داریوش مهرجویی، از هنرمندان تاریخ ساز سینمای ایران است. او با ساخت فیلم گاو، سینمای ایران را جهانی کرد و اوایل انقلاب با همین فیلم گاو بود که مسئولین سینمای ایران توانستند موافقت آیت الله خمینی با سینما و کارهای سینمایی را جلب کنند. چندی پیش مهرجویی از میرحسین موسوی حمایت کرد. وی در گفتگوی اختصاصی با قلم نیوز ضمن تاکید بر این مطلب که قطعا در انتخابات آینده از مهندس میرحسین موسوی حمایت می کند، گفته بود: “آقای مهندس موسوی با شناخت مدیریتی که دارند، قطعا بسیاری از مشکلات را رفع میکنند.” مهرجویی گفت: “شناخت مدیریتی یکی از مسائل مهمی است که دولت کنونی اصلا توجهی به آن نداشته است. این شناخت علمی است که در دانشگاه یک رشته تحصیلی به آن اختصاص داده شده است و باید با تحصیل علم و دانش به آن دست پیدا کرد.” به گفته کارگردان مطرح سینمای ایران اغتشاش اقتصادی فعلی در کشور و تغییر دائم مدیریتها نشان دهنده عدم شناخت علمی و کارشناسی است و به عقیده وی، آقای موسوی به این جنبه کار یعنی مدیریت توجه ویژهای دارد؛ “آقای مهندس موسوی به مدیریت و قانونمندی بسیار توجه دارد و این نکته مهمی است.”
داریوش مهرجویی کیست؟
داریوش مهرجویی در ۱۷ آذر ۱۳۱۸ در تهران در محلهٔ شاپور، (درخونگاه) متولد شد. خانواده اش از طبقه متوسط شهری بودند و پدرش به فرهنگ و هنر علاقه داشت. به همین خاطر از کودکی بخت آن را داشت که با هنر آشنا شود. به این ترتیب، مهرجویی از همان سالها به فراگیری موسیقی و نقاشی پرداخت. در کودکی تحت تاثیر مادربزرگش بود؛ ”مادر بزرگم از آن نمازخوانهای دوآتشه بود. تحت تأثیر فضای روحانی او، من هم از سن هفت تا پانزدهسالگی، شده بودم یک مسلمان واقعی. نماز و روزه ام یک آن ترک نمی شد.” اما از پانزده سالگی شک در دلش نشست؛ “چهره خدا تدریجا کدر شد و ایمانم رفت از دست.” کودکی اش در همان محله شاپور گذشت، در نوجوانی به موسیقی علاقه مند شد و مدت کوتاهی به کلاس آموزش موسیقی زندی رفت، اما پس از مدتی تصمیم گرفت نزد پدرش که موسیقی ایرانی را خوب میشناخت به نواختن سنتور ادامه دهد. کمی بعد با موسیقی کلاسیک غربی آشنا شد و به نواختن و نوشتن قطعاتی برای پیانو روی آورد.
علاقه به سینما و سفر به آمریکا
او در ۱۷ سالگی به سینما علاقه مند شد و برای درک بهتر فیلم های روز سعی به آموختن زبان انگلیسی کرد. تحصیلات مقدماتی را در تهران در سال 37 به پایان برد. سپس یک سال در هتل آتلانتیک مدیر شد. بیست ساله بود که برای ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه اش “سینما” به آمریکا رفت. چند ترمی در رشته سینما تحصیل کرد ولی خیلی زود آن را رها کرد و به تحصیل فلسفه علم پرداخت. هرچند همانجا با “رنوار” آشنا شد و در کلاسهای سینمایی او شرکت کرد، اما به طور آکادمیک فلسفه آموخت. در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه یو.سی.ال.ای در لس آنجلس لیسانس فلسفه گرفت.
بلافاصله پس از فارغ التحصیلی به عنوان سردبیر با کمک دوستانش، مجله نقد پارسی “پارس ریویو” را به منظور آشنا کردن غرب با ادبیات ایران منتشر کرد. همانجا، نخستین فیلمنامه خود را با مضمونی عاشقانه نوشت و سپس با هدف ساختن فیلمی بر اساس آن، راهی ایران شد. سال 1345 به ایران بازگشت تا به رویای دیرینش یعنی فیلم سازی هنری جامعه عمل بپوشاند. پروژه اش با شکست روبرو شد و مهرجویی چندی بعد در سال 1346 نخستین فیلمش، یعنی الماس 33 را جلوی دوربین برد.
