامی علیه ایران شود.

اوباما به اردوغان گفت که زمانی که دراختیار مقامات ایرانی برای یافتن یک راه حل مسالمت آمیز داده شده رو به اتمام است و اینکه حکومت تهران باید از این فرصت استثنایی برای مذاکره استفاده کند. او همچنین خاطرنشان کرد درصورتی که آیت الله خامنه ای تأیید کند که فتوایش هرگونه دستیابی به تسلیحات اتمی را ممنوع خواهد کرد، ایالات متحده حاضر به قبول یک برنامه اتمی غیرنظامی ازسوی این کشور خواهد بود.

اردوغان در تاریخ ۲۸ مارس به تهران و مشهد رفت. این سفر به خوبی نشان از اهمیت میانجیگری او داشت، به ویژه اینکه هاکان فیدان، رییس دستگاه اطلاعاتی ترکیه نیز در این سفر او را همراهی می کرد. فیدان بسیار مورد تحسین نهادهای جمهوری اسلامی است و روابط نزدیکی نیز با قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس دارد. قاسم سلیمانی همچنین نامزد ریاست جمهوری آینده و از مشاوران مورد اطمینان خامنه ای در امور امنیتی است.

در همین راستا، روزنامه لوس آنجلس تایمز در تاریخ ۲۷ آوریل نوشت که ممکن است دولت اوباما حق ایران برای غنی سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد. به نوشته این روزنامه، احتمالاً واشنگتن در صورت پذیرش بازرسی های بدون محدودیت و نظارت سفت و سخت بر تأسیسات هسته ای ازسوی آژانس اتمی، امکان غنی سازی تا میزان ۵ درصد توسط دولت جمهوری اسلامی را خواهد پذیرفت.

البته اوباما آن روی سکه را نیز به حکومت تهران نشان داده: ایالات متحده هفته گذشته تعداد نامشخصی جنگنده اف-۲۲ که جزو پنجمین نسل از جنگنده های نامرئی محسوب می شوند را در یک پایگاه هوایی در امارات متحده عربی مستقر کرد. پیام واضح بود: ایالات متحده آماده است تا بوسیله نگین های نیروی هوایی آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران حمله کند.

گرچه اوباما در برابر جمهوری اسلامی مواضع محکمی اتخاذ کرده، ولی هنوز حرکت ملموسی در این زمینه انجام نداده است. درنتیجه، او به منظور بالا بردن امکان انتخاب مجدد خود نیاز مبرم به یک پیروزی دیپلماتیک در رابطه با مسأله ای دارد که تمامی اسلافش طی ۳۳ سال اخیر از حل آن عاجز مانده بودند. سیاست خارجی آمریکا به دلیل ازسرگیری مبارزات در افغانستان و بی ثباتی در عراق و سوریه پیچیده به نظر می رسد. اکنون وقت یک “راه حل منطقه ای” است که ایران را نیز به عنوان مهم ترین مهره خاورمیانه و آسیای مرکزی دربرگیرد.

آیا ممکن است که در کوتاه مدت به یک مصالحه دست یابیم؟ آیت الله احمد خاتمی در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ ۶ آوریل گفته بود: “برقراری رابطه با آمریکا تحت کنترل منحصر به فرد مقام معظم رهبری است.” چنین اظهارنظری به خوبی نشان می دهد که موتور محرکه برای هرگونه تصمیم گیری در زمینه ایجاد رابطه با واشنگتن در دستان شخص خامنه ای است.

آن فتوایی که اوباما و اردوغان به آن اشاره می کنند چیست؟ خامنه ای در ماه مارس گفت: “ملت ایران هیچ گاه به دنبال تسلیحات اتمی نبوده. دشمنان به خوبی می دانند که ایران مخالف سلاح اتمی است. براساس موازین اسلامی، داشتن سلاح اتمی یک گناه بزرگ است و گسترش چنین تسلیحاتی بی فایده، نابودکننده و خطرناک خواهد بود.”

بسیاری از ناظران به این بیانات با دیده تردید می نگرند. یکی از انتقادات مهمی که خامنه ای به قذافی وارد می کرد این بود که از برنامه هسته ای خود کوتاه آمده و خود را بی دفاع در برابر قدرت های غربی قرار داده. با این حال، این اظهارنظر بدین معنی نیست که در صورت دراختیار داشتن تسلیحات اتمی، بلافاصله در صورت تهدید ملت، کلاهک ها بر موشک ها سوار شوند. همین “مالکیت” و “مخفی کاری” برای ایجاد یک اثر بازدارنده علیه کشورهای متخاصم کفایت می کند.

با این حال، کاملاً محرز است که سیاست هسته ای خامنه ای براساس دو اصل ساده پایه ریزی شده: اول اینکه “تا زمانی که عقب نشینی کنی و از خود انعطاف نشان دهی، قدرت های مستکبر به شدیدترین نحو به تهدیدهای خود ادامه می دهند” و دوم اینکه “تا زمانی که تهدید وجود دارد، مصالحه ای انجام نخواهد شد”.

