صدای جادوئی بانوی آواز ایران می آید و سرنوشت تلخ میهن را در هر آوا- واژه اش فریاد می کند. این مرضیه است که می خواند:
- رسوای زمانه منم…
و رئیس دولت کودتا با تصویری درشت از چهره اش در مجله ساندی تایمزکه بیشتر به شیطان می برد، نماد این رسوائی است.
اردیبهشت بر فلات قدیمی بوسه می زند.گلهای سرخ، مقبره فردوسی را درمحاصره دارند. آن حکیم که حماسه جهانی اش شانه به شانه ایلیاد واودیسه می ایستد. شاخه های معطر بهار نارنج از شیراز حافظ، فلک راسقف می شکافند و به مجمع عمومی سازمان بال می کشند تا بر شعر استاد سخن سعدی بوسه زنند:
- بنی آدم اعضای یک پیکرند…
و شگفتا سرزمین فردوسی و حافظ وسعدی ، دریغا میهن بهشتی من که به زمانه “جمهوری اسلامی”، دچار سرنوشتی شوم شده تا سناتورآمریکائی “زخم چرکین” بخواندش، مجله آلمانی اشپیگل “جمهوری وحشت” بنامدش ؛ونخست وزیر زیمبابوه “رئیس جمهورش” را “پشه”.
و تازه همه اینها دست آوردهمین هفته است. جهان گام های آخر را برای صدور قطعنامه دیگری به شتاب تمام بر می دارد؛ و رئیس دولت کودتا ووزیر خارجی اش به تعبیر رهبرشان به “دوره گردی” افتاده اند. حتی روسیه به آنها پشت کرده است. اتریش نماینده “طالبان شیعه” را دست از پادرازتر پس می فرستد.پکن دارد با دستی، طلای سیاه را می برد و در ازایش بازار 70میلیونی ایران را از بنجل پر می کند و با دستی دیگر، رای آری به قطعنامه را از آستین شعبده چینی بیرون می کشد. برزیل مشغول اما و اگر است. از جمهوری اسلامی ضمانت می خواهد. معلوم می شود ترکیه هم از پروژه پارس جنوبی کنار کشیده و مانده است یکی از “منفورترین رئیس جمهور” های جهان که در 85 سالگی به زور بر مسندقدرت زیمبابوه نشسته است. و تازه هرچه موگابه با احمدی نژاد می ریسد، نخست وزیرش پنبه می کند.
و همه اینها انگارکم نیست.جن مک کریت، دختر ۲۲ ساله آمریکایی هم وارد صحنه می شود. او باباز کردن صفحهای در فیس بوک، از تمامی زنان دنیا دعوت می کند تا در روز دوشنبه، ششم اردیبهشت، همگی خط سینه خود را عریان کنند، تا شاید “تئوری آیتالله صدیقی، یک بار برای همیشه به بوته آزمایش نهاده شود”.
کمپین با استقبالی چشمگیر مواجه می شودوتنها در ۲۴ ساعت اول، ۱۴ هزار نفر اعلام آمادگی می کنند تا در واکنش به حرفهای خطیب نماز جمعه تهران، خط سینه خود را عریان کنندو ببینند زلزله می آید یانه. در ساعت مقرربیشتر از ۱۲۰ هزار زن از سراسر جهان در کمپین “پستان لرزه” سینه های خود را عریان می کنندو آب از آب تکان نمی خورد.
شایدجواد اردشیر لاریجانی عقل می کند و ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر را پس می گیرد. شاید هم “قدردانی رهبر از مجریان سرکوب های سال گذشته”، “تفهیم اتهام به عمادالدین باقی برای نوشتن کتابی در 21 سال پیش” و بردن منصور اسانلو با دست بند وپابند به دادگاه، جمهوری اسلامی را به “پرچمدار حقوق بشر در دنیا” تبدیل می کندو دیگر نیازی به این ندارد که با رای منفی به درخواستش، “رسوائی” دیگری را به جان بخرد.
هر چه هست، از توضیحات جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه که این خبر را اعلام می کند، معلوم می شود که “این ستاد تنها مرجع رسمی کشور در فعالیت های حقوق بشری، نهادی فراقوه ای و مورد تایید مقام معظم رهبری است”.