آغاز کار سینمایی
مهرجویی الماس ۳۳ که فیلمی بسیار پرهزینه بود را ساخت. این فیلم در ۵ بهمن ۱۳۴۶ در تهران روی پرده آمد و فروش متوسطی داشت، توجه منتقدین را به خود جلب نکرد و با توجه به هزینه بالای ساخت، شکستی تجاری محسوب شد. الماس 33 یک کپی ایرانی از جیمزباند بود، یک آغاز تجاری برای کارگردانی که مهم ترین کارگردان سینمای هنری ایران شد. مهرجویی در این باره می گوید: “در آمریکا فیلمنامه ای نوشتم و قرار شد آن را با وزارت فرهنگ وقت به جریان اندازیم، ولی سانسور شد و گیر کرد، زیرا موضوع رابطه شیرین و فرهاد و خسرو بود و بعد از آن هم برای هیچ فیلمی نتوانستم تهیه کننده پیدا کنم تا این که مجبور شدم یک فیلم تجاری (الماس 33) ساختم.”
او با دوستانی که از گذشته و حال آشنا شده بود، سعی می کند کاری تازه را ارائه دهد. در ۱۳۴7-4۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلم نامه “گاو” را براساس یکی از داستانهای کوتاه ساعدی “عزادارن بیل”، نوشت و کارگردانی کرد. فیلم هرچند مغضوب دولت بود و گفته می شد ایرانیان را به شکلی زشت به جهانیان معرفی می کند، اما برای مهرجویی و سینمای ایران جوایز متعددی را در جشنوارههای بین المللی به ارمغان آورد. گاو هم از نظر تجاری هم از نظر هنری فیلم موفقی از کار در آمد و فصل جدیدی در سینمای ایران گشود. “سینمای موج نو” حرکتی بود که مهرجویی با فیلم “گاو” آغاز کرد. گاو از اولین فیلمهایی بود که از کمک دولتی استفاده کرد ولی در هنگام نمایش، گرفتار سانسور شد.
فیلم گاو در سال 1350(1971) در جشنواره ونیز شرکت کرد و جایزه ویژه منتقدان را از آن خود کرد. گاو که اکنون به عنوان فیلمی کالت شناخته میشود بارها توسط منتقدان ایرانی به عنوان یکی از فیلمهای برتر تاریخ سینما انتخاب شده است. گاو در تاریخ سینمایی ایران نیز تاثیرگذار بوده است؛ “ فیلم گاو روی کوران فیلمسازی ایران دو بار تاثیرگذار بود؛ یک بار زمانی که فیلم سانسور شد و سپس در فستیوال ها جایزه برد و یک بار هم بعد از انقلاب زمانی که تولیدات سینمای ما از 70 در سال به صفر رسیده بود، که در این زمان گاو را از تلویزیون نشان دادند که آقای خمینی فیلم را تصادفا دیده بود و گفت فیلم آموزنده ای بود و با سینما مخالف نیستیم.”
فیلم بعدی او، آقای هالو، یک درام اجتماعی بود که ساخت هنری مناسب و موفقیت تجاری خوبی داشت. سپس، پستچی را بر اساس نوشته ای از کارل بوخنر با مضمونی سیاسی ساخت. فیلم پستچی نیز مانند گاو یکی از آثار برجسته سینمای ایران از کار درآمد. در سال 53 دایره مینا را ساخت که تا سال 56 توقیف بود. دایره مینا یکی از تندترین فیلمهای انتقادی اجتماعی مهرجویی بود و فیلمنامه اش براساس داستانی از غلامحسین ساعدی دوست و همکار مهرجویی نوشته شده بود. داریوش مهرجویی در سال 55 نیز فیلمی به نام “الموت” را ساخت که در مورد اسلام و تشیع و اسماعیلیان بود و برای تلویزیون ملی ایران ساخته شده بود ولی تا کنون نیز به نمایش در نیامده و به عنوان فیلم ”مفقود شده” محسوب می شود.
