جشنواره گزارش

نویسنده
جمشید کمالی

بیست و پنجمین جشنواره جهانی تئاتر فجر در روز دوم هنوز سردسرداست. د رانتظار نمایش هائی که این رویداد هنری را رونق ببخشند، نگاهی داریم به رویدادهای روز دوم.

roozdovomb.jpg

هنوز سردسرد است

دومین روز از جشنواره تئاتر فجر را در حالی پشت سرگذاشتیم که هنوز اجرا هایی که ممکن است جشنواره را کمی رونق بخشند، یعنی اجراهای خارجی هنوز شروع نشده اند. چند کار تهرانی و چند کار شهرستانی حاصل روز دوم جشنواره بیست و پنجم است.

در این روز علاوه بر نمایش های بخش خیابانی نمایش های صحنه ای نمایش”پائین، گذر سقاخانه” نوشته اکبر رادی و به کارگردانی هادی مرزبان، ‌در تالار وحدت و در مجموعه تئاترشهر نمایش‌های”رستم و سهراب” نوشته و کار رسول نجفیان در تالار اصلی، “نوای اسرارآمیز” نوشته اریک امانوئل اشمیت به کارگردانی سهراب سلیمی در تالار چهارسو، “سه گانه سوءظن و سوسک” نوشته و کار رضا گشتاسب در تالار سایه، “موهای بلوند” نوشته و کار اصغر خلیلی در تالار قشقایی، “مرگزار سیاه سرخ… ” نوشته و کار جواد صداقت در تالار نو اجرا می‌شوند.

در تالار مولوی نمایش”کالون و قیام کاستلیون” نوشته حمیدرضا نعیمی و کارگردانی آرش دادگر به صحنه می‌رود و در بخش جشنواره جشنواره‌ها نمایش‌های”یک دختر، یک سرباز” نوشته محمدرضا کوهستانی و کارگردانی احمد سلیمانی در تالار هنر و”انتظار در کافه پارکر نوشته آرتور میلر و کارگردانی مشترک سعیدیان و زینالی در تماشاخانه مهر حوزه هنری به صحنه رفتند.

roozdovomd.jpg

خرده فرهنگ های فراموش شده

اکبر رادی در نمایش پایین گذر سقاخانه نشان می دهد هنوز پرداختن به فرهنگ ایرانی را دوست دارد و می کوشد آدم های آسیب پذیری را که در طول این سال ها به نمایش گذاشته این بار در میان خرده فرهنگ های گذشته جستو جو کند. نمایش پایین گذر سقاخانه همچنان در جهان دراماتیک رادی از بی عدالتی ها سخن می گوید و اینکه اگر شخصی قبول کرد به مرام و مسلکی پایبند باشد و در میانه راه از این مرام خسته شد چه تبعاتی برای خود و دیگر وابستگانش رخ می دهد. اتفاقی که شخصیت اصلی نمایش در مرام لوطی گری به آن پشت پا می زند و حاصلش مرگ طاهر بهترین رفیق اش است. شاید برای علاقمندان رادی پذیرش این نمایشنامه کمی دشوار باشد. او همیشه به زبان سال هایی نوشته که خود در آن زندگی می کرده است. شاید یکی از مهمترین نمایش های او در دهه شصت نمایشنامه آمیز قلمدون بود که رادی در آن شرایط زندگی ناشی از جنگ را به تصویر می کشد و یا آهسته با گل سرخ که در بحبوحه انقلاب ایران نشانگر فضا های سیاسی دورانش بود. . اما به هر حال نباید فراموش کرد که او باغ شب نمای ما را هم در کارنامه دارد که نمایش نامه ای کاملا قجری است. بنابراین رادی نشان داده که تصور دقیقی از زبان در نمایش دارد و این در پایین گذر سقاخانه نیز نمودی آشکار دارد. اما آنچنان که رادی در پرورش اثر خور موفق بوده هادی مرزبان کارگردان نمایش در رهبری تصویری متن موفق نمی نماید. کار مرزبان همراه با نوعی تصنع است که دائم به ما یاد آوری می کند در حال تماشای نمایش هستیم. از نورپردازی غلو شده گرفته تا چینش میزانسن ها، حرکات بازیگران و…. یکی دیگر از عناصری که به کار لطمه اساسی می زند استفاده از حرکات موزون است. این جنس کار فرم در این نمایش آن را در کل به مسیری دیگر هدایت می کند که به طور حتم رادی آنقدر کار را نمایشی نمی دیده است. به هرحال نمایشنامه زیر گذر سقاخانه روی کاغذ چند قدمی از نمایش روی صحنه جلوتر است.

سرگشته

داستان رستم و سهراب در شاهنامه یکی از دراماتیک تری متن ها ادبی جهان به شمار می آید. کافیست با تکیه بر داستان جلو بروید و بدون دخل و تصرف به زبانی پویا و دراماتیک دست یابید. در سال های اخیر پس از بهروز غریب پور که این داستان را به صورت اپرا اجرا کرد و لوریس چکناواریان هم برای آن موسیقی ساخت، رسول نجفیان دومین کارگردانی است که می کوشد از این داستان برای خود رهیافتی نمایشی را برگزیند.

نجفیان در این نمایش سعی داشته با تلفیق چند شکل مختلف اجرایی از جمله پرده خوانی، نقالی، شمایل گردانی، تعزیه و… قصد داشته به فضایی سنتی در اجرا دست یابد. طراحی صحنه نیز با الهام از نقاشی های قهوه خانه ای صورت پذیرفته و موسیقی تلفیقی از آوا های محلی متفاوت ایران است.

اما آنچه در این میان اندکی آذار دهنده به نظر می رسد و سبب می شود زحمات نجفیان آنگونه که می بایست به بار ننشیند، عدم تلفیق مناسب این شیوه ها با یکدیگر است. میزانسن ها پویا نیستند و کارگردان در چینش آنها شور و هیجان خاصی را به خرج نداده است. حتی آواهایی که کارگردان به عنوان موسیقی نواحی به گوش تماشاگر می رساند، چندان با بخش های نمایش همراه نیست و گاه خارج از موضوع گام می زند.

اما از منظر روایت پردازی نجفیان تقریبا وفاداری کامل به اثر فردوسی داشته و در همین راستا گام بر می دارد. او چندان زمان ها زا پس و پیش نمی کندو با یک روایت خطی می کوشد، آنچه باید به تماشاگر منتقل شود.

به این ترتیب روز دوم جشنواره را پشت سر می گذاریم و چشم می دوزیم به صحنه برای نمایش های سومین روز.