به این ترتیب “نهادمستقل حقوق بشر” هم مستقیما زیر نظر رهبر قرار می گیرد تا بعداز فراغت از این کاربه سراغ دو امر مهم دیگر برود. آیتالله خامنه ای رواج تقلید لهجه اقوام ایرانی “از باب تمسخر” را “حرام” اعلام می کند، معلوم هم نیست دستگیری وشکنجه و زندان و اعدام بهترین فرزندان اقوام ایرانی حلال است یا حرام.
می ماند تشکیل “سپاه فدائیان رهبری” تحت نظارت مستقیم آقای خامنه ای که خبر اول “شایعه پرس” در هفته گذشته است. هیچکس هم به یاد ”گارد جاویدان»” نمی افتد.
در هفته ای که مصطفی الموسوی مانند بسیاری دیگر از سرداران جنگ در گمنامی می میرد، تجلیل از او کارمیر حسین موسوی است. فرماندهان کودتا که در بدنامی حکومت می کنند، کارهای واجبتری دارند. آنها ودولتمردانی که یا سردارند و یاسابقه روشن و شفاف “امنیتی”، باید بقیه مسائل راحل و فصل کنند.
علی آقا محمدی، ماموریکی از این دولتمردان است که علاوه بر طی مدارج امنیتی، حلقه بندگی احمدجنتی را هم برگوش دارد. او مامور می شود “ 50 هزارمیلیارد تومان” ناقابل طلب بانک های کشور را وصول کند. صادق خان محصولی هم که آه در بساط ندارد وهر روز از کلبه اش در فرمانیه به نظام آباد می رود تا از مغازه جنب خانه سابق “محمود پشه”- لقب اهدائی جدید ابراهیم نبوی- گوجه فرنگی ارزان بخرد، دست می گذارد روی اپراتور سوم تلفن همراه. تنها به فاصله یک شبانه روز از واگذاری مناقصه غیر رقابتی این اپراتور به سازمان تامین اجتماعی، صادق محصولی وزیر رفاه دولت محمود احمدی نژاد، خود را به عنوان رئیس هیأت امنای سازمان تامین اجتماعی منصوب می کند.
سردار یداله جوانی هم فاش می کند که سپاه مبارزه باجنگ نرم را اززمان خاتمی آغاز کرده و هم خبرجایگزینی سپاه به جای توتال و شل را می دهد. پیشتر همین شیوه در مورد طرح توسعه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی انجام گرفت و قرار گاه خاتم الانبیاء با جیب خالی متصدی اجرای طرحی شد که هزینه آن بیش از ۲.۵ میلیارد دلار برآورد شده بود.
سردار رادان هم که دستهایش ازماجرای کهریزک خونی است، به سرعت سرگرم راه اندازی مجدد “گشت های ارشاد و طرح تامین اجتماعی” است. سردار، تابستان امسال بامشکل بیشتری هم روبرو است.
واردات پوشاک قاچاق در دوره احمدی نژاد رونق بازار مد را بیش از گذشته کرده است.به گزارش سایت آفتاب: “بازار مد در ایران بزرگترین بازار مصرف مد در خاور میانه و بالغ بر دو هزارو سیصد میلیارد تومان است. درحال حاضر بازار پوشاک ایران در تسخیر کالاهای قاچاق چینی است.”
این در آمد ناقابل به جیب تجار محترم موتلفه رفته و حالاسردار رادان باید در فکر کهریزکی باشد تاکسانی که این لباس ها راخریده و پوشیده انددرآنجا به راه راست هدایت شوند.
مدیرکل بهزیستی تهران، دستور سردار محصولی را پی می گیرد واعلام می کند: “برگزاری هر جشن یا مراسمی در مهدکودکها باید با نظارت کارشناس انجام شود.”
کارشناسان هم لابد یا از “اوباش” تحت امر سردار رادان هستند و یا از شاگردان مصباح یزدی که این هفته سخن نغز دیگری فرموده اند: “اگر دو نفر شرایط مساوی حاکمیت را داشتند باید «شیر یا خط» کنند.”
کارشناسان باید وظیفه دیگری را به انجام برسانند و ازپشت دیوارهای شیشه ای کافی نت ها، افراد وکارهایشان را رصدکنند.