بسیاری از فیلمهای مهرجویی، مشمول ممیزی شده اند، شاید او تنها فیلمسازی است که هم پیش از انقلاب فیلمهایش توقیف شده، و هم پس از انقلاب. مهرجویی در مورد سانسور و توقیف آثارش میگوید: “من همیشه گفته ام فیلم هایم حاصل واکنش نسبت به نیروی سانسورچی و در قبال آنها بوده است. هر کدام از فیلمهای من واکنشی در قبال دیگری است؛ مثلا آقای هالو را برای این ساختم که گاو توقیف شده بود و میبایست راه دیگری میرفتم. در دایره مینا گستاخ تر شدم ولی آنجا نتیجه اش را چشیدم. یعنی سه یا چهار سال فیلم توقیف شد. بعد از آن هم تا پنج شش سال اصلا نگذاشتند کاری بکنم و یک مرتبه نگاه کردم و دیدم پانزده سال گذشته و تمام زندگی فیلمسازی من روی هوا بوده و هیچ کاری نکردها م جز این که مثل قهرمانان “کافکا” قربانی دیدگاههای جزمی و یکجانبه و استبدادی شوم. دلیلش همان گستاخی بود. گستاخی در برابر حکومتی مستبد و عقده مند که یک ذره تحمل نقد و انتقاد را ندارد.”
”انقلاب” و انقلابی در کارهای مهرجویی
با آغاز هیاهوی انقلاب وی به جمع انقلابیون پیوست، هرچند که برخوردی بهتر از پیش از انقلاب با وی نشد. او سپس به فرانسه مهاجرت کرد و با ریاست سیدمحمد بهشتی بر بنیاد سینمایی فارابی و جشنواره فجر وی دوباره برای کار سینمایی به ایران دعوت شد. او سال 64 به ایران بازگشت. پیش از این در سال 59 فیلم “مدرسه ای که می رفتیم”(حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق) و در سال 62 “سفر به سرزمین رمبو” را به زبان فرانسه و درباره آرتور رمبوی شاعر ساخته بود که به دلیل نمایش در جشنواره های اروپایی جوایزی را کسب کرده بودند. در سال 65 و در فضای پرتنش جنگ فیلم “اجاره نشین ها” را ساخت.
اجاره نشینها هنوز هم به عنوان بهترین فیلم کمدی سینمای ایران شناخته می شود. فیلمی که باب ساخت فیلم های کمدی و انتقادی را باز کرد. اجاره نشین ها سروصدای فیلمسازان مذهبی را درآورد، محسن مخملباف همان زمان در واکنش به فیلم اجاره نشین ها گفته بود حاضرم به خودم بمب ببندم و مهرجویی و سینما را منفجر کنم. بعدها این انفجار در مخملباف به شکل دیگری رخ داد. فیلم هم با موفقیت در جشنواره ششم فیلم فجر نشان داده شد و هم با استقبال فراوان مردم مواجه شد. مضمون فیلم همان بود که بارها و سالها در سینمای مهرجویی تکرار شد، خانه ای که تمثیلی از ایران است، با مستاجرانی که مردم ایران هستند و رابطه آنان با همدیگر و صاحبخانه؛ مهرجویی در اجاره نشین ها، بانو و میهمان مامان همین خانه را نشان داده است، و خانه او همیشه تصویری از زمان ساخت فیلم است.
در سال 1368 با ساخت فیلم هامون، زندگی روشنفکران را به تصویر کشید که سخت مورد پسند منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. هامون، یکی از محبوبترین فیلمهای نسل جوان پس از انقلاب، مسیر فیلمسازی مهرجویی را تغییر داد. موفقیت فوق العاده فیلم در سایه حمایت دولتی، مهرجویی را به سمت ساخت فیلمهایی با تم دلخواهش با مضامین فلسفی سوق داد. هرچند او از این دو فیلم رضایت کامل نیز نداشت. او درباره اینکه چرا در هامون و اجاره نشینها پایان فیلم به گونه ای بود که نگاه به گیشه داشت، می گوید: “سانسور در آن موقع باعث شد که پایان فیلمها این گونه بشود و چنین چیزی در پایان فیلم، واقعا اضافه بود.”
بانو فیلم بعدی او بود که در سال 69 ساخت. سال 71 سارا را ساخت و پری و لیلا را در سال های 73 و 75 ساخت. فیلم های هامون، سارا و پری، سه گانه ای بود که رد پای اندیشه های فلسفی کی یرکه گور از یک سو و شخصیت پردازی های آثار ژروم دیوید سالینجر، عمدتا در فرانی و زوئی در آن دیده می شد. عجیب هم نبود که بسیاری از دوستداران این فیلمها آثاری از تذکره الاولیاء را هم در این سه گانه دیدند. در سال 76 درخت گلابی را ساخت. داستان بسیار زیبای درخت گلابی نوشته گلی ترقی را به تصویر می کشد که یکی از ماندگارترین فیلمهای نوستالژیک سینمای ایران نام گرفت. برخی منتقدان، آن را کاملترین فیلم وی دانسته اند. پس از آن، مهرجویی به سراغ تجربه ای شخصی رفت، میکس را در سال 78 و بمانی را در سال 80 با سبکی کاملا متفاوت از دیگر فیلمهای خود ساخت. سال 82 ”مهمان مامان” را که رگه های اجتماعی قوی دارد، ساخت. وی سال 85 فیلم سنتوری را ساخت که تا اکنون اجازه اکران ندارد. وی تهران در جستجوی زیبایی را در سال گذشته ساخته است.
