اعدام دسته جمعی پنج تن از زندانیان سیاسی ایران، که چهار تن از آنان کرد بودند، در سحرگاه یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه موجی از تأسف و اندوه و در عین حال انزجار و اعتراض نسبت به این جنایت به راه انداخته است. هدف رژیم جمهوری اسلامی از دست زدن به این جنایت زهرچشم گرفتن از مردم کردستان و دادن هشداری به همه مردم ایران در آستانه سالگرد جنبش اعتراضی علیه تقلب بزرگ انتخاباتی است. اما برخلاف تصور سردمداران رژیم، این اعدام دسته جمعی نه تنها موجب ارعاب و پس کشیدن مردم نشده و نخواهد شد، بلکه به احتمال قوی همچون جرقهای خواهد بود که حرکتهای مردمی فراوانی را شعلهور خواهد کرد. هم اکنون کردستان در حالت تألم و ناآرامی شدیدی به سر میبرد. مردم در انتظار فرصتی هستند که بتوانند همدردی و همبستگی خود را با خانوادههای داغدار و نیز نارضایتی و اعتراض خودشان را به این اعدامها نشان دهند.
در پیوند با این وضعیت، تلاشهای زیادی برای ایجاد یک اجماع گسترده در میان احزاب کرد و نیز نهادهای مدنی، دانشجویان، فعالان کارگری و زنان و فعالان حقوق بشری به عمل آمده تا زمینه برای یک اتحاد عمل عمومی فراهم شود که خوشبختانه نتیجه هم داده و روز پنجشنبه پس فردا به عنوان روز عزای عمومی و تعطیل عمومی در کردستان اعلام شده و تمام احزاب و گروههای سیاسی اطلاعیههائی با همین مضمون و همین فراخوان تا هم الان منتشر کرده و یا بزودی منتشر خواهند کرد.
بنابراین ما در اولین قدم با یک اجماع وسیع در میان همه احزاب سیاسی و نیز فعالان مدنی و سیاسی کرد در داخل کشور بر سر این موضوع روبرو هستیم و در وهله دوم حرکتهای اعتراضی مردمی را در روز پنج شنبه باید شاهد باشیم. آنچه باید همین جا اضافه کرد لزوم حفظ متانت و دوری گزیدن از خشونت در حرکتهای مردمی است که بدون شک مورد قبول همه نیروهای سیاسی و شرکتکنندگان در تعطیل عمومی پسفردا هست و اگر نیروهای مسلح رژیم ابراز همدردی و احتمالا تجمعات مسالمتآمیز مردم را، مانند آنچه در تمام سال گذشته شاهد بودهایم، به خشونت نکشند، بیگمان ما تعطیل عمومی و اعتراض مدنی گسترده مردم کردستان را شاهد خواهیم بود.
حرکت روز پنجشنبه ضمن ابراز همدردی با خانوادههای قربانیان این اعدامها، اقدامی است برای نشان دادن یک اعتراض عمومی به اعدامهای سیاسی. مردم میخواهند نشان دهند که اینگونه اعدامها برای جمهوری اسلامی چندان ارزان و کمهزینه هم تمام نمیشود. بنابراین باید حرکت روز پنجشنبه و تصمیم به برگزاری آن را وسیعا رسانهای کرد. باید همبستگی سراسری مردم ایران را نسبت به جانباختگان و به طور کلی نسبت به مردم کردستان جلب کرد. دست همبستگی و کمکی که در دوران مصیبت و اندوه بسوی کسی دراز میشود هرگز فراموش نخواهد شد.
اعدامهای کردستان در عین حال یک نوع تست کردن افکار عمومی مردم ایران و جنبش دموکراسی خواهی هم هست. دیکتاتور گمان برده است اگر اعدامی کرد باشد و یا اگر اعدامی با نظام پادشاهی تداعی شود، امکان اعتراض به آن را در افکار عمومی کاهش میدهد. مگر نه اینکه کردها «محارب» هستند؟ مگر نه اینکه قبلا هم خیلیهایشان اعدام شدهاند و چندان واکنشی هم تولید نکرده است؟ پس کشتن آنها «فرق» میکند و واکنش به آن هم باید «متفاوت» باشد. این توطئهای است تفرقهاندازانه که سالها برای سرکوب یکی پس از دیگری همه ما از آن استفاده شده است. نشان دهیم که این ترفندها در جنبش نوین دموکراسی خواهی ایران اثر ندارد. نشان دهیم که طاعون فرهنگ «خودی» و «غیرخودی» را، که متأسفانه برخی ها در گسترش و یا دست کم در پذیرش آن سهیم بوده و هنوز هم هستند، از سیاست خود و تفکر خود به تمامی زدودهایم. نگذاریم زهر این ایدئولوژی مسموم آپارتایدی فضای جنبش دموکراسی خواهی ما را آلوده کند. شرط اولیه و ابتدائی دموکراسی را که همانا آزادی و برابری همه شهروندان کشور، صرفنظر از نژاد، قومیت، جنسیت، آئین و مذهب و عقیده سیاسی است، به خاطر هیچ «مصلحتی» قربانی نکنیم.
در این سی و یک ساله عمر جمهوری اسلامی، تا جائی که من به خاطر دارم، هر موقع خواستهاند درس عبرتی به تهران بدهند کردها را قربانی کرده و پوستشان را جلوی چشم دیگران کندهاند. گرچه واقعیت تلخی است، اما باید بپذیریم که رژیم تنها به کمک زور صرف نبوده که این سیاست را پیش برده بلکه نوعی باورهای مشترک، نوعی همدلی، و یا دست کم نوعی سکوت، این وضع را تداوم میداده است. ایران جدیدی که دارد در مقابل چشمان ما متولد میشود نمیتواند و نباید باید با اینگونه تفکر و رفتار تبعیضگرایانه هیچگونه سر آشتی داشته باشد.