شرایط جدید اعطای مجوز کافی نت در شهرهای بزرگ ایران که درمطبوعات ایران منتشر شده به این شرح است: “باید در کافی نت ها دوربین مدار بسته نصب شود.کافی نت ها باید از مراکز آموزشی دخترانه دور باشند. باید دارای شیشه بیرنگ باشند تا داخل آنها از بیرون کاملا قابل دیدن و کنترل باشد. کشیدن حصر و پرده نیز چه در داخل و چه در خارج کافی نت ها ممنوع است. نشستن زن و مرد- حتی محارم- در کنار یکدیگر ممنوع است. ساعت ورود و خروج مراجعان کافی نت باید در دفتر مخصوصی ثبت شود. مشتری ها باید مدارک هویتی معتبر و عکس دار برای استفاده از اینترنت همراه داشته و ارائه بدهند. متصدی کافی نت باید عکس را با صاحب مدرک هویت تطبیق بدهد. متصدی کافی نت وظیفه دارد این اطلاعات را به مدت 6 ماه و اطلاعات دوربین مدار بسته را بمدت 3ماه حفظ کند.”
وهمه این بگیروببندها درهفته ای است که خبر می رسد یک دانشمند اتمی جمهوری اسلامی به اسرائیل پناهنده شده است و مطبوعات جهان می نویسند: “جاسوس ها درعالیترین ارگان های جمهوری اسلامی حضور دارند.”
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست هم گزارش می دهد که تعداد بیشتری از مقام ها و کارشناس های ایرانی در ماه های گذشته اطلاعات محرمانه ای از برنامه اتمی این کشور را در اختیار غرب قرار داده اند: “وقایع پس از انتخابات سال گذشته ایران موجب شده است که تعدادی از افراد مرتبط با جمهوری اسلامی که با محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران مخالفند به کشورهای دیگر روی بیاورند ویابه شیوه های گوناگون اطلاعات مخفی اتمی را در اختیار نهادهای معتبر جهانی بگذارند.”
بسیاری از صاحبنظران معتقدند که آمریکا با ارائه این اطلاعات، کشورهای مختلف رادر جریان خطر اتمی شدن جمهوری اسلامی قرار داده و با گام های بلند به سوی اجماع برای تصویب قطعنامه ای “سخت و جدی” پیش می رود.
رهبر اکثریت سنای آمریکا از هیلاری کلینتون می خواهد تحریم های ایران راتسریع کند.وزیر امور خارجه آمریکا می گوید: “ایران به نادیده گرفتن تعهدات بین المللی ادامه و با این کار، اهمیت فشار بین المللی برای تغییر سیاست هایش را مورد تاکید قرار می دهد. آمریکا با متحدان خود همکاری می کند تا تحریم های جدید و سختی بر ایران اعمال کند تا رهبران این کشور با انتخابی سخت و جدی روبرو باشند.”
اخبار منتشر شده در نشریات غربی نشان می دهد که تحریم های گسترده و هدفمند مالی و پولی و صنایع نفت و گاز در پیش است. کارشناسان غیردولتی در تهران ازتحریم بنزین و بانک مرکزی ایران که به عنوان مادر عملیات پولی کشور عمل می کند، خبر می دهند.
کنگره آمریکا، باراک اوباما را به سوی انجام اقدامی سوق می دهد که می تواند به سادگی، اقدام جنگی علیه یک کشور تلقی شود. مجلس نمایندگان و کنگره به سرعت به سوی تصویب لایحه ای پیش می روند که برای فروش بنزین به جمهوری اسلامی ایران، تحریم هائی قائل می شود.
کمیته مشترک سنا و مجلس نمایندگان امریکا، چهارشنبه- دیروز- اولین نشست خود درباره ایران را برگزار می کند. هدف این کمیته، تهیه متن مشترکی برای اعمال تحریم های جدید، شدیدتر و هماهنگ هر دو مجلس علیه جمهوری اسلامی است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، می گوید: “جمهوری اسلامی برای به راه انداختن جنگی جدید میان سوریه و اسرائیل “فتنهانگیزی” میکند.محمود احمدینژاد عامدانه سوریه و حزبالله و “گروههای ترور فلسطینی” را برای وارد شدن به جنگ با اسرائیل “تحریک” میکند.همه شواهد نشان میدهد که ایران میکوشد سوریه را متقاعد کند که گویا خطر حمله اسرائیل علیه سوریه و حزبالله در لبنان فوری است.”
روز آخر هفته سفیر اسرائیل در آمریکا می گویدگزینه حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران روی میز قرار دارد. سخن همزمان اهود باراک این است: “جهان نمی تواند برای مدت طولانی منتظر حل برنامه اتمی ایران بماند.”