مهرجویی، “گاو”، پهلوی و آیت الله خمینی
مهرجویی می گوید: “ هنگامی که فیلم “گاو” به جشنوارههای خارجی رفت، “دست راستی ها” می گفتند شما آبروی ایران را با ساخت این فیلم برده اید و حکومت درخشان پهلوی را در حالی که در آستانه ورود به دروازه تمدن جهانی است، فقیر و بدبخت نشان دادهاید. از آن طرف، چپی ها به ما حمله می کردند و می گفتند شما که این فیلم را ساختید، چرا نیامدید مثل مارکسیست ها طبقه استعمارگر و بورژوا را بکوبید؟ چرا از طبقه کارگر دفاع نکردید؟ نه تنها نظر من، بلکه نظر تمامی مورخین این است که حضرت امام خمینی، خطی مشی سینمای ایران را مشخص کرد که چهگونه باشد، ایشان دلیل وجودی سینما را مشخص کرد که عامل تعیینکننده مهمی بود.
در آن زمان، همه مانده بودند که چه کار کنند. ما در نوفل لوشاتو با حضرت امام آشنا بودیم و در آن جا با ایشان و تمام خانواده اش مصاحبه کرده بودیم و ایشان با نام من آشنا بود. درشرایط اوایل انقلاب سینما موضوع ملعونی بود و مردم تمام سینماها را آتش می زدند. چون می گفتند سینما محل ترویج فساد است. به همین دلیل تولید فیلم به صفر رسید و سینماها تعطیل شد. دراین وضعیت تلویزیون به طوراتفاقی “گاو” را نشان داد و مرحوم امام این فیلم را مشاهده کردند و در نطقی گفتند: “ما نمیگوییم سینما اساسا بد است. نظیر فیلم “گاو” میتواند فیلم فرهنگی و آموزنده ای باشد و فکر و روح بیننده را تعالی دهد.” این حرف امام برای سینمای ایران بسیار تعیین کننده بود.
مهرجویی در مورد سینمای ایران چه می گوید؟
داریوش مهرجویی در مورد سینمای ایران می گوید: “ از نظر محتوا و از نظر غنای فکری، ما آثار انگشت شماری در بعد از انقلاب در زمینهی تئاتر، رمان و شعر و حتی سینما داریم که از نظر محتوا نمیتواند به برابری با گذشته و قبل از انقلاب برسد. این که ما از نظر آثار بامحتوا عقب هستیم به روح کلی مملکت و جو غالب و ناآگاه جمعی برمی گردد.”
داریوش مهرجویی درباره این مسأله که عده ای معتقدند موفقیت سینمای ایران در جشنوارهها نه به دلیل مسائل تکنیکی، بلکه صرفا به دلیل مسائل سیاسی است، می گوید: “این موضوع اصلا صحیح نیست و به دست کم گرفتن عقل و شعور گردانندگان جشنواره های خارجی باز میگردد. در حالی که اغلب دست اندرکاران این جشنوارهها، روشنفکران برجسته ای هستند که آثار ممتاز سینمایی را انتخاب می کنند. دلیل آنها برای انتخاب یک فیلم، نمایش فقر و فلاکت نیست. چرا که در صورت انتخاب فیلمی ضعیف حیثیت جشنواره خود را برده اند. شأن هنر بالاتر ازاین حرفهاست. اما متاسفانه طرح مباحث این چنینی، بغض آلود و متعصبانه است و با دیدی جزمی به آن نگاه می شود. علت استقبال خارجیها از سینمای ایران صداقت و اصالت فیلمهای ایرانی است. چون آنها هر شب با پخش فیلمهای قلابی و سوزناکی به نام ”Soap Opera” یا “کف صابون” از تلویزیون روبرو می شوند، دنبال فیلمهایی می روند که درآن اصالت و صداقت باشد و برای گیشه وتماشاچی ساخته نشده باشد، بلکه واقعیتی را افشا کند.”