این موضع ازسوی تاریخ نیز حمایت می شود. در سال ۱۹۸۷ خوزستان در جنگ ایران و عراق ویران شد، صادرات نفتی به پایین ترین حد خود رسید و اقتصاد درهم شکست. جمهوری اسلامی در مبارزه علیه نیروی دریایی کشورهای غربی مستقر در خلیج فارس تردید نکرد. امروز حکومت تهران با داشتن ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی در سال ۲۰۱۱، وجود یک بی ثباتی شدید منطقه ای، بودن پوتین در قدرت در مسکو و درگیری کشورهای غربی در بحران مالی، به خوبی می تواند در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند.

این مسأله باعث شده تا برخی فکر کنند خامنه ای با هرگونه سازشی با ایالات متحده مخالف است. تاریخ یک بار دیگر نیز عکس آن را نشان داده. او در زمان ریاست جمهوری خود در سال های ۸۰ نقش مهمی در ماجرای ایران- کنترا داشت. زمانی که رهبر انقلاب شد نیز با قرارداد هاشمی رفسنجانی در سال های ۹۰ که با شرکت آمریکایی کونوکو منعقد کرد مخالفتی از خود نشان نداد. در سال ۲۰۰۱ موافقت کرد تا آمریکا را در حمله اش به افغانستان ازنظر اطلاعاتی حمایت کند. در سال ۲۰۰۳ پیشنهاد وزارت خارجه آمریکا مبنی بر تعیین چارچوب های یک توافق که منافع طرفین در آن لحاظ شده بود را به تأیید رساند. در سال ۲۰۰۷ از سه دور مذاکرات میان مسؤولان ایرانی و آمریکایی درخصوص عراق حمایت کرد. در سال ۲۰۰۸ محمود احمدی نژاد را به دلیل تبریک گفتن به باراک اوباما مورد مؤاخذه قرار نداد.

“سلطنت” خامنه ای از همان سال ۱۹۸۹ توأم با اتخاذ سیاست های عملگرایانه آغاز شده. مصلحت اندیشی همواره در رأس هرگونه افراط گرایی ایدئولوژیک بوده. در اوایل سال ۲۰۰۰ زمانی که مسأله هسته ای بقای حکومت را تهدید می کرد، دولت تهران توقف فعالیت های غنی سازی را پذیرفت تا از رویارویی نظامی با ایالات متحده جلوگیری کند.

امروز تهران این فرصت را دارد تا خود را به عنوان قدرت مسلط بر منطقه نشان دهد. به دنبال خروج آمریکا از عراق و احتمال خروج از افغانستان، به دنبال ضعیف شدن سوریه و وابستگی بیش از حد حزب الله لبنان به جمهوری اسلامی، امروز شاهدیم که طی قرن های اخیر دامنه نفوذ ایران، از دامنه های هیمالیا گرفته تا سواحل مدیترانه، هیچ گاه تا این حد بالا نبوده است.

اینها مسایلی هستند که جدا از مسایل هسته ای، الویت های خامنه ای را تعریف می کنند؛ اولویت هایی که با یک استراتژی پیچیده و براساس سه نکته دنبال می شوند: ابتدا دفاع از کشور در برابر نیروهای متخاصم خارجی با بالا بردن توان تدافعی کشور. دوم، دوری جستن از اغتشاشات ناگهانی که روند تحولات قدرت را برهم می زند. سوم، سرگرم ساختن کشورهای غربی بوسیله ترفندهای پیچیده دیپلماتیک. و برای این مورد آخر، چه چیزی بهتر از کاغذبازی های برنامه هسته ای وجود دارد؟

به عنوان نکته پایانی می توان گفت که درحال حاضر یک راه حل سریع برای خروج از بحران پیش آمده میان ایران و ایالات متحده وجود دارد. هر دو طرف مدام به یکدیگر تیشه می دهند و اره می گیرند و بدگمانی عمیقی میان طرفین به وجود آمده. شیوه مذاکره هر دو نیز به شدت با یکدیگر منافات دارد. تنها راه برای پر کردن این شکاف ها این است که وارد یک سری مذاکرات تدریجی شویم که ماه ها به طول انجامد. بدین ترتیب می توانیم گام های ابتدایی را به سوی راه حل های مسالمت آمیز برداریم. برخی از گام ها می تواند موضوع کاهش غنی سازی تا میزان ۵ درصد را شامل شود؛ قبول ارسال اورانیوم غنی شده به میزان ۲۰ درصد برای مصارف پزشکی؛ قبول ارسال بخشی از ذخایر اورانیوم ایران به یک کشور ثالث که می تواند ترکیه یا روسیه باشد؛ لغو تدریجی تحریم ها علیه ایران؛ پذیرش بازرسی ها و… تا اینکه تحریم ها به طور کامل برداشته شوند.

منبع: رپوبلیکا، ۵ می