سوال این است؛ خانمها چه در دولت و چه در مجلس، چطور به پستها میرسند؟
یک جواب ساده دارد؛ بهواسطه آقایانی که در مسند هستند. به این دلیل که آقایان لیستهای انتخاباتی را تعیین میکنند و مردم به لیستها رای میدهند. خانمها به واسطه ارتباط سیاسیشان با آقایان مسنددار به پستها میرسند، یا به دلیل ارتباط خانوادگی و فامیلی یا به دلیل ارتباط حزبی و منافع مشترک حزبی. کل مراکز قدرت به صورت انحصاری در دست مردان است.
یک فرصت بسیار اندک برای خانمها در نظر گرفته شده، آنهم به خاطر منافع مردان، آنهم برای زمانی که ما بخواهیم مسائل زنان را مطرح کنیم، یا جامعه زنان بخواهد مطالباتش را طلب کند و یا آقایان بخواهند وعده وعیدی بدهند. در واقع این حضور کاملا نمایشی و فرمایشی است. تجربه 36 سال بعد از انقلاب همین را میگوید. کلا آقایان فارغ از اینکه وابسته به کدام جریان سیاسی باشند، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب، عملکردشان نشان میدهد که اعتقادی به آن چیزی که ما مطالبهکنندگان میگوییم ندارند. خودشان یک سری موضوع در حوزه زنان دارند و همانها را مطالبه میکنند. در این میان فقط یک سری شعارها به نفع زنان داده میشود که مخصوصا در دولت اصلاحات و دولت آقای روحانی به وفور دیده شده، اما اینها تنها شعار میدهند و هیچکدام تحقق پیدا نمیکند. اساسا اعتقادی هم ندارند که بخواهند این وعدهها را عملی کنند. یعنی خانمها اعتماد میکنند و صندلیهایی به نام آنها در دولت و مجلس مشخص میشود اما کسانی که بر این مسندها مینشینند، از این جایگاه استفاده میکنند و فقط وعده میدهند، آنوقت عملکردشان صفر است. منافع زنان و ایجاد فرصتها برای زنان و توانمندسازیشان تعطیل است. امسال حداقل توقعی که از خانم مولاوردی داشتیم این بود که در جهت رفع خشونت سیاسی علیه زنان اقدام کند. یعنی باید کاری میکرد که ما سهمی از مجلس دهم داشته باشیم. وقتی این اتفاق نیفتاده، ما باید دوباره سراغ مردان در احزاب برویم که اعتقادی به حضور زنان در مجلس ندارند. چیزی که ما میخواستیم این بود که از هر سه نفر نماینده مجلس، یک نفر خانم باشد. اما همچنان، فرمول، همان فرمول سابق است، خانمهایی که به پستها راه پیدا میکنند از طریق آقایان است و آقایان هم به رفع مشکلات زنان اعتقادی ندارند. بنابراین جامعه زنان در یک دایره بسته مانده و سهمی هم از مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز کشور ندارند. شعار بسیار شنیدهایم اما عملکرد؟ خیر!
منبع: قانون، ۱۳ مرداد