سروش ملاصدرای امروز ماست
داریوش مهرجویی می گوید: “تمام اساس و بنیان فرهنگ ما بر محور یک دوگانگی است که از دوران مانی و زرتشت به ما رسیده است و این دوگانگی در اسلام به صورت مذهب شیعه در ما ظهور می کند که خود این یک شکاف اصلی با سنت میشود. دوم، جدای از این دوگانگی که ما می بینیم در مکاتب عرفانی و مذهبی مان بروز میکند، مسأله ظاهر و باطن هم مطرح می شود؛ ما یک ظاهر قرآن را داریم و یک باطن قرآن، و این جزئی از فرهنگ ماست، ما نمی توانیم این دو را از هم بشکافیم و بگوییم این خوب است و آن بد. یکی از همین دوگانگی ها همین مسأله شریعت و طریقت است؛ به نظر من این دو تا به هم جفت شدهاند. همه هنرها، نوعی اتوبیوگرافی است. خود انسان، در آن است و نوعی حدیث نفس به شمار میآید که در بعضیها بیشتر و در بعضیها کمتر است. بهترین روشنفکران ما کسانی هستند که تأویل مجدد از اندیشه اسلامی می کنند. کسی مانند عبدالکریم سروش یک فیلسوف درجه یک ایرانی است که اگر قرار بود زمان ما عطار و ملاصدرا را داشته باشیم عبدالکریم سروش ملاصدرای امروزی است.
خانواده و علایق
وی پس از انقلاب و در سال 80 بار دیگر ازدواج کرده است. همسرش وحیده محمدی فر است که اغلب در کارهای مهرجویی با وی به عنوان نویسنده همکاری داشته است. دخترش مونا 4 سال دارد. خواهر مهرجویی، ژیلا از برادرش 6 سال کوچکترست. او فارغ التحصیل رشته کارگردانی در مدرسه عالی تلویزیون و سینما، فوق لیسانس رشته جامعهشناسی سینما از دانشگاه اوت اتور پاریس است. شروع فعالیت سینمایی با فیلم چشمه (آربی اوانسیان) به عنوان منشی صحنه در سال 1350 بوده و توانسته سیمرغ بلورین بهترین طراح صحنه برای فیلم های بوی کافور، عطریاس و خانه ای روی آب را کسب کند. داریوش مهرجویی علاقه مند به مطالعات فلسفی است و به زبان های انگلیسی و فرانسه آشنایی کامل دارد. وی همچنین آثاری را ترجمه کرده است. “ بعد زیبایی شناختی و زیباشناختی واقعیت” اثر هربرت ماکوزه و “جهان هولوگرافیک” اثر تالبوت آخرین کارهای وی در حوزه نشر به حساب می آیند. او سابقه ساخت فیلم های کوتاه را نیز در کارنامه اش دارد.
کارنامه سینمایی
سینمای ایران اگر تولد خود را وامدار آوانسیان و سپنتا و مردان پیشگامی باشد که پس از آنان آمدند، شناسایی جهانی خود را بی تردید به داریوش مهرجویی مدیون است. او تاکنون 20 فیلم بلند ساخته که اغلب جزو مهمترین آثار تاریخ سینمای ایران محسوب می شوند. وجه مشترک فیلمهای او، اقتباس از آثار ادبی است و این نشان میدهد که مهرجویی علاقه بسیاری به ادبیات دارد. از اولین فیلم موفق او “گاو” که بر اساس نوشته معروف ساعدی ساخته شد تا “پری” که بر اساس داستان فرنی و زویی نوشته سلینجر و “مهمان مامان” که با کمک داستانی از مرادی کرمانی به همین نام شکل گرفت، بیشتر فیلمهایش به نوعی وامدار ادبیات بوده اند. فیلمنامه ها را خود نوشته و یا همسرش با وی همکاری کرده است. وی در آثار بسیاری نیز مشاور بوده است.
در آثار مهرجویی بازیگران بزرگی ایفای نقش کرده اند که عزت اله انتظامی با ده فیلم، خسرو شکیبایی با 6 فیلم، علی نصیریان در 5 فیلم بیشترین حضور را در فیلم های وی داشته اند.
الماس 33– 1349
پروفسوری با فرمولی موفق می شود از نفت نوعی الماس صنعتی بسازد. این فرمول را خواهرزاده ی پروفسور قرار است به ایران بیاورد. پروفسور به قتل می رسد و گروهی از بدو ورود دختر به ایران کوشش می کنند الماس را به دست آورند.
گاو 1348
همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهره مند می سازد.
