حالا دیگر خوب خوب میدانیم در این یک سال و دو سال قبل خوب فهمیدیم که رفتن چه آسان شده است، این بار نوبت ًخسرو شکیبایی ً بود. او هم رفت. فرقی ندارد، ساعت 9 صبح در بیمارستان پارسیان با سکته یا ایست قلبی یا با سرطان کبد. مهم نیست که جمعه رفت یا پنجشنبه. مهم این است که او، همان ستاره دوره نوجوانیمان رفته است. ستارهای در دورانی که قرار نبود کسی ستاره شود. ستارههای دوران جنگ با دوران آرامش فرق دارند به همین خاطر بود که ًهامون ً آمد و فیلسوفی شکستخورده شد، ستاره روزگار نوجوانی ما.
خسرو شکیبایی درگذشت
خداحافظ آقای خاطره
♦ تصویر آخر؛ مرگ
حالا دیگر خوب خوب میدانیم در این یک سال و دو سال قبل خوب فهمیدیم که رفتن چه آسان شده است، این بار نوبت ًخسرو شکیبایی ً بود. او هم رفت. فرقی ندارد، ساعت 9 صبح در بیمارستان پارسیان با سکته یا ایست قلبی یا با سرطان کبد. مهم نیست که جمعه رفت یا پنجشنبه. مهم این است که او، همان ستاره دوره نوجوانیمان رفته است. ستارهای در دورانی که قرار نبود کسی ستاره شود. ستارههای دوران جنگ با دوران آرامش فرق دارند به همین خاطر بود که ًهامون ً آمد و فیلسوفی شکستخورده شد، ستاره روزگار نوجوانی ما. هر جا میرفتیم حرف او بود و هر جا میرفتیم میخواستیم مثل او باشیم. فریاد بزنیم و تجربه کنیم و میخواستیم عصیان کنیم. ستاره آن روزها و این روزهای ما تنها 64 سال داشت که رفت. تا روزهای آخر سرحال بود و این گوشه و آن گوشه میدیدیمش. سرحال بود و یک دفعه خبر رسید که بیمقدمه رفت. اما خوبیاش این است که بیش از 60 نمایش، فیلم و سریال برایمان به یادگار گذاشته است. فردا یکشنبه ساعت 9 از جلوی تالار وحدت او را بدرقه میکنیم تا در کنار دوستانی که قبل از او رفتهاند در قطعه هنرمندان بیارامد.
♦ تصویر چهارم، چند روز پیش اینجا بود
از خوششانسی ما بوده که این روزها او را زیاد دیدیم. از جشنواره فیلم فجر و کلیپ جشنواره که هر روز چند نوبت او را میدیدیم که بیستوششمین جشنواره فیلم فجر را جلوی موزه سینما تبریک میگفت و آن کشیدگی صدایش هر بار برای همه جالب بود و واکنش نشان میدادند. فیلم ًشب ً صدرعاملی که با عزتالله انتظامی بازی کرده بود را هم دیده بودیم حالا کو تا این فیلم اکران شود. تو این فیلم دزدی بود که دزدی را کنار گذاشته بود و مجاور شده و حالا صاحب قهوهخانه بود. با آن پتوی سربازی عکسی است که تو ذهنها حالا حالاها ماندگار است مثل نقش همان راننده اتوبوس ًاتوبوس شب ً با زیرپیراهن سفید و عینک کلفت به چشم که کلی از دست آن سرباز جوان حرص میخورد. برای همین نقش بود که دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را گرفت. اما چه خوب که او را این روزها زیاد دیدیم. دوشنبه 24 تیر که فیلم ًدایناسور ً اولین و آخرین نقش کمدیاش در حوزه هنری اکران شد.
آخرین بارهای حضور او در فیلمهای تلویزیونی بود، فیلمهایی مانند تلهفیلمهای ًبختک ً ساخته یوسف صیادی، ًپیوند ً ساخته سعید عالمزاده و ًآشیانهای برای زندگی ً ساخته حمید طالقانی.
