نماز جمعه یا انتفاضه؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

سومین نماز جمعه امسال دیروز خوانده شد. آیت الله موحدی کرمانی امام جمعه عبور موقت تهران در یک اقدام هماهنگ به موضوع مورد علاقه کلیه برادران اصولگرا اشاره کرده و گفت: “اتحادیه اروپا می خواهد همجنس بازی در ایران رایج شود”. چنان هم گفته انگار که رابطه جنسی با همجنس کشف اروپایی هاست و اصولا در ایران نه شاهدی وجود داشته نه ادبیات سکسی عبادی رابطه مرد با مرد و زن با زن. البته مشکل نماز جمعه این هفته و هفته های قبلی صرفا همین موضوع نیست. به نظرم ائمه جمعه یادشان می رود که باید سخنرانی کنند یا سنگ پرتاب کنند. بندگان خدا هم در جریان نیستند، یک دفعه همه با هم در یک ساعت در سیصد جای کشور یک جمله را تکرار می کنند. انگار تمام مشکل میان ایران و آمریکا و اروپا این است که فرنگی ها می خواهند در ایران همجنس بازی را رایج کنند، ولی برادران نه شب می مانند نه پیژامه در می آورند و همه مواظب ناموس شان هستند که مورد تجاوز قرار نگیرد. به نظرم باید در نماز جمعه یک مجسمه شیطان شبیه اوباما درست کنند که امام جمعه و طرفدارانش با سنگ بزنند به شیطان خیالی و خیال شان راحت شود. موحدی کرمانی در حال خشم و عصبانیت گفت: “باید به خود اروپایی‌ها تسلیت بگویم که معلوم است شما کاملا نوکر آمریکا و سرسپرده او هستید. گویا خودتان استقلال ندارید و هر چه اربابتان بگوید انجام می‌دهید”.

من مانده ام که اگر ما حقوق بشر را قبول داریم، چرا از اینکه کسی آن را مطرح کند، ناراحت می شویم، اگر هم قبول نداریم، باز هم چرا وقتی می گویند ما حقوق بشر را نقض کردیم ناراحت می شویم. مثلا همین آقای موحدی کرمانی گفته: “این توهمات عجیبی است که در ایران حقوق بشر رعایت نمی‌شود. به چه دلیل؟ چون در ایران کسی که قاتل است باید کشته شود این را خلاف حقوق بشر می‌دانید. یعنی انسان‌ها هر چه خواستند بکشند و هر کسی حق ندارد مجازاتشان کند. قرآن می‌گوید اگر می‌خواهید جامعه‌ای زنده داشته باشید باید قصاص رعایت شود.” به عبارت دیگر آقای موحدی کرمانی می گوید که اگر ما اعدام می کنیم، دلایلی داریم. بقول جواد لاریجانی “غربی ها باید از ما تشکر کنند که این همه اعدام می کنیم.”

مشکل اینجاست که علمای اسلام، یا حداقل آن علمایی که قدرت و رسمیت دارند، معتقدند که اعدام لازم است، چون باعث می شود جلوی قتل گرفته شود. دلیلش هم واضح است، این همه در ایران اعدام می کنیم، تعداد قتلها باز هم زیاد و زیادتر می شود، یا اینهمه قاچاقچی اعدام می کنیم، این دفعه به جای اینکه با هفت تیر و جیپ قاچاق ببرند، با کاتیوشا و ده تا کامیون قاچاق می برند. دلیل از این واضح تر؟ آقای موحدی کرمانی فکر می کند “حقوق بشر” یک چیزی است مثل “پدرسوخته”، یا “بی شرف” و می خواهد ثابت کند ما پدرسوخته نیستیم، بعد دلیل می آورد که پدرش به چه دلیل سوخت. آقا جان! یک کلمه بگوئید حقوق بشر آمریکایی و غربی است و ما اصلا قبولش نداریم. آدم که نمی شود هم زن باشد، هم مرد باشد، هم کچل باشد، هم بلوند باشد، هم دراز باشد هم کوتوله. همه را با هم می خواهیم. نیست، برادر من، با هم نیست. قصاص مخالف بیانیه حقوق بشر است. بعدش هم کشفیات کرده که شایسته است که وزارت امور خارجه روی این جمله دقت بیشتری کند. ترجمه فارسی این جمله این است که “تا در مورد همه چیز توافق نشود در مورد هیچ چیز توافق حاصل نمی‌شود” وزارت خارجه هم توضیح داده که این جمله در هر توافقنامه ای در جهان رایج است. به نظرم این برادران عزیز به علما خبر نمی دهند که آنها می خواستند به ایران حمله کنند، ما از آنها درخواست کردیم و قرار شد توافق کنیم. جام زهر را هم خوردیم، دو تا قلپ قهوه تلخ هم روی آن. علمای اعلام فکر می کنند که آمریکایی ها چون تحت فشار مردم شان بودند، برای گرفتن رضایتنامه از ولی فقیه به ژنو آمدند و اگر ما به آنها رضایتنامه ندهیم حکومت شان سرنگون می شود. من خواهش می کنم یک نفر به این علما بگوید که داستان چیست. یا حداقل نگذارید حرف بزنند.