سال محاق: یکسال/ جوایز: (۱۳۴۹) - جایزهٔ بهترین فیلمنامه از دومین جشنوارهٔ سپاس، برای فیلم گاو. جایزه دوم بهترین فیلم در فستیوال بینالمللی فیلم تهران. (۱۳۵۰) - جایزهٔ منتقدان بینالمللی (مجمع بینالمللی منتقدان فیلم)، سی و دومین دورهٔ جشنوارهٔ ونیز. بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران، در رایگیری منتقدان سینمایی ایران سالهای ۱۳۵۱، ۱۳۶۷، ۱۳۷۸.
آقای هالو 1349
مردی ساده دل به قصد یافتن همسری مناسب به تهران می آید. او در تهران با زن بدکاره ای آشنا می شود و تقاضای ازدواج می کند. (1350) - بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و جایزهٔ اول به عنوان بهترین فیلم، جشنواره سپاس برای فیلم آقای هالو. جایزهٔ مخصوص هیئت داوران جشنوارهٔ بینالمللی فیلم مسکو.
پستچی 1351
تقی پستچی (علی نصیریان) با همسرش منیر (ژاله سام) در یک آبادی در شمال کشور زندگی می کند. (۱۹۷۲) - جایزهٔ کلیسای پروتستان ها و پلاک طلایی هیات داوری جشنوارهٔ جهانی فیلم برلین. تقدیر شده در جشنوارهٔ جهانی فیلم ونیز. فیلم هفتم از ده فیلم برگزیدهٔ جهان توسط منتقدان انگلیسی سالنامهٔ “فیلم بولتن”. (۱۹۷۵) - جشنوارهٔ جهانی رتردام هلند، بهترین فیلم.
دایره مینا 1353
پسر جوانی (سعید کنگرانی) همراه با پدر پیر و بیمارش از خیابان های حاشیه شهر به راه می افتند و به بیمارستانی می رسند، مقابل در بیمارستان با آقای سامری برخورد می کنند. سامری دلال خون است. پدر می میرد و پسر جوان پادوی سامری می شود و در کار دلالی خون پیشرفت زیادی می کند. سال های محاق: 3سال/ جوایز:۱۹۷۷ - جایزهٔ بزرگ ”آنتن دو” از جشنوارهٔ جهانی فیلم پاریس. ۱۹۷۸ - جایزه ویژهٔ بینالمللی کاتولیکها، جشنوارهٔ جهانی فیلم برلین. ۱۹۷۸ - جایزهٔ منتقدین بینالمللی از جشنوارهٔ جهانی فیلم برلین. ۱۹۸۰ - جایزه بهترین فیلم، جشنواره فیلم پراد فرانسه.
الموت 1355
در مورد فرق اسلامی است، هیچ گاه پخش نشد و گفته شده که راش های فیلم مفقود شده است.
مدرسه ای که می رفتیم 1359
در مدرسه ی عدل آفاق همه چیز با زورگویی مدیر مدرسه می چرخد. شاگردان از این وضع ناراضی هستند و با تهیه روزنامه دیواری از وضع خود گلایه می کنند. مدیر هراسان است که مبادا چشم و گوش دانش آموزان باز شود و روزنامه را از دیوار پایین می کشد. دانش آموزان اعتراض می کنند و پس از ماجرایی با همکاری معلم ادبیات مدیر را وادار می کنند که به نصب روزنامه ی دیواری تن دهد. سال های محاق 10 سال/ جوایز: ۱۹۸۴ - نمایش در بخش خارج از مسابقه در جشنواره نانت.
اجاره نشین ها 1365
یک واحد آپارتمانی که وارث آن نامعلوم است زیر نظر مباشر مالک متوفای خانه اداره می شود. مباشر با همکاری دلال بنگاه معاملات املاک قصد تصاحب و فروش خانه را دارد.
شیرک 1366
روستای محل سکونت شیرک مورد هجوم گرازها است. پدر شیرک را گرازها کشته اند. حاج خالو دشتبان روستا نیز به دلیل پیری و کم سو بودن چشم نمی تواند به خوبی انجام وظیفه کند. شیرک به قصد کمک به حاج خالو، سگی را با مقداری خرما با کولی ها تاخت می زند و به اتفاق دوستش، کرمک، سگ را رام می کند، شبی که شیرک و سگ شکاری اش، به کمک حاج خالو، رفته اند گرازها به جالیز هجوم می آورند. حاج خالو، شیرک و سگ به جان گرازها می افتند و آنها را تار و مار می کنند.
