نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

امیردژاکام اواخر سال گذشته دو نمایش به شکل همزمان به روی صحنه برد. درباره اولین آنها- سه گانه می تراس- ‏پیش تر نوشتیم و این هفته به امپراطور و آنجلو خواهیم پرداخت. نمایش امپراطور و آنجلو توسط ایوب آقاخانی- از درام ‏نویسان جوان ایران- به رشته تحریر در آمده و کاری است از گروه تئاتری ماهان…‏

amirdejakam1.jpg

‎ ‎امپراطور و آنجلو‎ ‎

کارگردان: امیر دژاکام. نویسنده: ایوب آقاخانی. موسیقی متن: محسن میرزایی. طراح صحنه: مژگان عیوضی. ‏بازیگران: بهرام ابراهیمی، شیرین بینا.‏

مریم دختری ایرانی است که در عراق ازدواج کرده و صاحب خانواده شده است. در درگیری های عراق همسر و ‏فرزندانش کشته می شوند و او برای زندگی با خانواده همسرش راهی آمریکا می شود. در آنجا با مردی سیاه پوست و ‏زخمی آشنا می شود. مریم که هنوز به درستی زبان انگلیسی را نمی داند، سعی می کند تا با این مرد ارتباط برقرار کند. ‏مریم و مرد سیاه پوست اندک اندک دلباخته هم می شوند.‏

‎ ‎عشق در غربت‏‎ ‎

امیر دژاکام در پی اجرای سه گانه میتراس که بیشتر داستانی ذهنی را روایت می کرد، در این نمایش سراغ مسئله ای ‏اجتماعی رفته و سعی می کند به روابط عاطفی دو بیگانه در غربت بپردازد.‏

ایوب آقاخانی نویسنده این نمایشنامه از درام نویسانی محسوب می شود که خیلی زود توانست توانایی های خود را در ‏این عرصه به اثبات برساند. او قبل تر در چند نمایش به عنوان بازیگر نیز حضور داشته و چند نمایش را هم در جایگاه ‏کارگردان روی صحنه برده است. از مهم ترین کارهای او که در عرصه نمایشنامه نویسی بسیار به او کمک کرده، ‏تبدیل چند رمان به نمایشنامه بود که از رادیو پخش شده است. او در این برنامه ها فرصت داشت تا پیرنگ های آماده را ‏شکلی نمایشی داده و در این میان با ابعاد شخصیت و داستان پردازی دراماتیک آشنایی پیدا کند.‏

نمایش امپراطور و آنجلو از داستانی کاملا مینیمال سود می جوید. هم نویسنده و هم کارگردان کوشیده اند برای بیان ‏داستان کوتاه خود از مینیمال ترین شکل ممکن استفاده کنند. داستان در فاصله یک زنگ تفریح برای مریم رخ می دهد. ‏او که در کلاس های زبان آموزی به تحصیل مشغول است، در تنفس میان دو کلاس با مرد سیاه پوست آشنا می شود. ‏نمایش در پیرنگ و شیوه آشنایی مریم و مرد بسط و گسترش چندانی نمی یابد و تماشاگر از همان دقایق نخستین با ‏داستان درگیر می شود. این نگاه در کاربرد عناصر صحنه، حرکات و طراحی ها نیز کاملاحفظ می شود. بخش عمده ‏ای از طراحی صحنه نمایش به تخیل تماشاگر واگذاشته شده تا بخش بزرگ آن را در ذهن بسازد. در ادامه که سفر مریم ‏و مرد سیاه پوست شروع می شود و مریم تصمیم می گیرد تا به او کمک کند، عناصر نمایشی بسط بیشتری پیدا می کند. ‏اینجاست که پرده پشت سر بازیگران نیز به کار گرفته می شود و چند فضای مجزا مانند پرده سینما و… بازسازی می ‏شود.‏

amirdejakam2.jpg

شیوه برقراری ارتباط دو بیگانه که حتی زبان هم را نمی دانند اما از منظر اجتماعی در موقعیتی مشابه قرار گرفته اند ‏بزرگ ترین مشخصه مضمونی نمایش امپراطور و آنجلو محسوب می شود. مرد سیاه پوست قبیله اش را از دست داده و ‏مریم هم از سرزمین خود آواره شده است. آنها زبان همدیگر را نمی دانند، اما حسی مشترک انها را به سمت خود می ‏خواند. اگرچه این نکته به تنهایی می تواند بستر مورد نیاز را برای شکل گیری درام فراهم کند، اما نویسنده با زخمی ‏کردن مرد سیاه پوست ریشه های نمایشی کار را پر رنگ تر می نماید.‏

میزانسن نیز ب گونه ای طراحی شده که تقریبا در تمامی فصول این دو شخصیت را مقابل یکدیگر می بینیم و همین ‏نکته، این امکان را برای شخصیت ها پدید می آورد تا بتوانند با توجه به پاساژهای حسی مناسب ارتباط خود را در ضلع ‏سومی به مخاطب هم منتقل کنند.‏

در این روند، بازی بازیگران نیز اهمیتی ویژه می یابد. اگرچه ریتم بازی شیرین بینا در برخی صحنه ها دستخوش ‏ناهماهنگی می شود، اما بهرام ابراهیمی در نقش یک سیاه پوست بازی قابل قبولی را ارائه دهد. او فردی است آسیب ‏پذیر که به دلیل جایگاه اجتماعی هیچ منزلتی را برای رابطه خود و مریم حس نمی کند، اما در عین حال می کوشد با ‏ایجاد حسی شاعرانه خود را به او نزدیک کند.‏

صندلی وارونه تنها نماد بیرونی طراحی صحنه در این نمایش است. صندلی که ابتدا وارونه در مرکز صحنه قرار دارد. ‏صندلی که می تواند نمایشگر جایگاه اجتماعی هریک از دو شخصیت اصلی نمایش باشد. این صندلی تا مدتی همچنان ‏در حالت اولیه خود قرار دارد تا اینکه مرد سیاه پوست تصمیم می گرید آن را برگرداند. او با کمک عشقی که از ارتباط ‏با مریم پیدا کرده این قدرت را پیدا می کند تا جایگاه خود را تغییر دهد. ‏

مریم و مرد سیاه پوست برای اینکه بتوانند ماهیت گذشته خود را تغییر دهند و هویتی تازه را پس از آشنایی کسب کنند ‏نام هایی تازه و قرار دادی برای یکدیگر بر می گزینند. مرد مریم را آنجلو صدا می کند و مریم هم به سیاه پوست عنوان ‏امپراطور را اطلاق می کند.‏

نمایشی که امیر دژاکام از متن آقاخانی روی صحنه آورده می توانست کاملا اثری ضد جنگ باشد. اما وجوهی را که ‏کارگردان در اجرا به آن تاسی جسته، بیشتر به رویه های اجتماعی کار توجه دارد. ‏