تابستان 2014 برای ایران و رهبری این کشور زمانی استثنایی بود. در ماههای اخیر فرشته اقبال بر شانههای سیاست و اقتصاد ایران نشسته بود؛ اما همهچیز در این باغ چندان زیبا نیست.
روزگار خوش با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری در ژوئن 2013 شروع شد. این کشور توانست با فاصله گرفتن از سیاستهای احمدینژاد، رئیسجمهور سابق، تغییراتی تاکتیکی ایجاد کند. روحانی بلافاصله پس از انتخاب، آمادگی خود را برای ادامه مذاکرات با قدرتهای جهانی بر سر برنامه هستهای اعلام کرد.
رهبران جهانی در اکتبر 2013 با تیم ایران به رهبری رئیسجمهور دیدار کردند. نتیجه برای ایران همان بود که میخواست: زمان بیشتر برای چرخش سانتریفیوژهای کشور. دو طرف به توافق اولیه رسیدند اما در واقع ایران اجازه یافت به غنیسازی اورانیوم ادامه بدهد. مذاکرهکنندگان توافق کردند در ژانویه 2014 دیدار کنند؛ یعنی چهار ماه اضافی. در ماه ژانویه طرفین تصمیم گرفتند تا ژوئیه به یک توافق دست یابند؛ یعنی شش ماه دیگر. در آن زمان هم آنها نتوانستند به توافقی دست یابند و مذاکرات تا نوامبر تمدید شد. در تمام این مدت ایران به توانایی برای ساخت سلاح نزدیکتر میشود.
در عوض تحریمهای مالی ایران کاهش یافته است. طبق توافق اولیه در ماه نوامبر، 4.2 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به ایران منتقل شد. پس از دیدار ماه ژوئیه، در حالیکه هنوز توافقی روی میز نبود، به ایران تضمین داده شد که 2.8 میلیارد دیگر در شش قسط با فاصله سه هفته پرداخت شود.
این روزها دیگر سخنگوهای ایرانی این موضوع را پنهان نمیکنند که هدف درازمدت این کشور تبدیل شدن به قدرت اصلی در خاورمیانه است. کشورهای عربی خاورمیانه، ایران و جاهطلبیهای هستهای این کشور را تهدید بزرگی برای رژیمهای خود میدانند.
هدف ایران ابعادی سیاسی و مذهبی دارد. یکی از جنبههای این استیلا این است که ایران میخواهد شیعه بر سنی پیروز شود، چراکه در هلال شیعه، ایران قدرت برتر است.
ایران در گذشته برای رسیدن به هدف خود سعی کرده در مقابل عربستان سعودی که نگهبان اسلام سنی محسوب میشود بایستد. عربستان و کشورهای سنی تحت نفوذ این کشور، هدف حملاتی با حمایت ایران هستند که به منظور ایجاد بیثباتی انجام شده است. اما نیروی جدیدی سربرآورده که ادعای رهبری بر تمام مسلمانان جهان را دارد: داعش.
پیشروی سریع نظامی این گروه در عراق و سوریه، مجازات بیرحمانه کسانی که پیرو تفسیر آنها از اسلام نیستند، سر بریدن خبرنگار آمریکایی در مقابل دوربین و تعداد زیاد کسانی که از سراسر جهان به آنها میپیوندند، غرب را شوکه کرده و آنها را نسبت به تهدید داعش علیه استانداردها متمدن و دموکراتیک آگاه ساخته است.
به نظر میرسد قدرتهای غربی تمام گذشته ایران را فراموش کردهاند و خواهان همکاری با این کشور برای شکست داعش هستند. دست داشتن ایران در شکست داعش پیامدهایی دارد که در نظر گرفته نمیشود. مثل پیروزی بشار اسد در سوریه و شکست نیروهای دموکراتیک علیه او.
در حال حاضر کبک ایران در عرصه بینالمللی خروس میخواند. اما تصویر داخلی چندان خوشایند نیست. تورم بالا، نرخ بیکاری دورقمی، تولید پایین، فساد فراگیر، محیط تجاری نامناسب که کارآفرینی را تضعیف میکند و موسسات ضعیف مالی تصویری از یک فاجعه اقتصادی را شکل میدهد.
ضعف اقتصاد ایران تا اندازهای توسط درآمد نفتی پوشانده میشود، اما دلیل مشکلات داخلی ایران تحریمهای سخت بینالمللی است. بین سالهای 2012 و 2013 ایران با تورم 40 درصدی مواجه بود و تولید ناخالص ملی 6 درصد کاسته شد. امروز تورم حدود 25 درصد است و تولید ناخالص ملی تا سال جدید ایرانی 3 درصد دیگر کاهش مییابد.
برای همین است که روحانی تمام تلاشش را معطوف به گرفتن امتیازات بیشتر کرده است. میتوان امید داشت که 1+5 واقعیات را ببیند و در ماه نوامبر تاثیر تحریمها را بر اقتصاد ایران درک کند و محکم بر سر خواستهها بایستد.
منبع: اورشلیم پست - 31 اوت