هامون 1368
حمید هامون که با همسرش مهشید دائم کش مکش دارد زندگی و عشق خود را مرور می کند، در این میان او که دانشجوی فلسفه نیز هست و پایان نامه اش را در دست نوشتن دارد، به نوعی زندگی خود را نیز درگیر همان اندیشه عارفانه ای می بیند که در حال تحقیق در موردش است. ۱۳۶۸ (۱۹۹۰) - سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و فیلمنامه جشنواره سینمایی فجر. ۱۹۹۱ - جایزهٔ برنز بهترین فیلم در بیست و چهارمین جشنوارهٔ جهانی فیلم هیستون. ۱۹۹۱ - جایزهٔ سوم جشنوارهٔ جهانی فیلم توکیو. برگزیده شده به عنوان “بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران” در شمارههای ۱۰۰ و ۲۰۰ ماهنامهٔ سینمای فیلم، توسط خوانندگان.
بانو 1369
محمود، شوهر مریم بانو، برای پیوستن به یک زن جوان مطلقه همسرش را ترک می کند و به امارات متحده عربی می رود. سال های محاق 7 سال/ جوایز: ۱۹۹۸ - جایزهٔ ویژهٔ “فدراسیون بینالمللی انجمنهای فیلم” و نمایش در بخش ”فروم” جشنواره برلین.
سارا 1371
حسام برای درمان بیماری اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تامین می کند، اما می گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده است. جوایز: ۱۹۹۳ - جایزهٔ “صدف طلایی” بهترین فیلم در چهل و یکمین جشنوارهٔ جهانی فیلم سنسباستین اسپانیا. ۱۹۹۳ - سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه جشنواره سینمایی فجر. ۱۹۹۳ - جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم در جشنوارهٔ فیلم نانت- سه قاره، فرانسه. ۱۹۹۴ - جایزهٔ دوم بهترین فیلم منتخب تماشاگران در جشنوارهٔ جهانی فیلم «رن» فرانسه. ۱۹۹۴ - برندهٔ جایزه از هجدهمین جشنوارهٔ جهانی فیلم سائوپائولو، برزیل. ۱۹۹۵ - برندهٔ جایزه از دوازدهمین جشنوارهٔ جهانی فیلم حراره، زیمباوه.
پری 1373
”پری” دانشجوی ممتاز ادبیات و تئاتر که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می شود. ۱۹۹۵ - سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره سینمایی فجر.
لیلا 1375
لیلا و رضا در یک مراسم شله زرد پزان همدیگر را می بینند. چندی بعد با هم ازدواج می کنند و بعد از مدتی زندگی متوجه می شوند که لیلا نمی تواند فرزندی به دنیا بیاورد، لیلا با رضایت خودش دست به کار می شود تا همسر دومی برای شوهرش پیدا کند تا او بچه دار شود، این در حالی است که رضا لیلا را دوست دارد. ۱۹۹۵ - بهترین کارگردانی در اولین جشن سینمای ایران. ۱۹۹۵ - بهترین فیلمنامه در اولین جشن سینمای ایران. کسب عنوان “موفقترین فیلم ایرانی” با ۲۹ حضور بینالمللی در سال ۱۳۷۷.
درخت گلابی 1376
محمود نویسنده ای است که برای نوشتن باقیمانده ی کتاب جدید خود در پی یک کم کاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آورده است.
داستان های جزیره 1377
دختر دایی به دریا می رود و گم می شود، اما مدتی بعد، پروازکنان با دو بال سفید در میان ابرها برمی گردد.
میکس 1378
چند روز بیشتر به شروع جشنواره نمانده و فیلمی که خسرو ساخته در مرحله صداگذاری دچار مشکل شده، مشکلات موجود باعث ایجاد فضایی پرتنش و عصبی کننده شده است.
بمانی 1380
در فیلم بمانی بیننده ی سرنوشت سه دختر ایلامی هستیم. جوایز: ۲۰۰۳ - جایزهٔ ویژهٔ جشنوارهٔ بروکسل، بلژیک.
مهمان مامان 1382
در آستانه ی ورود مهمانان، مادر دستپاچه و نگران است. با وجود تلاش او برای آماده کردن شرایط، وضعیت آشفته ای حاکم است. جوایز: ۲۰۰۴ - برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم بیست و دومین جشنواره جهانی فیلم فجر، تهران.