پاسخ “طالبان شیعه” چیزی جز رجزخوانی برای جهان و سرکوب مردم ایران نیست.سپاه پاسداران مانور تازه ای در خلیج فارس و دریای عمان را به انجام می رساند تا به جهان بگوید تنگه هرمز راخواهد بست.
در حالیکه جهان آزاد برای برگزاری “روز جهانی کارگر” آماده می شود وروز شنبه شهرهای بزرگ دنیا زیر گام های میلیونها “انسان کار” خواهد لرزید، نهادهای امنیتی بابرگزاری روز کارگر درایران مخالفت می کنند. حتی به خانه کارگر اجازه راهپیمائی نمی دهند. کارگران بی اعتنا به این تصمیم، با شعار “ماگرسنه ایم” راهی مقبره آیت الله خمینی می شوند.
اعضای شورای مرکزی کانون معلمان و فعالان صنفی اعلام می کنند: “از ۱۲ تا ۱۸ اردیبهشت به نشانه اعتراض به احکام غیر قانونی اعدام و حبس غیر قانونی همکاران اعتصاب غذا می کنند. در روز ۱۲ اردیبهشت هم عموم همکاران اعتصاب غذای کامل خواهند نمود.”
خبر از اعتصاب سراسری کارمندان بانک ها می رسد. ده شاعر بزرگ معاصر ایران فریاد اعتراض بر می آورند. زندانیان سیاسی مرد اعتصاب غذا را شروع کرده اند. زنان زندانی یکی می شوند و برای تغییر وضع غیرانسانی خود به زندانبانان مهلتی دوروزه می دهند.
فضای ایران در بیانیه های هشیارانه میر حسین موسوی و اعتراض های دلاورانه مهدی کروبی انعکاس می یابد.“نخست وزیر” گام به گام با “صبر واستقامت” به سوی سکوی رهبری می رود. خبر می رسد که در انتخابات 22 خرداد، بیش از 90 درصد کارکنان رادیو و تلویزیون دولتی به موسوی رای داده اند. از 750 رای صندوق سیما700 رای متعلق به موسوی بوده است.
“تایم دات کام” هم عدد دیگری را به نام موسوی ثبت می کند. یک میلیون نفر در سه روز به او رای می دهند تا به عنوان محبوب ترین سیاستمدار جهان شناخته شود.
کروبی به اشپیگل می گویدمبارزه کنونی به پایان نرسیده و “مردم تنها در انتظار یک جرقه هستند”، جرقه ای که به زودی زده خواهد شد.
بیهوده نیست “جمعیت رهپویان” آرزویش رابه زبان می آورد: “سران فتنه به مرور دستگیر میشوند. “
نبی حبیبی، دبیرکل موتلفه کشف می کند که موسوی به سکولاریسم گرویده است. و چنان بیم جان شیخ دلاور می رودکه همسرش فاطمه کروبی به فریاد در می آید: “بدون ترس از وحشیگری مزدوران؛هر اتفاقی برای من، همسرم و فرزندانم رخ دهد، حکومت مسئول مستقیم آن است.”
موسوی وکروبی در دیداری تازه خواستار راه پیمائی در سالگرد کودتای انتخاباتی می شوند.
“طالبان شیعه” در هراس از روز بزرگ سبز که در راه است، تدارک گسترده ای دیده اند تا در ساعات پر بیننده، سریال چندقسمتی “اعتراف” را از تلویزیون پخش کنند. مهمترین این برنامه ها مجموعه ای از مصاحبه ها با اصلاح طلبان زندانی است. این برنامه ها از تقطیع ساعت ها مصاحبه با زندانیان سیاسی تحت فشار و شکنجه روانی ضبط شده و به هم چسبانیده شده است.
هفته اول اردیبهشت به منزل می رسد. دکتر یوسف نفیسی فردای نزدیک جنبش سبزراچنین می بینند:
- مثل سیل بهاری است، یک دفعه سرازیر میشود.
جمهوری اسلامی سودای دیگری دارد. می خواهد عضوکمیسیون موقعیت زنان درشورای اقتصادی ـ اجتماعی سازمان ملل شود. ودرست در هفته ای که صدای ابدی مرضیه که سالها در وطن زندان ماند و اکنون در قفس غربت است، به شهادت رسوائی جمهوری اسلامی آمد، نام فروغ فرخزاد از کتاب شاعران جهان حذف شد و سیمین بهبهانی که اجازه خروج از کشورش را ندارد، سرود:
هشتاد و اند من با من گوید خروش بس کن زن!
گویم خموش بودن را تنها به گور می بینم