تصور کنید شما در آغاز سال ۲۰۱۴ سرمایهگذاری بودید که میخواستید در بازار تولید سرمایه گذاری کنید. مثلا میتوانستید بو بکشید که در اوکراین اوضاع خراب است و هشدارهایی هم درباره شبهنظامیان در شمال و غرب عراق دریافت کنید.
سرمایه گذاران در این وضعیت، با امید به اینکه اقتصاد جهانی به تقویت خود ادامه میدهد، پیشبینی می کردند که قیمت نفت به افزایش خود ادامه داد. معمولا توام شدن تنش های ژئوپولیتیک با افزایش تقاضا همراه است که هر دو به چنین افزایشی می انجامد.
در این مورد، اینطور نشد. پس از اینکه قیمتها در تابستان امسال روی بشکهای ۱۱۰ دلار تثبیت شد، قیمت نفت خام ناگهان تنزل کرد. در سه ماه گذشته قیمتها حدود یک چهارم کاهش یافته است. تولید نفت همچنان افزایش یافت بدون اینکه توجه شود که اقتصاد جهان دچار رکود بوده است و رشد اقتصادی در چین و منطقه اروپا کاهش یافته است.
حال فکر کنید که دولت اوباما وضعیت جهان را چگونه میبیند. این دولت میخواهد تهران در مورد برنامه هستهای تسلیم شود. میخواهد ولادمیر پوتین از شرق اوکراین بیرون برود. اما پس از تجربیات اخیر در عراق و افغانستان، کاخ سفید نمیخواهد چکمههای سربازان آمریکایی خاک این مناطق را لمس کند. در عوض، با کمک عربستان سعودی، سعی میکند قیمت نفت را با افزایش تولید پایین بیاورد. از آنجا که بخش اعظم درآمد روسیه و ایران از فروش نفت تامین می شود، فرض بر این است که با کاهش قیمت نفت راحتتر بتوان با آنها معامله کرد.
گفته شده که جان کری وزیر خارجه آمریکا در ماه سپتامبر با ملک عبدالله عربستان به توافق رسیده است تا این کشور نفت خام را پایینتر از قیمت بازار بفروشد. این امر توضیح میدهد که چرا در شرایط مغشوش جهان، که انتظار میرود قیمتها بالا برود، شاهد کاهش قیمت نفت هستیم.
این جریان هزینه دارد. عربستان مثل تمام تولیدکنندگان دیگر، به قیمت بالای ۱۰۰ دلار عادت کرده است. بهار عربی در لیبی و مصر ترسها را در مورد گسترش ناآرامیها افزون کرده است. درآمد بالای نفتی سروسامان دادن به وضعیت اجتماعی را آسانتر میکند، از این رو عربستان به قیمت بالای ۹۰ دلار نیاز دارد تا بتواند حساب های خود را تراز کند.
بهر حال کمی سختی می تواند قابل تحمل باشد. عربستان این قمار را کرده که نسبت به ایران و روسیه به مدت طولانیتری بتواند با قیمتهای پایین بسازد. از این رو، این همکاری تقریبا کوتاهمدت خواهد بود.
شکی نیست که این نمود جنگ سرد به روسیه ضرر میزند. نفت و گاز ۷۰ درصد صادرات روسیه را تشکیل میدهد و اگر قیمت نفت بشکهای بالای ۱۰۰ دلار نباشد بودجه کفاف نمیدهد. مسکو ذخایر ارز خارجی دارد اما این ذخایر نامحدود نیست. هفته گذشته روبل ۱۰ درصد سقوط کرد. این امر اضافه میشود به بدهی دولت به شرکتهای روسی. بانک مرکزی این کشور نیز تحت فشار است تا نرخ بهره را بالا ببرد که باید به تثبیت واحد پولی کمک کند، اما با هزینه رکود عمیقتر.
اما به نظر نمیرسد تا اینجای کار سیاست خارجی روسیه تغییری کرده باشد. حمایت از بشار اسد همچنان ادامه دارد و آخر هفته گذشته گزارش شد که نیروهای روس وارد شرق اوکراین شدهاند. حال این باقی میماند که کاهش قیمت چه تاثیری بر ایران خواهد داشت. در همین حین، خاورمیانه به نظر بیثباتتر از هر زمان دیگری میرسد.
اگر این وضعیت ادامه یابد، کاهش قیمت نفت به رشد جهانی کمک میکند. اندرو کنینگهام، از کاپیتال اکونومیست میگوید، اگر قیمت نفت خام برنت ۸۵ دلار باقی بماند، درآمدها از فروشندگان نفتی به میزان ۰.۹ تولید ناخالص ملی جهانی به خریداران نفت منتقل میشود. از آنجا که خریداران تمایل دارند نسبت به تولیدکنندگان بخش بیشتری از درآمد خود را خرج کنند، تقاضا افزایش مییابد. بشترین افرادی که از این وضع سود می برند خریداران بزرگ نفت خواهند بود: چین، هند و اروپا. در همین حال تورم نیز کاهش مییابد. گفته شده که کاهش قیمت نفت در کشورهای توسعهیافته نرخ تورم را نیم درصد در سال آینده کم خواهد کرد. قضیه برای آمریکا پیچیدهتر است. افزایش تولید نفت با روشهای نوین در آمریکا، واشنگتن را امیدوار کرده که تبدیل به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان شود. اکنون آمریکا از شوکهای نفتی آسیب کمتری میبیند. اما کاهش شدید قیمتها باعث میشود استخراج پرهزینه نفت با روشهای نوین توجیه اقتصادی نداشته باشد.
منبع: گاردین - 9 نوامبر