سنتوری 1385
علی، نوازنده چیره دست سنتور ناگهان در اوج شهرت افسار زندگی را از دست می دهد و به بیراهه می رود. او می گوید همه بدبختی ها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگیم، هانیه مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی می رود که علی مدتهاست در بند اعتیاد گرفتار است. در محاق/ این فیلم سر و صدای زیادی به وجود آورد. مهرجویی در این باره خطاب به صفار هرندی وزیر فرهنگ می نویسد: “جناب وزیر عملاً ما را از نان خوردن انداخت و فیلمسازان ما احساس نا امنی می کنند. در مورد فیلم “سنتوری”، آن را برداشتند قیمه قیمه کردند و سوزاندند؛ آن هم بدون هیچ دلیلی، فقط به دلیل غرض شخصی.” صفار در پاسخ گفته بود تا روزی که در وزارت ارشاد باشد این فیلم مجوز اکران نخواهد گرفت.
تهران در جستجوی زیبایی 1387
داستان گردش یک گروه توریست در شهر است.
تحصیلات
۱۳۴۵-۱۳۴۴ سردبیر مجلهٔ پارسریو منتشر شده در لس آنجلس
۱۳۴۴ - بوف کور، رساله ای درباره رمان صادق هدایت به زبان انگلیسی
۱۳۴۶ - مقالهٔ مفتش بزرگ و روشن فکران رذل داستایوسکی
- فارغ التحصیل فیلم سازی و فلسفه از دانشگاه UCLA، کالیفرنیا، امریکا،۱۹۶۴یا ۱۳۴۳
- شرکت در دورههای متعدد فیلم سازی، به ویژه نزد رنوار، فیلم ساز برجسته
- فیلم سازی، کارگردانی، نویسندگی (فیلم نامه نویسی)، تهیه کنندگی و تدوین آثار متعدد سینمایی و تلویزیونی
فیلمهای بلند سینمایی
- 1347-1968 الماس 33
- 1348-1969 گاو
- 1349-1970 آقای هالو
- 1351- 1972 پستچی
- 1353-1974 دایرة مینا
- 1355-1976 الموت: (به نمایش درنیامد)
- 1359-1980 مدرسه ای که می رفتم (حیاط پشتی)
- 1362-1983 سفر به سرزمین رمبو : “نمایش در فستیوال لندن 1984”
- 1365-1986 اجاره نشینها
- 1366-1978 شیرک
- 1368-1989 هامون
- 1369-1990 بانو : “نمایش در چندین فستیوال”
- 1371-1992 سارا : “برندة جوایز بهترین فیلم و بازیگر زن فستیوال سن سباستین 1993، برندة 3 جایزه از فستیوال نانت، برندة 3 جایزه از جشنوارة فجر”
- 1373-1994 پری : “برندة 3 جایزه از جشنواره فجر”
- 1375-1996 لیلا : “برندة 2 جایزه از جشنواره فجر”
- 1376-1997 درخت گلابی : “برندة هوگوی نقره ای بهترین فیلم فستیوال شیکاکو، برندة 2 جایزه از جشنوارة فجر”
- 1378-1999 میکس
- 1378-1999 دختر دایی گمشده
- 1380-2001 بمانی
- 1382-2003 مهمان مامان
- 1385-2006 علی سنتوری
- 1387-2008 تهران در جستجوی زیبایی
فیلمهای کوتاه
- 1971 قنات
- 1976 ایثار (برای مرکز انتقال خون)
- 1977 انفاق (برای مرکز انتقال خون)
- 1977 بخشش (برای مرکز انتقال خون)
- 1978 پیوند کلیه (برای مرکز انتقال خون)
- 2003 برو تو کوکش (برای موزه هنرهای معاصر)
- 2005 زیبایی شناسی ایران قدیم و جدید (برای فرهنگستان هنر)
ترجمه ی آثار
- بعد زیبایی شناختی و زیباشناختی واقعیت اثر هربرت ماکوزه
- جهان هولوگرافیک اثر مایکل تالبوت
- یونگ، خدایان و انسان مدرن اثر آنتونیو مورنو
- نمایشنامههای غرب واقعی و طفل مدفون اثر سام شپارد
- آوازهخوان طاس و ترس اثر اوژن یونسکو
سایر جوایز
۱۳۸۵ جایزه یک عمر فعالیت تأثیر گذار فرهنگی، جایزه یلدا، به همت انتشارات کاروان و ماهنامه جشن کتاب ۲۰۰۴ تقدیر برای یک عمر فعالیت هنری در جشنوارهٔ زردآلوی طلایی در ارمنستان