حرف روز

نویسنده
فردین بهاری

اگرچه خبر خیلی هم جدید نیست اما آن قدر جاذبه های توریستی( شاید هم تروریستی) دارد که نشود از آن گذشت. 

 کم تر خبرگزاری  روی آن کار کرده است. یک هفته از اولین مواجهه من با خبر می گذرد و من هنوز ذهنم درگیر است. درگیر تر از پخش جنجالی برنامه های مهران مدیری و یا حتا لیست انتشارات بر انداز.

 

 

خبر این بود: «رتبه اول تیراندازی برای جواد شمقدری»

خودتان را بگذارید جای نگارنده و ببینید چه حالتی بر او رفته است که محراب هم به فریادش نیامده.

اصلن خودتان را بگذارید جای خودتان و ببینید از این تیتر چه بر می آید؟ شمقدری یک ورز شکار است؟ شمقدری یک نظامی ست؟ شمقدری عضو تیم ملی تیراندازی با کمان است؟ او یک “کابوی” است؟ و خیلی سوال های دیگر.

کل خبر از قرار زیر است:

«مسابقات تیراندازی با سلاح جنگی به مناسبت هفته بسیج ویژه کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجموعه ورزشی برق تهران برگزار شد و جواد شمقدری معاون سینمایی ارشاد با 95 امتیاز مقام اول را کسب کرد.

نتایج این مسابقات به این شرح است: مقام اول: جواد شمقدری 95 امتیاز، مقام دوم: علی الفت 91 امتیاز، مقام سوم: ربیع مشایخ 90 امتیاز، مقام چهارم: حسین پروانه 83 امتیاز، مقام پنجم: امیر ناظمیان 82 امتیاز، مقام ششم: مصطفی معظمی 80 امتیاز و مقام هفتم: رمضانعلی بحری 79 امتیاز.

در حاشیه این مسابقات مقامات وزارت ارشاد از امکانات مجتمع ورزشی برق تهران برای بهره برداری کارمندان بازدید کردند»

این خبر از چند زاویه قابل بررسی که نه قابل تعجب است.

 وظیفه کارکنان وزارت ارشاد چیست؟

هفته بسیج است، قبول. مسابقه برگزار می کنند، بسیار نیکو. هفته “ کیک و ساندیس” را گرامی می دارند چقدر خوشحال کننده؛ اما برادر من اینجا وزارت ارشاد است نه جبهه جنگ. باز حداقل تخته کردن دکان روزنامه و مجله ها و توقیف فلان کتاب، اگرچه مخالف معنای ترکیب “وزارتِ فرهنگ” است و اصلن کار بی فرهنگی ست ولی  می شود یک جورهایی زیر سبیلی ردش کرد ولی این برگزاری مسابقات تیراندازی با سلاح جنگی، اصلن ترسناک است و آدم جرئت پدرش را نمی کند برای گرفتن مجوز کتابی چیزی به اداره مطبوع مراجعه کند.

دوستی می گفت در تبریز جشنواره ای ادبی برگزار شده بود و برای مراسم سخنرانی نماینده ولی فقیه فلان شهر را آورده بودند درباره انرژی اتمی و مثال هایی از آیات قرآن در تاکید و تایید اینکه مسلمانان باید انرژی اتمی داشته باشند سخن می راند.

حالا باز پرتاب سنگی، توپی، شلیک تیروکمانی باشد می شود ربطش داد به یک قسمت های در وزارت خانه فرهنگ و ارشاد، اما اگر این مسابقات در وزارت جنگ هیتلر هم اتفاق می افتد آن هم میان یک سری آدم معمولی والله باز هم ترس داشت وخطرناک بود.

حالا یا این آدم ها اشتباهن باید در وزارت دفاع یا اطلاعات هنرمندی می کردند یا اینکه اینکه وزارت ارشاد را زیر مجموعه ای از وزارت دفاع ی یا اطلاعات قرار دهند.

یک حالت دیگر هم وجود دارد و آن اینکه آقای شمقدری به طور کل علاقه به بحث دیالوکتیکی اسلامی دارد. احتمال می رود یک نفری آمده است و گفته شمقدری جان می دانی که هفته بسیج است و او جواب داده است کل یوم البسیج و کل ارض عمارت الوزارت الارشادیه، ولی باید یک حرکتی بزنیم توی این هفته، چه بکنیم من تنها چیزی که بلدم این است که توی حیاط وزارتخانه ام بمب اتمی صلح آمیز بترکانیم و آن طرف خشمگین شده است و گفته است چه بگویم که اصلن در کار خدا مانده ام و این طور شد که آن آقا با توجه به توانایی اقای شمقدری تصمیم میگیرد مسابقه شلیک با سلاح جنگی را در حیاط پشنهاد دهد که آقای شمقدری برنده شود و دسته جماعت ارازل خانه سینما بفهمند که با چه کسی رو به رویند و شمقدری کم کسی نیست.

کل تحلیل خبر همین بود.