آیا صدام دیگری در راه است؟

نویسنده
تلگراف

» انتقاد نویسنده تلگراف از موضع بریتانیا درعراق

جان کری و ویلیام هیگ وزیران خارجه آمریکا و بریتانیا عاجزانه به هرج و مرج در عراق خیره شده‌اند. هیچ چیز قابل توجه‌تر از این نیست که مراقب حاکمیت تهران باشیم در حالیکه نیروی قدس سپاه پاسدارانش را برای رسیدگی به بحران عراق می‌فرستد. همین نیرو است که مهمترین حامی رژیم جنایتکار سوریه، تروریست‌های حزب‌الله در لبنان محسوب می‌شود و قبلا در خود عراق از طریق شبه‌نظامیان شیعه، اخلال ایجاد کرده است. ممکن است وزارت خارجه به عنوان نشانه دوستی سفارت بریتانیا را در تهران بازگشایی کند، سفارتی که در سال ۲۰۱۱ پس از حمله وابستگان سپاه پاسداران ایران تعطیل شد. از نظر نویسنده، این آخرین نمونه از بزرگترین اعجاب سیاست خارجی بریتانیا است که از بی‌رحم‌ترین رژیم جهان دلجویی می‌کند.

شانزده سال پیش، وزارت خارجه از کمیسیون خیریه استفاده کرد تا کمک به ایران را قطع کند. کمکی مالی که به خانواده‌های هزاران نفری که در تهران به قتل رسیده بودند اختصاص داشت. در سال ۲۰۰۱ جک استراو اقرار کرد «به خاطر تهران» بود که مجاهدین خلق ایران را گروه تروریستی اعلام کرد. این گروه بخشی از شورای ملی مقاومت ایران است که تعداد زیادی از ایرانیان تبعیدی در سراسر جهان از آنا طرفداری می‌کنند. تنها زمانی این تصمیم عوض شد که عالی‌ترین قضات بریتانیا و اتحادیه اروپا متوجه شدند وزارت خارجه نمی‌تواند شاهدی برای این ادعا پیدا کند.

در سال ۲۰۰۶ حسن روحانی اعتراف کرد که به عنوان مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران، چگونه غرب را در مذاکرات فریب داده است. از زمانی که او رئیس‌جمهور ایران شده و بی‌بی‌سی و بسیاری دیگر او را به عنوان یک “اعتدال‌گرا” و “مصلح” توصیف می‌کنند، رژیم ایران سلطه ترور داخلی را بیش از قبل ادامه داده و ۸۰۰ نفر را اعدام کرده است. وزارت خارجه رفتار جنایتکارانه با ۳۰۰۰ عضو مجاهدین در اردوگاه اشرف عراق را که توسط ائتلافی از نیروی قدس، نخست وزیر نوری المالکی و نمایندگان ویژه بان کی مون از سازمان ملل سازماندهی شده بود، قبول کرد.

حالا که به نظر می‌رسد عراق در حال فروپاشی است، تمام کاری که غرب می‌تواند بکند این است که امیدوار باشد این کشور به نوعی دوباره خود را جمع کند. آقای بوش و آقای بلر مثل دون کیشوت و سانچو پانزای کوچولو به عراق رفتند تا صدام غول را شکست دهند و حالا آن‌چه باقی مانده کشوری است که محکوم به بی‌نظمی است. صدام آخرین نفری بود که آن قدر قدرت داشت تا بتواند آن کشور غمگین را تحت کنترل نگه دارد.

منبع: تلگراف، 21 ژوئن