او در ًپیوند ً انسانی واله و شیدا با شعرهایی که به فیلم اضافه میکند، شیداتر میشود. اما آخرین نمایش فیلمش، ًآشیانهای برای زندگی ً حمید طالقانی بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد. فیلم درباره پیدا کردن جایی بود که آدمها در تنهایی و خلوت تلخ خود به دنبال عملی کردن آرزوهایشان بودند. او در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران 30 سال سینمای پس از انقلاب را روی صحنه از دستان شهردار، رئیس انجمن منتقدان و معاون سینمایی ارشاد دریافت کرد و مثل هر بار به تشکری کوتاه و تعظیمی بلند قناعت کرد. او را بارها دیده بودیم که از صحنه بالا میرود، در حالی که بر زمین بوسه میزد. در حالی که تعظیمی میکرد به غرایی نقشهایی که بازی میکرد. شالگردنهایش را داشت رنگ به رنگ مانند پالتو، کتهای بلندش و کلاههایی که بر سر میگذاشت. تکیهکلامهایش را هم به یاد داریم مثل ًخانه سبز ً که ًقهر هستی، اما حرف که میزنی. ً راستی چه کسی قبل از او نقش عاشق را به این خوبی و پریشانی بازی کرده بود؟ همه فیلمهایش یک نگاه و رنگی از ًهامون ً و عشقش داشت. او هم عاشق بود و هم خشونت میکرد. کسی یادش هست که او بشقاب را بر دست همسرش خرد میکرد تا بگوید او را دوست دارد. همین روز یکشنبه بود که در ًسینما اقتباس ً فیلم ًسارا ً پخش شد. همان مرد بدجنسی شده بود که زندگی دیگری را میخواست به هم بریزد اما آخر پشیمان میشود و حلالیت میخواهد.
♦ تصویر سوم: جایزهها، فیلمها و نقشها
اولین بار او با حمید هامون در فیلم ًهامون ً داریوش مهرجویی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را در سال 68 و در هشتمین دوره جشنواره فجر گرفت، 5 سالبعد مرد از اسارت برگشته و تنهایی شد در ًکیمیا ًی احمدرضا درویش که آمده بود دخترش را ببیند، دید و دوباره این سیمرغ را به خانه برد. 10 سال بعد بود که پسرخالهای عاشق شد که با وجود شکست خوردن در عشق همراه ماند و زخمی شد تا برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم ًسالاد فصل ً فریدون جیرانی سومین سیمرغ را به خانه ببرد. دو سال قبل هم دیپلم افتخار را برای رانندگی اتوبوس اسیرهای عراقی برای فیلم ًاتوبوس شب ً کیومرث پوراحمد گرفت چند بار هم نامزد دریافت جایزه شد، مثل نامزدی برای بازی در فیلم ًیک بار برای همیشه ً او همان نقاشی بود که لکنت زبان داشت و برای پولدار شدن میخواست به ژاپن برود.
- در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر 13755) برای بازی در فیلم ًسایه به سایه ً، مرد عصبانی فیلم ًکاغذ بیخط ً که نهنگ به سوغات میآورد و ناراحت بود که گرگ خانه شنگول و منگول قصههای همسرش است، هنوز در یادها مانده است. او برای آخرین ساخته ناصر تقوایی هم نامزد دریافت سیمرغ شد. اگر آنجا جایزه نگرفت تندیس حافظ را برای این فیلم گرفت.
- برنده آهوی بلورین مردم به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد از سومین جشن سینمای ایران، به پاس بازی در فیلم ًیک بار برای همیشه ً - نامزد دریافت آهوی بلورین مردم برای بهترین بازیگر نقش دوم مرد از سومین جشن سینمای ایران، برای بازی در فیلم ًسارا ً
- نامزد دریافت آهوی بلورین مردم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد از سومین جشن سینمای ایران، برای بازی در فیلم ًکیمیا ً
- برنده آهوی بلورین بازیگر برگزیده سینمای دفاع مقدس از پنجمین جشن سینمای ایران، برای بازی در فیلم ًکیمیا ً
- بهترین بازیگر نقش اول مرد در اولین جشنواره سینما و زن 13744)، به پاس بازی در فیلم ًکیمیا ً
راستی در او چه بود که با هر کارگردانی کار میکرد بارها و بارها همکاری ادامه مییافت؛ با مهرجویی 5 فیلم هامون 68، سارا 71، پری 73، دختردایی گمشده 77 و میکس 78.
