مادران صف طویل همراه با درد و آه و خبرهای تلخ و رفتارهای سخت و تند و خشن بسیاری از شما را می شناسم. از طریق مادرم در صف های ملاقات برخی از شما مرا می شناسید همراه با آه و اشکهایی که از طریق اعدام هایی که با هم داشته ایم.
بیش از 14 سال زندان کشیده ام و با بسیای از اعدام شدگان در بندهای تنگ و تلخ و سخت زیسته ام. هیچگاه بر سر کسی نزده ام اما فراوان بر سرم زده اند و می زنند.
شما در بیانیه هایی که می دهید از ظلم رفته بر خود می گویید بی گمان حتی ذره ای از درها و رنج هایی که بر شما رفته است را هیچ کس و هیچ جیز نمی تواند جبران کند حتی اگر تاریخ به سال های 1358 و 1359 ه. ش بازگردد که باز هم نمی گردد. انتقام از عاملان اعدام تسکین می دهد اما آراممان نمی کند. درست است که نباید انسان عملگرا بود و گفت که مساله جامعه ما سالهای 60 و 70 شمسی نیست اما اگر حوادث آن سالهای تلخ به درستی تجزیه و تحلیل شود آیا بخشی از راه دموکراسی هموار نمی شود؟ بی گمان می شود. همچنین نباید به دلیل درست دردهای گذشته شرایط امروز را ندید و با آن همراه نبود. مادران دردمند و خانواده هایی که حتی نمی توانستند اعلام کنند که بچه شان اعدام شده اند امروز گشاده دست با مادر سهراب و ندا، … همکاری می کنند و همراه با آنان اشک می ریزند. پس این مادران و همسران و فرزندان مهربان اند.
اما تجربه گذشته و مرور تاریخ کشورهای دیگر به ما می آموزد که باید نگاهی همراه با مدارا، تحمل و تیزهوشی با شرایط جدید داشته باشیم. چرا که دموکراسی و مدارا در جامعه ای ایجاد می شود که همه اقشار و اقوام و اصناف قبول کنند که حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
این را گاندی هندو مذهب، ماندلای مسیحی و پپه چپ اروگوئه ای (از رهبران تویاماروها که 14 سال زندان کشیده است) می گویند. این تجربه مشترک بشری را باید ارج نهاد. من هنوز عاشق احمد شاه مسعود، چه گوارا و میرزا کوچک جنگلی ام. شریعتی، صمد بهرنگی، … را دوست دارم اما ساختن ایرانی مدنی نیاز به نگاه جدید به روابط و مناسبات جامعه دارد. نگاهی که زنانه و مادرانه است.
مادران کرد ترکیه که فرزندانشان در ترکیه خائن و یاغی خوانده می شوند مادران سربازان کشته شده ترک را که شهیدان ملی خوانده می شوند را به دیاربکر دعوت می کنند و بر گردن آنها گل می اندازند و از آنها می خواهند مادران صلح باشیم. مادران صلح ترک و کرد از دولت و پ ک ک می خواهند با یکدیگر جنگ نکنند.
مادران صلح در جامعه ما هم در حال شکل گیری اند. برخی از شما با آنها هستید. چرا نام فراگیر مادران و خانواده های صلح را بر نگزینیم؟ و بر قدرت این نهاد مادران نیفزاییم. نهاد مادران صلح با حضور همه شما خانواده های قربانیان قدرتمند تر می شود.