واعظان و شاهدان

یعنی این جوری است که وقتی می گویند که اروپایی ها می گویند که همجنسگرایان در ایران نباید اعدام شوند، قضیه ناموسی می شود، یکی برنمی گردد بگوید که ما همجنسگرایان را اعدام نمی کنیم. قضیه جوری مطرح می شود انگار به آقای موحدی کرمانی فحش ناموسی دادند و گفتند که وقتی بچه بودی می رفتی بالای درخت و اروپایی ها می خواهند همه مردم ایران بروند بالای درخت، برای همین است که آقای موحدی کرمانی در نماز جمعه موضعش را می خواست نشان بدهد، نه فقط موضع خودش، بلکه موضع راست افراطی کل حاضران در نماز جمعه و واقعا تهدید کرد که موضع راست افراطی مردم را نشان می دهد و گفت: “من می‌خواهم امروز موضع مردم را هم نشان بدهم” بعد اضافه کرد: “این بدبخت‌ها انتظار دارند که اجازه دهیم همجنس بازی در ایران رایج شود.” علم الهدی امام جمعه مشهد هم با ظریف ملاقات کرد و گفت: “ممکن نیست ما بر سر حقوق همجنس بازان کوتاه بیاییم.” البته ایشان جمله را برعکس گفته، منظورش این بوده که ممکن نیست ما در مورد نقض حقوق همجنسگرایان کوتاه بیاییم. ولی یک طوری حرف زده که انگار پرچم رنگارنگ گی ها را قرار است از این پس بالای نمازجمعه مشهد در اهتزاز درآورند. قضیه این قدر بیخ پیدا کرده که فیروزآبادی فرمانده کل سپاه هم گفته “اظهار همدستی با سران فتنه و حمایت از همجنس بازان از مشخصات اروپا است.” یعنی کلا واحد پول یورو، بالا بودن میزان زمین قابل کشت، ریشه های زبانی، نوع اقلیم، فرهنگ اروپایی و اینها اصولا مشخصه اروپا نیست، اروپایی ها کلا دو تا کار در دنیا دارند، یکی اینکه از معترضان به انتخابات 88 دفاع کنند و دوم اینکه از حقوق همجنسگرایان دفاع کنند.

 