با کیمیایی سه فیلم خط قرمز61، حکم 83 و رئیس 85، با احمدرضا درویش 3 فیلم ابلیس 68، کیمیا 73و سرزمین خورشید 74. با صباغزاده دو فیلم جستوجو در جزیره 69 وصبحانه برای دو نفر 1382. با پوران درخشنده دو فیلم رابطه 1365، عبور از غبار 68. با کیومرث پوراحمد خواهران غریب 74. با سیروس الوند یک بار برای همیشه 71 و مزاحم 80. با فریدون جیرانی سالاد فصل 83 وستارهها (ستاره بود) 85. آنان نیز که فرصت داشتند تا یک بار همکار او باشند: دادشاه (حبیب کاوش - 1362)، صاعقه 13644)، دزد و نویسنده (کاظم معصومی - 1365)، ترن (امیر قویدل - 1366)، شکار (مجید جوانمرد - 1366)، پرواز را بهخاطر بسپار (حمید رخشانی - 1371)، بلوف (ساموئل خاچیکیان - 1372)، درد مشترک (یاسمین ملک نصر - 1373)، لژیون (سیدضیاءالدین دری - 1373)، سایه به سایه (علی ژکان - 1374)، عاشقانه (علیرضا داوودنژاد - 1374)، روانی (داریوش فرهنگ - 1376)، زندگی (اصغر هاشمی - 1376)، دختری به نام تندر (حمیدرضا آشتیانیپور - 1379)، کاغذ بیخط (ناصر تقوایی - 80⁄1379)، اثیری (محمدعلی سجادی - 1380)، ازدواج صورتی (منوچهر مصیری، 1383)، چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرمپور، 1384.)
در این فیلمها تماشاگر همراه او میشد، همراه پشت خمیده او که دیگر حالتش شده بود، همراه ترسش، همراه لغزش و اشتباهش یا همراه عشق و دوستیاش. او متفاوت بود، خیلیها خواستند از او تقلید کنند اما خیلی زود لو میرفتند. مثل صحنهای که علی مصفا در فیلم ًپری ً صدای او را تقلید کرد تا بداند در دل خواهر کوچک چه میگذرد اما زود شناخته شد.
♦ تصویر دوم: نمایشها، صداها، سریالها
صدایش را خیلیها دوست داشتند به همین خاطر روی نوارها ماندگار شد و روی فیلمهایی که دوبله میکرد. او اولین بازیگر بود در خواندن شعرها، زمانی بود که هر جا میرفتید میشنیدید: ًحال ما خوب است، اما تو باور نکن. ً او در فیلمها هم دوبله میکرد به خاطر آن خش صدای بمش.
شعرهای خیلی از شاعران را خواند مانند شاملو. نقشهای زیادی در تلویزیون و سریالها بازی کرد. او ًمدرس ً شد و در برابر ًرضا شاه ً ایستاد. او در ًروزی روزگاری ً راهزن شد. در ًخانه سبز ً همسر سبز بود، در ًسرزمین سبز ً همسرش را از دست داده و همراه پسر آواره شده بود. در ًپهلوانان نمیمیرند ً عیاری بود. پنجه عدالت، زیر گذر لوطی صالح، تراژدی کسری، هنگامه شیرین وصال، بلیت تئاتر، پنجه به دست آوردن، صیادان، با خشم به یاد آر، بازرس، سنگ و سرنا، همه پسران من، شب بیست و یکم و بیا تا گل برافشانیم، سمک عیار، لحظه، کوچک جنگلی، مدرس، تهران 53، روزی روزگاری، میثاق خون، خانه سبز، کاکتوس، در کنار هم، پهلوانان نمیمیرند و سرزمین سبز تعدادی از نمایشها و سریالهایش بود.
♦ تصویر اول: هامون و خط قرمز
میگویند از تئاتر آمده بود، میگویند دوبله هم میکرد. میگویند قبلتر خیاطی میکرد، کانالسازی و آسانسورسازی میکرد. اما از 19 سالگی رفت روی صحنه تئاتر و ًخسرو ً که قبلا به او میگفتند ًمحمود ً با معرفیاش به ًعباس جوانمرد ً دیگر حرفهای تئاتر شد. اما ًخط قرمز ً و کیمیای او را به سینما معرفی کردند. با مسعود کیمیایی آمد به سینما و در آخرین فیلم کیمیایی ًرئیس ً هم حضور داشت؛ شاید یک نقش کوتاه، نقش یک دکتر خلافکار که قسم پزشکیاش را فراموش کرده است. اما ًهامون ً ساخته مهرجویی او را متفاوت کرد. خیلیها باهامون زندگیها کردند.
منبع: روزنا