می دانم و می دانید که گذشت کردن بسیار سخت است. اما باور کنید که در چرخه انتقام و خشونت مرگ ظالمان محقق نمی شود بلکه بازنده درویشان و مردم هستند. قدرتمندان در چهره های مختلف زور دارند و آنان در فضای سبز و خاکستری بیشتر می کشند. در مواجهه قهرآمیز پیروزی مردم ماه عسل کوتاه خواهد بود و بعد تلخی به همراه دارد. مگر در انقلاب فرانسه و اکتبر شوروری چنین نشد؟
اغنیا زورمند هستند و با امکانات و استعداد فراوان توان تغییر چهره دارند. درویشان را چنین امکانی نیست. هر چه مبارزه سیاسی و مسالمت آمیز آرامتر شود ضعیفان بهتر بهره مند می شوند. در مواجهه خشونت طلب که قدرتمندان آن را طلب می کنند بازنده اصلی مردم هستند. البته زمانی خشونت تحمیل می شود اما نباید به استقبال آن رفت و به امید انتقام زیست. درست است که انسان را عشق و انتقام نگه می دارد اما این بار عشق، مروت و امید را زنده تر کنیم. چون بازیستن همراه با انتقام وارد بازی زورمندان و ظالمان شده ایم که بازنده اش مردم هستند.
فراموش نکنیم که مبارزه طولانی با دشمن بسیاری از خصلتهای دشمن را در طرف مقابل بازتولید می کند. این بازتولید فضا را برای تولید چرخه خشونت باز می کند. برای اینکه به وقایع و حوادث گذشته به شکل منصفانه نگاه شود و حاکمان قصه های دروغین از تاریخ گذشته نسازند نیاز به جامعه باز یا نیمه باز است و همچنین وجود نگاههای متفاوت که بتوانند گذشته نه از دیدگاه برپایی دادگاهها که با نگاه تارخی و راهبردی بشکافند.
بی گمان به تناسب شرایط از مجازات مجرمان سخن خواهد رفت. اما ای مادران درد و انتظار ما نیاز به خلق فضای جدید داریم که جز با تحمل و مدارا و باور اینکه چرخه خشونت را باید متوقف کنیم به آن فضا نمی رسیم.
باور کنید همانگونه که تا کنون بوده و خواهد بود در صورت اصرار بر انتقام باز فرزندان و نوه هایمان مرغان عروسی و عزا خواهند بود.
مادر معینی را همه می شناسیم. او از سال 1340 تا کنون فرزند شهید، زندانی و تبعیدی داده است. تقاضای من این است که بیایید به جای خانواده های جانباختگان مادران صلح شوید. در این حالت هر لحظه بزرگتر می شوید که البته هم بزرگ و عزیز هستید. دردها، آلام و سختیها هم می توانند از انسانها، زنان و مردان بزرگی بسازند. منتها انسان هایی که پیام آور صلح و دوستی اند باشکوه ترند. باور کنیم که حتی اگر درویشان با خشونت بر ظالمان و اغنیا پیروز شوند باز عده ای از درویشان ماهیت عوض می کنند و به نام درویشان بر ضعیفان ظلم خواهند راند. تاریخ آکنده از این وقایع است و به تعبیر شریعتی ما قربانیان جنگهایی خواهیم بود که خود نمی دانستیم که چرا می جنگیم.
آرمان فرزندان شما عدالت و آزادی بود. شما با محبت برای عدالت و آزادی مسیر مدنی را تدارک ببینید. در جامعه بسته امکان مسخ طولانی حقیقت وجود دارد. باور کنید در صورت داشتن جامعه نیمه باز نام و یاد فرزندان و همسران و پدران شما بیشتر و بهتر شکوفا خواهد شد.
مطمئن باشید که وجدان انسانها در جامعه نیمه باز بدون انتقام دادگاههای خود را برپا خواهد کرد. این سخنان از سر تجربه و درد بعد از اشکها و آهها و نامرادیها و سختی های کسی است که به شما می گوید با برخی از عزیزان شما سالها زیسته و از آنها خاطره دارد. بی گمان آنان در سینه هایشان یک جنگل ستاره داشتند. رنگ این ستاره ها به اجبار سرخ بود و می شود سبزشان کرد. سبز زندگی و امید. سبز انسانی و ایرانی.
این یادداشت در پی خواندن بیانیه شماری از خانواده های جانباختگان دهه 1360 نوشته شد که در تاریخ 11/8/1388 منتشر شد.