قاتل ستار بهشتی محاکمه می شود

اصلا سیستم قضایی جمهوری اسلامی یک جور خاصی است. یا با سرعت سیصد کیلومتر حرکت می کند یا اصلا روشن نمی شود و باید سی نفر هلش بدهند تا توی دنده دو روشن بشود، آیا آب روغن قاطی کند، آیا بنزین داشته باشد، آیا ریپ بزند یا نه دیگر با خداست. یکی می شود مثل “زمانی” بدبخت بیچاره که در جریان اعتراضات انتخاباتی اعدام شد. اوایل اردیبهشت خود وزارت اطلاعات او را به عنوان عضو انجمن پادشاهی جذب کرد، اواسط اردیبهشت بردند و آموزشش دادند، اواخر اردیبهشت هم دستگیرش کردند، صبح بازداشت شد تا شب سی ساعت اعتراف تلویزیونی کرده بود. بعد متهم شد که در راهپیمایی ماه بعد کوکتل مولوتف درست کرده و قصد اقدامات مسلحانه داشته. من که فکر می کنم اول شخصی به نام زمانی را محکوم به اعدام کرده بودند، بعد گشتند یک زمانی برای مجازات پیدا کردند، اصلا از جمهوری اسلامی بعید نیست. سرعت دارد مثل پورشه. از آن طرف پرونده مرتضوی و ستار بهشتی و رحیمی. سال ۱۳۸۹ از رحیمی شکایت شده، سال ۱۳۹۰ متن شکایت را گذاشتند توی پوشه، سال ۱۳۹۱ شاکی تلفن زده که من دارم می آیم، سال ۱۳۹۲ شاکی وارد ساختمان دادگستری شده، ماه مرداد پرونده از کشو بیرون آمده، ماه مهر دادستان خواندنش را شروع کرده و انگار دارد تاریخ ویل دورانت را می خواند، تا اواخر پائیز خواندنش طول کشیده. دی ماه اعلام شده که پرونده رحیمی( میم ر) اعلام وصول شده. بهمن دادخواست صادر شده و ماه اسفند قرار شده رحیمی برود و پرونده را ببیند و جواب بدهد که من راضی هستم یا نه. تازه امروز اعلام شده که پرونده رحیمی به دادگاه کیفری ارجاع شد. احتمالا تا سال ۱۴۳۰ هجری شمسی متهم اگر زنده باشد دستگیر می شود. اینها را داشته باش، امروز اعلام شد که متهم پرونده ستار بهشتی محاکمه می شود. بیچاره بهزاد نبوی را یک روز قبل از انجام دادن جرمش که سد معبر انتخاباتی بود به پنج سال زندان محکوم کردند، قاتلی که به جرمش اعتراف کرده، هنوز دارند فکر می کنند محاکمه بکنیم یا نه. بیخود نیست امام جمعه تهران می گوید عدم رعایت حقوق بشر در ایران توهم است.

بنی امیه و علی بن احمدی نژاد

سال ۱۳۹۳ هم رسما شروع شد، بعد از یک تعطیلات طولانی و نفس گیر که البته برای آنهایی که کار می کنند و زیاد هم کار می کنند، خیلی هم بد نبود. فعلا در داخل کشور همه چیز در حال تغییر است و همه دارند همدیگر را تهدید می کنند. محمود احمدی نژاد که بلا به دور سال گذشته همین موقع رئیس جمهور بود، فعلا لای باقالی ها به سر می برد. وی گفته که “ظلم بنی امیه ماندگار نبود، این دولت هم ماندنی نیست.” به نظرم این بیماری “خود حضرت علی بینی” اش هنوز خوب نشده. همچنین گفته که: “در آینده نگفتنی ها را می گویم. فعلا بخاطر رهبری سکوت کرده ام.” آگاهان اظهار داشتند: “تو سکوت کن، بمیر و بدم” روحانی هم در جوابش به در گفته که احمدی نژاد بشنود که “مسائل را بیان کنم خیلی ها خجل می شوند.” البته روحانی به نظرم هنوز ظرفیت احمدی نژاد را در پررویی نمی داند، اصلا خجالت چی هست؟ شرم یعنی چه؟

 

سران فتنه آبرویی نداشتند که برود

موحدی کرمانی با اشاره به جلسه هیات پارلمانی اروپا گفت: خوشبختانه یکی از حاضران در این جلسه گفت که در آمریکا هم قصاص وجود دارد و آمریکا هم محکوم شد.
موحدی کرمانی یادآور شد: آن‌ها می‌خواهند دفتر اتحادیه اروپا در تهران تاسیس شود. از جاسوسخانه آمریکا پند و عبرت بگیرند. این مردم اجازه نمی‌دهند جاسوسخانه دیگری در ایران به وجود آید. دولت و مجلس به این یاوه‌سرایی‌ها پاسخ دادند و در مقابل آن‌ها موضع گرفتند اما توقع این است که بیشتر موضع بگیرند.